تبیان، دستیار زندگی
«انتهای خیابان هشتم» یک فیلم اجتماعی تلخ با شناسنامه‌ای از جنس روز است که در کش و قوس ممیزی، گذر زمان و عدم انسجام قصه سرگردان مانده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حادثه نزدیک است


«انتهای خیابان هشتم» یک فیلم اجتماعی تلخ با شناسنامه‌ای از جنس روز است که در کش و قوس ممیزی، گذر زمان و عدم انسجام قصه سرگردان مانده است.

انتهای خیابان هشتم

هشتمین فیلم سینمایی علیرضا امینی سومین تلاش او برای حضور در عرصه سینمای داستان گو است آن هم بعد از فیلم‌هایی مثل «استشهادی برای خدا» و «هفت دقیقه تا پاییز». هرچند این فیلم همچنان از مشکل همیشگی آثار امینی یعنی نبود یک فیلمنامه منسجم، مشخص و کامل هنگام ساخت رنج می‌برد، اما قوام یافته‌تر از «هفت دقیقه ...» و چند گام عقب‌تر از «استشهادی ...» است که این اوج و فرود در کارنامه یک فیلمساز امری طبیعی است.

«انتهای ...» ایده جذابی دارد که موتور محرک قدرتمندی برای یک قصه و فیلم اجتماعی با دغدغه‌های انتقادی است. ایده فراهم کردن پول دیه برای نجات جان جوانی که ناخواسته درگیر یک قتل ناموسی در شهر بزرگ تهران شده است.

وجود ضرب‌الاجل زمانی برای فراهم کردن پول دیه ظرف سه روز که نیلوفر، نامزدش بهرام و دوستانشان را به تکاپو وامی‌دارد تا بر اساس مهارت‌ها، توانایی‌ها و داشته‌هایشان خود را به آب و آتش بزنند، امتیازی است که توانسته این ایده جذاب را واجد پتانسیلی سینمایی در قالبی موجز و تأثیرگذار کند.

در واقع نقطه آغاز و پایان قصه که مسلماً از ابتدا برای امینی مشخص و از سرفصل‌هایی بوده که کلید خوردن کار را بدون فیلمنامه‌ای کامل امکانپذیر کرده، همچنان از وجوه مثبت و قابل پیگیری فیلم است که در کنار ضرب‌الاجل زمانی سر و شکلی خاص به کار داده است.

آنچه به نظر می‌آید از ابتدا مشخص نبوده و در نسخه حاضر هم به چشم می‌آید، انتخاب کاراکترهای مکمل و چگونگی پرداختن به خط فرعی و داستان آنها است که با یک نگاه متعادل می‌توانست فیلم را یکدست کند، اما این اتفاق به شکل کامل در فیلم نیفتاده است.

انتهای خیابان هشتم

بهرام، موسی، امیر و ... شخصیت‌هایی هستند که هر یک به روش خود درگیر فراهم کردن این پول ظرف سه روز می‌شوند تا سعید برادر نیلوفر را از اعدام نجات بدهند و چرخش روایت به نسبت یکسان بین آن‌ها می‌توانست همه شخصیت‌ها را به گونه‌ای گویا معرفی کرده و در عین حال وجهی منطقی به تلاش آن‌ها بدهد.

اما در فیلم به خط قصه بهرام که نامزد نیلوفر است با منطق رابطه‌ای که با نیلوفر دارد بیشتر پرداخت شده و در مقابل قصه موسی که رام‌کننده اسب و اهل بوکس بازی شرط‌بندی است نیز حجم زیادی دارد. طوریکه به زن سابق او و دخترش هم پرداخته می‌شود درصورتیکه امیر که در پمپ بنزین کار می‌کند یا جوان پوکرباز در پسزمینه مانده و نمی‌توانند به شخصیت تبدیل شوند.

هرچند این نوع نگاه می‌تواند از علاقه و ارتباط برقرار کردن فیلمساز با یک شخصیت خاص باشد، اما به نظر می‌آید باید تکلیف فیلمساز با قهرمان و کاراکترهای پیرامونی روشن باشد. وقتی قرار است با پیگیری بحران پیش روی نیلوفر او را تا نقطه تصمیم برای رفتن بر روی استیج همراهی کنیم، به نظر می‌آید این مسیر بیش از هر چیز دستخوش نگاه سلیقه‌ای شده نه برآمده از نیاز قصه و توجه به ساختار کلی قصه.

انتهای خیابان هشتم ، ایده جذابی دارد که موتور محرک قدرتمندی برای یک قصه و فیلم اجتماعی با دغدغه‌های انتقادی است.

البته این هم ناشی از نبود یک فیلمنامه مشخص و منسجم است که کمیت و حجم پرداختن به خطوط و کاراکترهای فرعی را مشخص کرده باشد. چه بسا با بازنگری به نوع حضور شخصیت‌های فرعی و میزان قصه فرعی آن‌ها، این امکان وجود داشت که قصه موجزتر و البته تأثیرگذارتر روایت شده و به تصویر دربیاید.

انتهای خیابان هشتم

در این میان الکن بودن کاراکترهای فرعی مثل پدر و گذشته سیاسی او و چرایی عدم تعلق وام در لحظه آخر و جزئیات مهم دیگری در فیلم وجود دارند که به خوبی مشخص است قربانی ممیزی شده‌اند و لطماتی به بدنه کار و منطق و باورپذیری قصه وارد کرده‌اند.

اما از وجوهی که به رئالیسم حاکم بر فیلم لطمه زده نوعی نگاهی نمایشی در چیدن ماجراها و اتفاقات است که به یکدستی کار لطمه زده است. مثل حضور همان دختر جوانی که برای فروش کلیه به بیمارستان آمده در پشت صحنه استیج که غیر واقعی است و به طور خاص نوع تصویری که از صحنه پایانی یعنی استیج فروش ارائه می‌شود.

با توجه به اینکه امکان نزدیک شدن به تصویری نزدیک به این واقعیت در سینمای ایران فراهم نیست، این نکته به ذهن می‌آید که ای کاش فیلمساز از ابتدا سراغ چنین پایان ناشدنی نمی‌رفت. چراکه این چیدمان نمایشی، پوشش دختران جوان با آن لباس‌های خاص و آرایش‌های اغراق‌شده که بیشتر به تئاتر و ... می‌ماند، نمی‌تواند حسی از فاجعه پیشرو و آنچه انتظارشان را می کشد، ترسیم کند. فاجعه‌ای که نیلوفر را وامی‌دارد برای نجات جان برادرش که به خاطر حفظ ناموس او دیگری را ناخواسته به قتل رسانده، در یک قدمی از دست دادن ناموس‌اش قرار بگیرد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:خبرآنلاین /سحر عصرآزاد