تبیان، دستیار زندگی
نقطه ضعف های اخلاقی باعث بیچارگی و عاقبت به شرّی انسان می شود، و شیاطین نیز از همین نقطه ضعف ها نفوذ می کنند. آری آب از سوراخ و شکستگی داخل کشتی می شده و باعث غرق شدن آن می شود و لباس از درز پاره می شود. لاستیک از محلی که صاف شده می پوکد، و کاه گل که ریگ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمونه هایی از عاقبت به شرها


نقطه ضعف های اخلاقی باعث بیچارگی و عاقبت به شرّی انسان می شود، و شیاطین نیز از همین نقطه ضعف ها نفوذ می کنند. آری آب از سوراخ و شکستگی داخل کشتی می شده و باعث غرق شدن آن می شود و لباس از درز پاره می شود. لاستیک از محلی که صاف شده می پوکد، و کاه گل که ریگ و سنگ دارد ترک بر می دارد و نخ از جای باریک پاره می شود.


گناه انفجار است

انسان هم چنین است نقطه ضعف ها او را از پا در می آورد خلفا را مقام خواهی عاقبت به شرّ کرد و عایشه را حسادت بیچاره کرد و طلحه و زبیر را مال دوستی و خوارج را خشکه مقدّسی و شیطان را تکبر .

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «من ذکرنی و لم یصلّ علیّ فقد شقی، و من ادرک رمضان فلم تصبه الرّحمة فقد شقی و من ادرک ابویه احدٌ هما فلم یبرّ فقد شقی؛ (سه گروه شقی و عاقبت به شرند) کسی که نام مرا یاد کند و صلوات بر من نفرستد شقاوت ورزیده و کسی که ماه رمضان را درک کند ولی رحمت الهی به او نرسد پس شقاوت ورزیده و کسی که یکی از والدین خود را درک کند و به او نیکی نکند شقی خواهد بود.»

نمونه هایی از عاقبت به شرها

1ـ ثعلبة بن حاطب

در قرآن می خوانیم «و منهم من عاهد اللّه لئن أتینا من فضله لنصّدّقن ولنکوننّ من الصّالحین...؛ از آنها کسانی هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خداوند ما را از فَضل خود روزی دهد صدقه خواهیم داد و از شاکران خواهیم بود. امّا هنگامی که خداوند از فضل خود به آنها بخشید بخل ورزیدند، و سرپیچی کردند، و روی گردان شدند این عمل (روح) نفاق را در دلهایشان تا روزی که خدا را ملاقات کنند برقرار ساخت این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و دروغ گفتند. آیا نمی دانستند که خداوند اسرار و سخنان در گوش آنها را می داند و خداوند از همه عیوب(و پنهانی ها) آگاه است.»

مفسران گفته اند: که این آیات درباره یکی از انصار به نام «ثعلبه بن حاطب» است. او که مرد فقیری بود سه وقت پشت سر پیامبر نماز جماعت می خواند، بعد از نماز با اصرار می خواست که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حق او دعا کند که مال فراوانی پیدا کند.

حضرت فرمود: «قلیلٌ تؤدّی شکره خیرٌ من کثیرٍلاتطیقه؛ مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی و شکرش را انجام دهی از مقدار فراوانی که توانایی (ادای حقش را) نداشته باشی بهتر است.» ولی ثعلبه از اصرار دست برنداشت: حضرت در حق او دعا کرد، چیزی نگذشت که ثروت کلانی از پسر عمویش به او، به ارث رسید و یا بر اثر گلّه داری وضع مالی خوبی پیدا کرد به نحوی که ناچار شد بیرون از مدینه زندگی کند و به نماز جماعت نمی رسید و حتی نماز جمعه هم شرکت نمی کرد. بعد از مدتی مأموران زکات نزد او آمدند، او نه تنها زکات نداد که اصل تشریع آن را زیر سؤال برد. وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) متوجه شد فرمود: «یاویح ثعلبة یا ویح ثعلبة؛وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه، و سرانجام مرتد از دنیا رفت.»

علی(علیه السلام) بعد از مرگ زبیر توسط عمروبن جرموز شمشیر او را برداشت و فرمود: این شمشیر چه سختی هایی را که از پیامبر دور کرد» و طلحه خود در آخرین لحظه به بدعاقبتی خود اعتراف کرد، در لحظه جان دادن گفت: «به خدا سوگند من کشته شدن مرد پیری را ندیده ام که مانند من ضایع شود

2ـ چشم چرانی و عاقبت به شرّی

در تفسیر روح البیان نقل شده است که سه برادر، دو نفرشان مدتی مؤذن مسجد بودند، برادر اوّلی ده سال مؤذن بود و در بالای مناره مسجد اذان می گفت. پس از فوت او برادر دوم این منصب را عهده دار شد و او هم حدود ده سال به آن کار مشغول بود تا این که برادر دوم هم فوت کرد. پس از آن مردم نزد برادر سوم رفتند و از او خواستند او هم چون دو برادرش به اذان گویی بپردازد امّا وی از پذیرفتن اجتناب کرد. وقتی اصرار کردند و به او پیشنهاد نمودند که پول زیادی به وی خواهند داد باز او از پذیرفتن اجتناب نمود. وقتی با اصرار مردم روبه رو شد به آنان گفت: من اذان گفتن را بَد نمی دانم. ولی اگر صد برابر پولی را که پیشنهادمی کنید به من بدهید باز هم نخواهم پذیرفت زیرا این مأذنه هایی است که دو برادر مرا بی ایمان از دنیا برد.

چشم

وقتی لحظات آخر عمر برادر بزرگترم رسید خواستم بر بالینش سوره یس تلاوت کنم که با نهایت اعتراض و فریاد نهیب او مواجه شدم او می گفت قرآن چیست؟ چرا برایم قرآن می خوانی؟ برادر دوم هم به این صورت در هنگام مرگش به من اعتراض کرد از خداوند کمک خواستم که علّت این امر را برایم روشن گرداند زیرا آنان مؤذن و این کار از آنان انتظار نمی رفت.

یک شب خداوند بر من منّت نهاد و در عالم رؤیا، برادر بزرگترم را در حال عذاب دیدم، به طرفش رفتم و گفتم تو را رها نمی کنم تا به من بگویی چرا بی ایمان از دنیا رفتی؟ خداوند برای آن که ماجرا را به من بفهماند، زبان او را گویا نمود. او گفت: ما هرگاه که بالای مأذنه می رفتیم به خانه های مردم نگاه می کردیم و به محارم مردم چشم می دوختیم و خلاصه چشم چرانی باعث عذاب ما در آخرت شد.

3ـ طلحه و زبیر

این دو نفر آن همه در راه اسلام جنگیدند و در جنگ احد جزء هشت نفری بودند که پیمان بستند تا پای جان از پیامبر دفاع کنند و دفاع کردند. ولی سرانجام حرص و طمع باعث شد که علیه امام زمان خویش علی(علیه السلام) قیام کنند و جنگ جمل را، راه اندازند.

در جریان انقلاب نیز چنین افرادی وجود داشته اند، قطب زاده همراه امام راحل از پاریس برگشت ولی بر اثر توطئه علیه امام اعدام شد. و همین طور جریان بنی صدر درس عبرتی است برای همه

امام علی(علیه السلام) بعد از مرگ زبیر توسط عمروبن جرموز شمشیر او را برداشت و فرمود: «این شمشیر چه سختی هایی را که از پیامبر دور کرد» و طلحه خود در آخرین لحظه به بدعاقبتی خود اعتراف کرد، در لحظه جان دادن گفت: «به خدا سوگند من کشته شدن مرد پیری را ندیده ام که مانند من ضایع شود.»

4ـ شمر

شمر سرباز جانباز حضرت علی(علیه السلام) در جنگ صفین بود ولی سرانجام قاتل فرزند علی(علیه السلام) شد و آن عاقبت شوم را برای خود رقم زد و در روز تاسوعا پیغام جنگ با امام حسین(علیه السلام) را به عمر سعد رساند، و او را بر این کار تشویق کرد و آب را بر روی اهل بیت(علیه السلام) بست و سرانجام بدترین جنایت را مرتکب شد و خورشید را بر نیزه کرد و به دست مختار به درک واصل شد.

5 ـ اسامة بن زید

اسامه کسی بود که پیامبر او را محبوبترین فرد نزد خود معرّفی کرد و در روزهای آخر عمر خویش دستور داد که همه به جیش اسامه ملحق شوند و کسی از آن تخلّف نکند. و مدّتی نیز در مقابل ابوبکر و غصب خلافت او مقاومت کرد، ولی سرانجام تسلیم شد، و آمد نزد ابوبکر گفت: «السّلام علیک یا خلیفة المسلمین؛ سلام بر تو ای خلیفه مسلمین» ابوبکر هم در جواب او گفت: «السّلام علیک ایّها الامیر؛ سلام بر تو ای امیر.»

در جریان انقلاب نیز چنین افرادی وجود داشته اند، قطب زاده همراه امام راحل از پاریس برگشت ولی بر اثر توطئه علیه امام اعدام شد. و همین طور جریان بنی صدر درس عبرتی است برای همه.

و همین طور کسانی را سراغ داریم که با همه تلاش ها در راه انقلاب برخی سرانجام با مرگ موش از دنیا رفتند و برخی نیز بر اثر عصبانیّت گرفتار قتل ناحق شدند.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :

سایت حوزه

سایت اندیشه قم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.