تبیان، دستیار زندگی
چه زیانكارند انسانهایى كه سرمایه بزرگ عمر را با آتش قهر الهى معامله مى كنند. شاید آنان كه عُمر خود را در راه باطل صرف مى كنند، در این پندارند كه با گذر عمر، اعمال آنان نیز از بین مى رود؛ زهى خیال باطل! گرچه این نشئه، نشئه عبور و گذراست و نشئه قیامت، نشئه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی ما را دیگری نمی خورد !


چه زیانكارند انسان هایى كه سرمایه بزرگ عمر را با آتش قهر الهى معامله مى كنند. شاید آنان كه عُمر خود را در راه باطل صرف مى كنند، در این پندارند كه با گذر عمر، اعمال آنان نیز از بین مى رود؛ زهى خیال باطل! گرچه این نشئه، نشئه عبور و گذراست و نشئه قیامت، نشئه بقاست؛ ولى اعمال انسان باقى مى ماند، چون اعمال با روح انسان و خداوند متعال ارتباط دارد.


روزی

كوتاهى عمر و بقاى اعمال خوب و بد انسان

از جمله امورى كه انسان را وادار به كار و تلاش مى كند و انگیزه فعالیّت و انجام وظایف را در او پدید مى آورد، توجّه به این نكته است كه عُمر، در حال سپرى شدن است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، با هر نفس، از عمرمان كاسته مى شود و نمى توان چرخ زمان را متوقّف ساخت و ثانیه ها را نمى توان برگرداند و به قول على بن ابیطالب(علیه السلام):

«نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ إِلى أَجَلِهِ»( نهج البلاغه (ترجمه فیض الاسلام)، حكمت 71، ص 1117) ؛ هر نَفَس آدمى، گامى است كه به سوى مرگ برمى دارد.

باید مواظب بود، تا این سرمایه به رایگان از دست نرود، سرمایه اى كه پیوسته رو به كاهش و فرسایش است، تا اینكه مرگ انسان فرا رسد و از او گریزى نیست،

چنانكه امام على(علیه السلام) مى فرماید:

«... فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوتِ مَنْ خَافَهُ وَ لا یُعْطى الْبَقاءَ مَنْ أَحَبَّهُ.»(همان خطبه 38ص 122)

كسى كه از مرگ بیم داشته باشد، از آن رهایى نمى یابد و آنكه دوستدار زنده بودن است، همیشه زنده نخواهد ماند.

تنها راه جلوگیرى از به هدر رفتن سرمایه عمر، معامله سودبخش است و چه معامله اى بهتر از اینكه انسان در برابر عمر خود بهشت را از آن خود سازد، چرا كه آن تنها كالایى است كه مى تواند، بهاى عمر انسان قرار گیرد، چنانكه حضرت على(علیه السلام) فرمود:

«أَلا حُرٌّ یَّدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاَِهْلِها؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلّا الْجَنَّةَ، فَلا تَبِیعُوها إِلّا بِها.»(همان حکمت448)

آیا آزادمردى نیست كه این ته مانده غذا در دهان(دنیاى پست) را به اهل دنیا واگذارد؟ براى جانهاى شما بهایى جز بهشت نیست، پس آنها را، جز به آن نفروشید.

برخى تصوّر مى كنند كه انجام وظایف الهى و اجتماعى زندگى شان را مختل مى سازد. مى پندارند پرداختن به دنیا ضرورتى است كه نمى توان از آن كناره گرفت و این خود مانع انجام وظایف الهى و دینى مى شود؛ این عذرها و بهانه ها وسوسه هاى شیطانى است. چیزى كه جلوى این وسوسه ها را مى گیرد، توجه به این نكته است كه خداوند متعال، براى هر كس روزى معیّنى مقدّر كرده است و انسان هر قدر هم كه تلاش كند، به بیش از آنچه براى او مقدّر شده، دست نمى یابد

پس چه زیانكارند انسانهایى كه سرمایه بزرگ عمر را با آتش قهر الهى معامله مى كنند. شاید آنان كه عُمر خود را در راه باطل صرف مى كنند، در این پندارند كه با گذر عمر، اعمال آنان نیز از بین مى رود؛ زهى خیال باطل! گرچه این نشئه، نشئه عبور و گذراست و نشئه قیامت، نشئه بقاست؛ ولى اعمال انسان باقى مى ماند، چون اعمال با روح انسان و خداوند متعال ارتباط دارد. گرچه ما در نشئه اى زندگى مى كنیم كه روبه فنا و گذراست، اما با عالم و نشئه بقا نیز ارتباط داریم و اعمالمان در آنجا باقى خواهد ماند.

تجسّم كردار دنیوى انسان در قیامت

از جمله اصول پذیرفته شده مربوط به قیامت، حفظ و تجسّم اعمال است كه خداوند در قرآن بدان اشاره كرده است، از جمله مى فرماید:

«وَوُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الُْمجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا مالِ هذا الْكِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً إِلّا أَحْصَاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً.»( كهف / 49) ؛

و در آن روز كتاب اعمال نیک و بد خلق را در برابر آنها نهند و اهل گناه را از آنچه در نامه اعمال آنهاست هراسان بینى. آنان با خود مى گویند، واى بر ما این چگونه كتابى است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را، سر مویى فرو نگذاشته، جز آنكه همه را احصا كرده است و در آن كتاب همه اعمال خود را حاضر ببینند و پروردگار تو به هیچ كس ستم نخواهد كرد.

در جاى دیگرى مى فرماید:

«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ.»( زلزال / 8)

هر كس به قدر ذرّه اى كار خیرى انجام داده آن را مى بیند و هر كس به قدر ذرّه اى كار زشتى كرده، آن را خواهد دید.

مرگ

ناگهانى بودن مرگ، عامل تنبّه و بیدارى

هیچ كس نمى داند تا كى زنده است و كى اجلش فرا مى رسد، به فرموده قرآن:

«وَ ما تَدْرى نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرى نَفْسٌ بِأَىِّ أَرْض تَمُوتُ.»(لقمان/34)

و هیچ كس نمى داند كه فردا چه خواهد كرد و هیچ كس نمى داند در كجا مرگش فرا مى رسد.

تقدیر روزى انسان و دور ماندن آن از دستبرد دیگران

«یا اباذرّ؛ لا یسبق بطىء بحظّه و لا یدرك حریص ما لم یقدّر له.»

اى ابوذر؛ بهره كسى را كه شتاب نمى كند دیگرى نمى تواند ببرد و آزمند و طمع كار به آنچه براى او مقدّر نشده نمى رسد.

انسان در زندگى، با دو آفت مهم مواجه است: یكى اینكه نیازهاى زندگى او را وادار مى كند كه به دنبال تأمین خواسته ها و نیازمندى هایش برود، در نتیجه از انجام وظایف الهى باز مى ماند. دیگر آنكه وقتى در مقام انجام وظایف الهى برمى آید، به غرور و خودپسندى مبتلا مى گردد و غرور آتشى است كه اعمال را نابود مى سازد. باید براى جلوگیرى از این آفت ها چاره اى جست.

ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید ،و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می‌شوید؛ شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چهار پایانی که چوپان آن‌ها را در بیابانی وبا خیز،و آب‌هایی بیماری زا رها کرده است .گوسفندان پروار را می‌مانید که برای کارد قصاب آماده‌اند ولی خودشان نمی‌دانند . چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر می‌پندارند ،و زندگی را در سیر شدن شکم‌ها می‌نگرند

برخى تصوّر مى كنند كه انجام وظایف الهى و اجتماعى زندگى شان را مختل مى سازد. مى پندارند پرداختن به دنیا ضرورتى است كه نمى توان از آن كناره گرفت و این خود مانع انجام وظایف الهى و دینى مى شود؛ این عذرها و بهانه ها وسوسه هاى شیطانى است. چیزى كه جلوى این وسوسه ها را مى گیرد، توجه به این نكته است كه خداوند متعال، براى هر كس روزى معیّنى مقدّر كرده است و انسان هر قدر هم كه تلاش كند، به بیش از آنچه براى او مقدّر شده، دست نمى یابد.

از جمله تعالیمى كه در كتاب و سنّت آمده است و توجه به آن براى انسان ضرورى است مسأله مقدّر بودن روزى است

در موارد متعدّدى از نهج البلاغه به موضوع تقدیر روزى اشاره شده. در همین روایت نیز ذكر شده است كه اگر كسى در تحصیل روزى اش سستى كند، دیگرى روزى او را نمى خورد و اگر كسى حرص زیادى در جمع اموال داشته باشد و تلاش كند كه سهم بیشترى نصیب خود سازد؛ به آنچه مقدّر نگشته است نخواهد رسید. پس توجه به این مطلب جلوى وسوسه هاى شیطان را مى گیرد.

امام علی علیه السلام در بیانی تنبه آفرین و آگاهی بخش این نکات را به زیبایی به ما یادآور می شوند، باشد که دست از دنیا خواهی و حرص برداریم و لحظه ای بیندیشیم به آنچه به خاطرش رهسپار جهان خاکی شده ایم .

حضرت می فرمایند: «ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید ، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می‌شوید؛ شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چهار پایانی که چوپان آن‌ها را در بیابانی وبا خیز، و آب‌هایی بیماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می‌مانید که برای کارد قصاب آماده‌اند ولی خودشان نمی‌دانند. چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر می‌پندارند، و زندگی را در سیر شدن شکم‌ها می‌نگرند.»(نهج‌البلاغه خطبه 175)

اگر در خانه کس است یک حرف بس است!

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.