عمل به قسمت های دوست داشتنی قرآن!
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا میداند، و شما نمیدانید.
برخی افراد آنچه را از واجبات که دوست دارند درست و به موقع انجام میدهند و هر عملی را که زیاد دوست ندارند به عمد یا از روی سهل انگاری انجام نداده و استدلالشان بزرگی خدا و ارحمالراحمین بودنش است.
نماز میخوانیم، اما خمس سخت است. ترجیح میدهیم به جای آن به واجبات دیگر برسیم. روزه میگیرند اما حجاب سخت است. میگویند خدا میبخشد.
زیارت میروند اما جهاد را به بهانه خانه و زندگی ترک میکنند.
خداوند این افراد را به شدت مذمت میکند: «أَفَتُۆْمِنُونَ به بعضِ الْکِتَبِ وَ تَکْفُرُونَ به بعضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَلِک مِنکمْ إِلا خِزْیٌ فی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان میآورید، و به بعضی کافر میشوید!؟ برای کسی از شما که این عمل [تبعیض در میان احکام و قوانین الهی] را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار میشوند؛ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست. (بقره 85)
در میان احکام الهی به تشخیص و میل خود هر آنچه را که دوست دارند و برایشان خوشایند است عمل میکنند و هر چه را دوست ندارند رها میکنند. هر جا هم که بتوانند از لابه لای مفاهیم دینی دلیلی برای کارشان پیدا میکنند.
گاهی هم به استدلالهای خودمان عمل میکنیم. مثلاً میگوییم جنگ و خونریزی بد است و صلح و آرامش خوب. پس جنگ نکنیم. باید صلح کرد که گاهی به ذلت و خاری هم کشیده میشود.
اسلام دین انتخاب با تفکر است. دین «لا اکراه فی الدین» است. تفکر و تعقل ما را به منزلی میرساند که تعبد را برمی گزینیم. با تحقیق و تفکر اسلام را انتخاب کردن، بندگی خداوند را پذیرفتن، یعنی ولایت «الله» را قبول کردن و مطیع قوانین الهی بودن
اینگونه افراد از صدر اسلام تا کنون بودهاند. خداوند در آیه 216 بقره میفرماید: «کُتِب عَلَیْکمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَ عَسی أَن تَکْرَهُوا شیْئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَّکمْ وَ عَسی أَن تُحِبُّوا شیْئاً وَ هُوَ شرُّ لَّکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لا تَعْلَمُونَ» : جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا میداند، و شما نمیدانید.
چرا از جنگ اکراه دارید؟
«کره» به معنای مکروه بودن است. عجیب نیست که به خاطر سختیها و جراحتهایی که جنگ دارد برخی مردم عادی از آن کراهت دارند و چه بسا به جهاد نرفتن برایشان خوشایندتر باشد اگر چه خیرشان در اطاعت الهی است حتی اگر خودشان ندانند. البته حساب مۆمنانی که عاشق شهادت هستند و در سطح بالایی از معرفتند با این دسته (مخصوصاً در صدر اسلام) جداست.
این آیه هم درباره قوانین تکوینی است و هم تشریعی. همانگونه که انسانها از همه اسرار آفرینش با خبر نیستند، راز امر و نهیهای الهی را نیز تمام و کمال نمیدانند. تمام قوانین تشریعی که خداوند برای ما قرار داده بر اساس حکمتها و مصالحی است که او میداند و ما نمیدانیم. معنای تعبد و بندگی یعنی همین.
اگر اسلام دین تفکر و تعقل و پذیرش است پس تعبد یعنی چه؟
اسلام دین انتخاب با تفکر است. دین «لا اکراه فی الدین» است. تفکر و تعقل ما را به منزلی میرساند که تعبد را برمی گزینیم. با تحقیق و تفکر اسلام را انتخاب کردن، بندگی خداوند را پذیرفتن، یعنی ولایت «الله» را قبول کردن و مطیع قوانین الهی بودن .
فاطمه خالکی
بخش قرآن تبیان