تبیان، دستیار زندگی
نمایشنامهی تک پرده‌ای خدای کشتار حول یک داستان ساده در جریان است. نمایش از آنجایی آغاز می‌شود که دو زوج از دو خانوادهی متفاوت در یک اتاق پذیرایی به قصد آشتی دادن دو پسر یازده ساله شان به گفتگو می‌نشینند. فردیناند (پسر خانواده ی ری) با چوب، برونو (پسر خانو
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجربه‌ی دردِ درک نشدن


نمایشنامه‌ی تک پرده‌ای خدای کشتار حول یک داستان ساده در جریان است. نمایش از آنجایی آغاز می‌شود که دو زوج از دو خانواده‌ی متفاوت در یک اتاق پذیرایی به قصد آشتی دادن دو پسر یازده ساله شان به گفتگو می‌نشینند. فردیناند (پسر خانواده ی ری) با چوب، برونو (پسر خانواده‌ی اولیه) را کتک زده که در پی آن برونو دو دندانش را از دست داده است.

خدای کشتار

رضا، یاسمینا. خدای کشتار. ترجمه‌ی مائده طهماسبی. تهران: نشر قطره، 1387. 84 ص. قیمت: 1500 تومان.

«آلن- البته یه دوره ی یادگیری لازمه، که قانون جایگزین خشونت بشه. فراموش نکنین که همیشه قانون و حق، مال آدم‌های قوی‌تر بوده.

ورونیک-  انسان های نئاندرتال شاید. نه پیش ما.

آلن- پیش ما! برای من توضیح بدین پیش ما یعنی چی؟

وروندیک-  شما منو خسته می کنین. این حرف‌ها منو خسته می‌کنن.

آلن- ورونیک، من به خدای کشتار باور دارم. اون تنها خدایی که از پیدایش زمان تا به حال بدون محدودیت حاکم بوده.»{1} صفحه‌ی 67

نویسنده این اثر، یاسمینا رضا، در 1 مه سال 1959 در پاریس متولد شد. او نمایشنامه نویس، نویسنده، بازیگر و فیلم نامه‌نویس معروف فرانسوی است. مادرش یک ویولونیست مجارستانی و پدرش دورگه ی ایرانی و روسی بود که هر دو از شوروی سابق به پاریس فرار کردند. رضا فارغ التحصیل رشته‌ی تئاتر و جامعه‌شناسی از دانشکده‌ی نانتر پاریس است. نخستین نمایشنامه‌ی او گفتگوهای پس از خاکسپاری بود که پس از انتشارش در سال 1987 موفقیت بسیاری پیدا کرد. رضا را بیش از هرچیز با دو نمایشنامه‌ی مهمش یعنی هنر و خدای کشتار می شناسند. آثار او تا کنون به بیش از 20 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌اند.

نمایشنامه‌ی تک‌پرده‌ای خدای کشتار حول یک داستان ساده در جریان است. نمایش از آنجایی آغاز می شود که دو زوج از دو خانواده ی متفاوت در یک اتاق پذیرایی به قصد آشتی دادن دو پسر یازده ساله شان به گفتگو می‌نشینند. فردیناند (پسر خانواده‌ی ری) با چوب، برونو (پسر خانواده ی اولیه) را کتک زده که در پی آن برونو دو دندانش را از دست داده است. این نزاع خیابانی که در ابتدا موضوع اصلی گفتگو بود، پس از مدتی به حاشیه می‌رود. والدین آنها که در ابتدا سعی داشتند پسرانشان را از طریق گفتگوی متمدنانه با یکدیگر آشتی دهند پس از مدتی خود دچار نزاعی غیر متمدنانه می‌شوند. گویی تمامی اصول مربوط به گفتگو و احترام به دیگری را از یاد برده باشند، هر چه می‌گذرد بیشتر در دریای بیگانگی با سایرین فرو می روند:

«میشل-  اصلا این طور نیست. تو داری برای یک شکل رابطه‌ی متمدنانه‌ای مبارزه می‌کنی که بهش افتخار کنی.

ورونیک- بله من برای یک شکل رابطه‌ی متمدنانه دارم مبارزه می‌کنم، درسته! خوشبختانه انسان‌هایی وجود دارن که این کارو انجام می‌دن (اشکش در می‌آید.) فکر می‌کنی بهتره آدم موجودی تندخو و بد اخلاق باشه؟»{2}

جنبه طنز داستان آنجا خود را می‌نماید که موضوعی به این سادگی به مفهومی لاینحل تبدیل می‌شود. در نمایشنامه‌های رضا سادگی پیچیدگی، و پیچیدگی سادگی است. انسان قرن حاضر گرفتار در خویشتن خویش است و از درک دیگری عاجز. تمامی مشکلات این روزهای ما برگرفته از عدم توانایی در سخن گفتن است.

نمایش تنها با گفتگوی میان چهار شخصیت اصلی، جریان پیدا می کند. این چهار نفر هر کدام دغدغه های همه آدم‌های عادی را دارند. به زبانی دیگر رضا در پی قهرمان سازی نیست. حتی ظرافتی که او در انتخاب دیالوگ‌ها دارد قابل ستایش است. به گونه‌ای که ما این نوع صحبت کردن را در گفتگوهای روزمره به کرات می‌بینیم و می‌شنویم.

اگر چه در ابتدای نمایش اینگونه به نظر می‌آید که جدال تنها بین خانواده‌ی ری و اولیه وجود دارد اما پس از چندی این نزاع بین دو جنس مخالف هم شکل می‌گیرد. دو زن در برابر دو مرد قرار می‌گیرند و از مشکلات هر روزه‌ی خود با یکدیگر شکوه و گلایه می‌کنند. در نهایت نمایش طوری تمام می شود که هر کدام از هم رانده شده و یکه و تنها، درد درک نشدن را تجربه می‌کنند.

طنز داستان خود را آنجا می‌نماید که موضوعی به این سادگی به مفهومی لاینحل تبدیل می‌شود. در نمایشنامه‌های رضا سادگی پیچیدگی، و پیچیدگی سادگی است. انسان قرن حاضر گرفتار در خویشتن خویش است و از درک دیگری عاجز. تمامی مشکلات این روزهای ما برگرفته از عدم توانایی در سخن گفتن است. در آخر برای حسن ختام توجه به این ابیات از مولانا که به زیبایی همدلی را وصف می کند، خالی از لطف نیست:

«ای بسا هندو و ترک همزبـــان

ای بسا دو ترک چون بیگانگـــان

پس زبان محرمی خود دیگرست

همدلی از همزبانـــــی بهترســـت

غیرنطق و غیر ایما و ســــــجل

صد هزاران ترجمان خیزد ز دل»{3}

پی نوشت:

{1}: صفحه‌ی 67

{2}:صفحه‌ی 55

{3}: مولانا. مثنوی معنوی. دفتر اول. قصه‌ی هدهد و سلیمان

مریم سمیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان