مرگ کتابها زیرسایه اقتباس ها
گزارشی از وضعیت اقتباس ادبی در سازمانها و نهادهای سینمایی و تلویزیونی
نویسندهای یک یا دو سال و حتی بیشتر برای نگارش کتابی زحمت میکشد اما این کتاب به مبالغ پایین، از 500 هزار تومان گرفته تا یک میلیون و 500 تومان خریداری میشود. بعد از خریداری نویسنده هیچ حقی از این اثر ندارد. اما همین کتاب با تبدیل شدن به فیلمنامه و برای تولید فیلم، بودجه چندصدمیلیونی میگیرد!
همیشه به ادبیات کلاسیک و معاصر ایران بالیدهایم و از داستانها و رمانهایی میگوییم که توسط نویسندگان ایرانی نوشته شده و شهرت جهانی یافتهاند. اما این که تا چه اندازه از ادبیات خود در تصویر استفاده کردهایم جای سوال دارد. سینما و تلویزیون ما تا چه اندازه داستانها و رمانها را به تصویر تبدیل کرده است؟ این تبدیل یا همان اقتباس ادبی چقدر در سینمای ایران و همچنین تلویزیون وجود دارد؟در سینمای ایران چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن چند تجربه اقتباس، اتفاق افتاده است؟ «تنگسیر»، «خاک»، «شوهر آهوخانم»، «بوف کور»، «داش آکل»، «گاو»، «عزاداران بیل»، «معصوم اول» و «دایره مینا» نیز از جمله اقتباسهای تقریباً موفق پیش از انقلاب به شمار میآیند.
حال با نگاه به سینمای امروز و فیلمهای ساخته شده در سالهای اخیر چه در تلویزیون و چه در سینما میبینیم که وضعیت رقت انگیزتر و بدتر از پیش شده جز در چند اقتباس.در ایران کمتر نهاد و سازمانی است که در بخشهای خود اقتباس را هم جای داده باشد. در این میان «سیما فیلم» به عنوان یکی از تخصصیترین و حرفهایترین مراکز تولید فیلم و سریال است که سعی کرده نگاه ویژهای به مبحث اقتباس ادبی داشته باشد. شورای اقتباس این مرکز چند سالی است که با تشکیل جلسات مستمر هفتگی در دو حوزه اقتباس بزرگسال، کودک و نوجوان آثار متعددی از ادبیات ایران و جهان را به منظور بهرهبرداری تصویری مورد بررسی قرار میدهد و سالانه حق اقتباس تعداد قابل توجهی از آثار ادبی توسط این مرکز خریداری میشود و در نوبت تولید قرار میگیرد.
اگر به سایت سیما فیلم سری بزنیم، میبینیم که در بخش اقتباس اسامی رمانها، داستانهای ایرانی و خارجی برده شده که در این شورا مورد بررسی قرار گرفته اما این بررسی و تصویب خروجی قابل توجهی به دنبال نداشته است. در بنیاد فارابی هم که زمانی بخش اقتباس وجود داشت و حالا به گفته مسئول سابق شورای اقتباس بنیاد فارابی وضعیت نابسامانی دارد و کارهایش به تعویق افتاده است. رمانهای خریداری شده تضمینی برای اقتباس ندارند. «داوود امیریان» از جمله نویسندگانی است که خود نیز به مدت دو سال در گروه کارشناسی اقتباس ادبی سیما فیلم حضور داشته، وی در این باره میگوید: «درست است که نهادی مانند سیما فیلم کتابهای نویسندگان را برای ساخت فیلم خریداری میکند، اما این تنها یک خرید است؛ هیچ کاری با آنها نکرده و تنها یک موج خبری ایجاد میکند. شخصا دو سال در سیما فیلم حضور داشتم و با توجه به اهداف سیما فیلم متاسفانه در ردههای پایین کار خاصی صورت نمیگیرد.
نویسندهای یک یا دو سال و حتی بیشتر برای نگارش کتابی زحمت میکشد اما این کتاب به مبالغ پایین، از 500 هزار تومان گرفته تا یک میلیون و 500 تومان خریداری میشود. بعد از خریداری نویسنده هیچ حقی از این اثر ندارد. اما همین کتاب با تبدیل شدن به فیلمنامه و برای تولید فیلم بودجه چند صد میلیونی میگیرد که تنها یک بازیگر آن پول هنگفتی را به صورت روزانه دریافت میکند. برای کتاب «ترکش ولگرد» که پنج جلد کتاب است و در کل 50 داستان دارد و میتوان 30 تله فیلم از آن ساخت، مبلغ یک میلیون و هفتصد هزار تومان پیشنهاد شد. معتقدم که در این میان تنها کسی که شأن و مقامش حفظ نمیشود، نویسنده است.
وی میافزاید: «یک کتاب با توجه به تمام سختگیریهای موجود برای تبدیل به فیلمنامه برای اقتباس تصویب میشود؛ اما مواردی مشاهده میشود که امور مالی آن را رد کرده و کتاب بدون تکلیف میماند. حدود هشت سال پیش کتاب «بهنام» خریداری شد اما هیچ کاری برای آن صورت نگرفت. متاسفانه شرایط بسیار نابرابر است. یک کتاب نزدیک به دو میلیون و حتی کمتر خریداری شده اما برای تبدیل همین کتاب به فیلمنامه پنج میلیون تومان هزینه میشود.
یک کتاب نزدیک به دو میلیون و حتی کمتر خریداری شده اما برای تبدیل همین کتاب به فیلمنامه پنج میلیون تومان هزینه میشود.
در بسیاری از موارد کتاب بعد از تصویب در بوروکراسی گیر میکند. نویسنده هم نمیتواند برای آن کاری انجام دهد. متاسفانه در بخشهای مختلف سیما فیلم کارها بر اساس قانون پیش نمیرود و برای هر کار بخشی مانند امور کیفی و غیره گذاشتهاند که در عمل کاری صورت نمیگیرد. نویسنده فیلمنامههایی چون «نفوذی» در ادامه تاکید میکند: متاسفانه بدون آن که ارزش ادبی آثار مشخص باشد قیمتگذاری میشوند. به نظر میرسد که هیچ تعریف درستی در زمینه اقتباس ادبی وجود ندارد و حتی در برخی مواقع نویسندگان از این که کتابشان در اقتباسی سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است؛ بیخبرند. در حال حاضر 200 تلهفیلم در سیما فیلم ساخته شده است که هیچ کدام کیفیت لازم را برای پخش ندارند و این یک معضل بزرگ است. با توجه به همه نکات دیگر نویسندگان رغبتی برای ارائه آثارشان و تبدیل شدن به فیلم ندارند چرا که در این زمینه بسیاری از قوانین نادیده گرفته میشود.
وی به بحث تهیهکنندگی و کارگردانی نیز اشاره کرد و اظهار داشت: در سینمای ایران با وجود ادبیات داستانی غنی متاسفانه نویسندگان و کارگردانها کمتر به سراغ آن میروند و علت آن شاید سختی کار است و شاید هم هزینه آن. بر این اعتقادم که اگر به سراغ اقتباس ادبی در سینما برویم، سینمای ایران متحول میشود. سینمای ایران اگر مانند سینمای غرب اهمیت اقتباس ادبی را دریابد رشد زیادی خواهد کرد. «محمدرضا بایرامی» از دیگر نویسندگانی است که وضعیت اقتباس ادبی در سینمای ایران را مبهم دانسته و میگوید: سازمانهای سینمایی مانند فارابی و مراکزی چون سیمافیلم در چند سال گذشته اقدام به خرید آثار ادبی و تولید فیلم از این آثار کردهاند؛ اما خروجی آن چیزی را در بر نداشته است. گویی حرکت آنها تنها ارائه گزارش کار بوده، انبوهی از کتابهای خوب خریداری شده یا در پرده سینماها این آثار را میبینیم.
وی در ادامه درباره وضعیت خرید آثار از مولفان نیز میگوید: چندین بار به عنوان نویسنده با من تماس گرفته و گفتهاند که در جلسات شورای اقتباس کتاب شما انتخاب و برای ساخت فیلم تصویب شده است اما وقتی وارد مراحل اداری آن میشویم، چیزی دیده نمیشود. مبلغ آنقدر پایین است که به نویسنده توهین میشود و از سوی دیگر آنقدر دوندگی و کارهای اداری دارد که نویسنده از قبول پیشنهاد منصرف میشود. این حرکت بسیار خوب و تاثیرگذار است اما باید در آن قانونی نیز دیده شود و بر اساس یک قانون درست این کار پیش رود. حتی گاهی شده یک فیلمنامهنویس بعد از اقتباس از کتاب، با نویسنده تماس گرفته و اجازه میگیرد. به طور مثال در مورد کتاب «عقابهای تپه بهشت» از یک فیلمنامهنویس استفاده شد و وی بعد از انجام کارهایش با من تماس گرفت و من نیز باید از حقم دفاع میکردم و در پایان نیز نتیجهای حاصل نشد.
«سهیلا عبدالحمیدی» که مسئولیت شورای اقتباس در بخش ادبیات داستانی بزرگسال سیما فیلم را عهدهدار است، نیز میگوید: اقتباس ادبی در سینما را از قبل انقلاب داشتیم و داستانهای متعدد ایرانی و خارجی به صورت تصویری درآمدند اما در حال حاضر مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و به اعتقاد کارشناسان و توده مردم فیلمهایی با اقتباس ادبی بسیار کم دیده میشود. بسیاری از هنرمندان و مدیران به اقتباس ادبی بها نمیدهند و با این که در ادبیات ایران کارهای فاخری وجود دارد اما برای تصویری شدن کاری نشده و این کار نیز حامی نداشته است.
وی ادامه میدهد: در کشورهای غربی نویسندگان داستانهای خود را برای تصویری شدن مینویسند و در آن جا اقتباس ادبی از موارد لاینفک سینماست. اما در ایران هنرمندان و حتی نویسندگان به این موضوع هدایت نشدهاند و اگر نویسندهای بتواند تصویری بنویسد مسلما سینماگر نیز از آن استفاده میکند. وی درباره وضعیت اقتباس ادبی سینما فیلم میگوید: سیما فیلم اقدام به خریداری آثار میکند کاری که فارابی نیز انجام داد اما نتوانست کاری انجام دهد. بخش اقتباس ادبی را با مشکلات زیادی پیش میبریم.
متاسفانه میان نویسنده و فیلمنامهنویسان ارتباط و همکاری بسیار کم بوده و دیده نمیشود. درک فیلمنامهنویس در بهره بردن از تجربه نویسنده بسیار کم است و اصولا فیلمنامهنویسان اثر را از آن خود میدانند و به همین دلیل کمتر به نویسنده بها میدهند و اگر تعامل وجود نداشته باشد وضعیت اقتباس ادبی ما تغییری نخواهد کرد. باید نهادی که میان نویسنده و فیلمنامهنویس و کارگردان وجود دارد دلسوز باشد و بتواند این تعامل را ایجاد کند.
با این تعاریف درباره وضعیت نهادهای مسئول اقتباس، برخی از نویسندگان نیز این اعتقاد را دارند که سینماگران ایران، اغلب از تکنیک لازم برای به تصویر در آوردن آثار ادبی بیبهرهاند و به دلیل فرار از هزینههای معمول یک اقتباس ادبی، بیشتر ترجیح میدهند از آثار استفاده نکنند. دولت و بخصوص صدا و سیما با سرمایهگذاری در این حوزه میتوانند قدمی در راه تغذیه افزونتر تصویر از منابع ادبی بردارند. اما آنچه اکنون بیش از هر چیز در این میان خودنمایی میکند، وجود دیوار بلند بیاعتمادی میان ادبیات و سینماست.
دولت و نهادهای فرهنگی و سینمایی دولتی به عنوان مراجعی که وظیفه آشتی دادن ادبیات ایرانی با سینمای پیشرو را دارند باید در حل این مشکل پیشقدم شوند و ضمن کاهش سختگیریها، رابطه قطع شده سینما و ادبیات را ترمیم کنند.
منبع: تهرانامروز