تبیان، دستیار زندگی
اینجاست که آیه شریفه «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ» به خوبی فهم می شود: قصاص مایه حیات جامعه است و جامعه انسانی با حذف فیزیکی این چنین اوباشی نفس می کشد و روح زندگی در آن دمیده می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو موضوع در ماجرای شهید خلیلی

شهید خلیلی

شهید علی خلیلی، همان عزیز غیرتمندی که از کنار دادخواهی مظلومه ای بی تفاوت نگذشت و به یاری او شتافت؛ اما به شدت از ناحیه شاهرگ گردن مجروح شد و پس از تحمل رنج و سختی فراوان به جمع شهدا پیوست. سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد خود شهید و پدر بزرگوارشان در زمان حیات آن شهید رسماً گفته اند که هیچ شکایتی از ضارب ندارند و رضایت کامل خود را اعلام کرده اند.


در این ماجرا دو نکته از نگاه فقهی قابل تأمل است:

نکته اول: گفتند و نوشتند که شهید خلیلی شهید امر به معروف و نهی از منکر شد. اما کدام امر و کدام نهی؟! در کجای داستان او صحبت از امر به معروف است و در کجای آن سخن از نهی منکر؟!

ماجرا را دوباره مرور کنید:

در راه برگشت از هیئت صدای دادخواهی و کمک خواستن خانمی را می شنود که از دیگران کمک می خواهد چرا که نامرد رذلی در تلاش است او را به نیت شومی سوار بر ماشین کرده برباید. علی خلیلی؛ برخلاف بسیاری که در این مواقع به جای کمک؛ دست به موبایل شده در کمال خونسردی شروع به عکاسی یا فیلم برداری می کنند؛ جلو می رود تا آن بنده ی خدا را از چنگ آن حرامی نجات دهد که مورد اصابت ضربه سهمگین و ناجوانمردانه قمه مهاجم قرار می گیرد و ...

خوب! امر به معروف که در این داستان نبود؛ می ماند نهی از منکر. آیا او جلو رفت تا به آن مهاجم رذل بگوید این کار را نکن که بد است؟ یا رفت تا آن مظلوم را نجات دهد؟

در فقه موضوعی وجود دارد به نام «دفاع».[1]

دفاع بر دو نوع است: دفاع از اصل اسلام و کیان اسلامی و دیگری دفاع از خود و دیگری.

حضرت امام در مسأله چهارم بخش دوم می نویسد: اگر مهاجمی به حریم انسان حمله ور شود تا تجاوز کند واجب است از خود دفاع کند.[2] بعد اضافه می کند: و لو اینكه بداند كشته مى‌شود باید دفاع کند.[3]

در مسأله 22 همین بخش می نویسد: در مورد ترس بر جان یا آبرو اگر دفع مهاجم برایش ممكن نبود‌ واجب است از دیگرى كمك بخواهد.

تمام مواردی که گفته شود همان است که مو به مو برای آن خانم گرفتار رخ داد و او در نهایت به دیگران متوسل شد تا او را در دفع آن رذل مهاجم یاری کنند. شهید خلیلی هم که خود طلبه ای بوده است آشنا با مسائل شرعی جلو می رود تا فریاد للمسلین آن بینوا را پاسخی دهد و او را یاری کند ولو اینکه به آسیب یا شهادت خودش بیانجامد.

همانگونه که ملاحظه می شود در این داستان هیچ سخنی از امر به معروف و نهی از منکر نیست و فقط سخن از دفاع از مظلوم است.

اینجاست که آیه شریفه «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ» به خوبی فهم می شود: قصاص مایه حیات جامعه است و جامعه انسانی با حذف فیزیکی این چنین اوباشی نفس می کشد و روح زندگی در آن دمیده می شود

این برای آن گفته شد که برخی (همانگونه که شهید در نامه ی خود به مقام معظم رهبری نوشت) اظهار فضلی کرده اند و گفته اند که وقتی خطر زیاد بود و جدی؛ نیازی نبوده؛ تکلیفی نبوده و ... مقام معظم رهبری هم راضی نبوده که انسان برود و خود را اینگونه به خطر بیندازد و حال آنکه در این ماجرا سخن از دفاع است که چون در رابطه با جان و ناموس بوده است دفاع واجب و با تمام قوا می بایست صورت می گرفته که آن شهید بزرگوار این کار را کرد؛ هر چند منجر به شهادت او شد.

جالب اینکه در دفاع، نیاز به اذن امام معصوم علیه السلام هم نیست تا چه رسد به نایب خاص و عام ایشان. زمینه و شرایط دفاع پیش آمد بر انسان واجب است که دفاع کند.

نکته دوم: درباره ی بخشش و اعلام رضایتی است که شهید بزرگوار و پدر بزرگوارشان نسبت به ضارب روا داشتند. سخن در این است آیا چنین بخششی از نگاه اسلامی روا است یا نه؟

قبل از پرداختن به پاسخ این سوال بار دیگر به روح آن شهید درود می فرستیم و از خدای منان برای او علوّ درجات و برای خانواده ایشان صبر و کمالات روز افزون را خواستاریم. سخن در نقد کار ایشان نیست؛ سخن در این است که از نگاه اسلامی در چنین مواقعی تکلیف چیست؟ بخشش یا مجازات؟

با نگاه به آیات و روایات اسلامی دو نوع دستور در بحث گذشت و تلافی به چشم می خورد:

جرم

دستور اول، سفارش به گذشت است:

قرآن کریم در موضوع قصاص می فرماید: فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّه [4]

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این بخش از آیه می نویسد: اگر صاحب حق قصاص تصدق (از حق قصاص چشم پوشی) كند و صرف نظر نماید همین عمل، كفاره اوست.[5]

امام صادق علیه السلام درباره این آیه شریفه فرمود: یُكَفَّرُ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا عَفَا مِنْ جِرَاحٍ أَوْ غَیْرِهِ [6]؛ به مقداری که جراحت و یا غیر آن (که در آیه شریفه ذکر شده است) گذشت کرده است از گناهان خود صاحب حق که گذشت کرده بخشیده می شود.

امیرمومنان علی علیه السلام نیز درباره گذشت می فرماید: إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْه‏ [7] ؛ هنگامی که بر دشمنت چیره شدی گذشت از او را شکر این چیرگی قرار بده.

دستور دوم توصیه به مجازات است:

قرآن کریم درباره واکنش به ظلم و جنایت انجام شده نسبت به ما می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدَى عَلَیْكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ [8]؛ کسی را که به شما ظلم کرده است را به مقدار ظلمی که کرده است مجازات کنید و در این کار از مرز تقوا خارج نشوید.

امیرمومنان علی علیه السلام فرمود: رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّر[9]؛ سنگ را به همانجایی برگردانید که از آنجا پرتاب شده است. بی تردید شر جز با شر دفع نمی شود.

دستور سومی هم هست که نشان می دهد محل اجرای هر یک از این دو دستور کجاست:

امام سجاد علیه السلام فرمود: ... وَ حَقُّ مَنْ أَسَاءَكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّ الْعَفْوَ یَضُرُّ انْتَصَرْتَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ‏ [10] ؛

حق کسی که به تو بدی می کند بر تو این است که از او درگذری و او را ببخشی؛ اما اگر می دانی که این بخشش پیامد منفی دارد انتقام بگیر و تلافی کن.

اگر نتیجه بخشش این شود که شخص ستمکار متنبه نشده و به گناه بیشتر دست بزند و آسایش و امنیت مومنین بیشتری به مخاطره اندازد اینجا دیگر جای گذشت و بخشش نیست. قاتل شهید خلیلی سزاوار بخشش نیست بر اساس آیات و روایاتی که بیان شد قاتل شهید خلیلی با سابقه ای که از آن نقل شده است صلاحیت بخشش و گذشت داشته ندارد

مرحوم مجلسی در توضیح آن پیامد منفی می نویسد: یَضُرُّ [بسبب جرأته علی المعاصی و إیذائه المۆمنین‏] [11] یعنی بخشش مضر باشد به سبب جرأت بیشتر آن ظالم بر گناهان بیشتر و اذیت مومنین.

یعنی اگر نتیجه بخشش این شود که شخص ستمکار متنبه نشده و به گناه بیشتر دست بزند و آسایش و امنیت مومنین بیشتری به مخاطره اندازد اینجا دیگر جای گذشت و بخشش نیست.

قاتل شهید خلیلی سزاوار بخشش نیست بر اساس آیات و روایاتی که بیان شد قاتل شهید خلیلی با سابقه ای که از آن نقل شده است نمی تواند صلاحیت بخشش و گذشت داشته باشد؛ زیرا با زور قصد ربودن خانمی را داشتن آن هم برای اغراض شیطانی (تجاوز به عنف)؛ حمل قمه (سلاح سرد و آلت قتاله) و بعد استفاده از این سلاح به قصد کشتن یا حداقل آسیب جدی (زدن شاهرگ گردن شهید)؛ تردیدی باقی نمی گذارد که قاتل ید طولایی در شرارت داشته است زیرا جمع این موارد را نمی توان به حساب یک بار اشتباه و غفلت و مانند آن گذاشت.

اینجاست که آیه شریفه «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»[12] به خوبی فهم می شود: قصاص مایه حیات جامعه است و جامعه انسانی با حذف فیزیکی این چنین اوباشی نفس می کشد و روح زندگی در آن دمیده می شود.

به امید آنکه با اجرای حکم قصاص و تلاش برای پاکسازی جامعه از لوث وجود جانیانی این چنین که تهدیدی برای جان و ناموس مردم‌اند؛ دیگر شاهد چنین صحنه های تأسف باری نباشیم.

پی نوشت:

1.  تحریر الوسیله، ترجمه، ج2، ص327

2. همان، ص331

3. مسأله 10

4. 45/مائده

5. المیزان 5/ 345

6. الكافی 7/358

7.  حکمت 11

8. 8.194/بقره

9. حکمت 314

10.من لا یحضره الفقیه2/ 625

11. روضة المتقین 5/526

12.   179/ بقره

امید پیشگر                    

بخش احکام اسلامی تبیان


مطالب مرتبط:

پرهیز از پرده‏ درى در امر به معروف و نهی از منکر

امام زمان(عج) را چگونه یاری کنیم؟

بهترین و مۆثرترین امر به معروف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.