تبیان، دستیار زندگی
همان گونه که اشاره شد یکی از حوزه های مهم مطالعه در سیاست، دولت است. حضور همه جای دولت شرایط را به نحوی شکل می دهد که به بسیاری از جنبه های ما ارتباط پیدا می کند. تعامل ما با دولت بسیار پیش از آن که نسبت به آن اطلاع پیدا کنیم، آغاز می شود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دولت و حکومت چه فرقی دارند؟


الفاظ دولت و حکومت از واژه هایی هستند که هر روز در رسانه مختلف استفاده می شوند و ما اکثرا به یکسان بودن معنای مورد استفاده آنها باور داریم. اما آیا حکومت و دولت یکی هستند؟
سیاست و حکومت

پیشگفتار

یکی از درخواست‌های همیشگی کاربران و مخاطبان بخش سیاست ، چه در مشاوره‌ها و چه در نظرات، ایجاد بخشی برای تبیین و توضیح اصطلاحات مهم سیاسی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی بوده است. یکی از مهم‌ترین مشکلات امروز جامعه ما این است که اگر چه مردم علاقه زیادی به سیاست دارند و درباره مسائل مختلف آن به گفتگو و تحلیل می‌نشینند، اما به علت عدم آگاهی از بنیان‌های علمی سیاست و دانش واژه‌های آن، هرگز به تبیین همه جانبه دست نمی‌یابند. اگر چه واژه‌هایی مانند قدرت، سیاست، مشروعیت، احزاب، ولایت فقیه و... هر روز به گوش ما می‌خورد و حتی از طرف ما هم به کار می‌رود اما متأسفانه به علّت عدم وجود این زیرساخت‌های نظری این مباحث چندان کارایی ندارند. لذا بر آن شدیم که به صورت تدریجی و به زبان ساده مهم‌ترین اصطلاحات و دانش واژه‌های سیاسی را برای کاربران عزیز معرفی نموده و تبیین نماییم. درسنامه های آموزش سیاسی با هدف معرفی و تحلیل سیاست به صورت علمی به کاربران عزیز تبیانی تقدیم می‌شود.

دولت و حضورش در زندگی ما

همان گونه که اشاره شد یکی از حوزه های مهم مطالعه در سیاست، دولت است. حضور همه جای دولت، شرایط را به نحوی شکل می دهد که دولت به بسیاری از جنبه های زندگی ما ارتباط پیدا می کند. تعامل ما با دولت بسیار پیش از آن که نسبت به آن اطلاع پیدا کنیم، آغاز می شود.

گرفتن شناسنامه برای ما توسط والدین در بدو تولد، مسافرت در جاده ها، پلیس، امتحانات نهایی در مدارس و کنکور یا گذرنامه مثال های کمی از تداخل و حضور دولت در زندگی روزمره ما است. واژه دولت (state) و واژه حکومت (government) از مهمترین واژه هایی است که هر روز در محافل و رسانه ها شنیده می شود.

آیا تاکنون به خود اندیشیده اید دوست چیست؟ تفاوت آن با حکومت چیست؟ در زبان محاوره غیر تخصصی این دو واژه مترادف هم استفاده می شوند امّا از لحاظ سیاسی این دو واژه با هم تفاوت عمده دارند. حکومت (government) گروه به خصوصی از افراد است که در چارچوب دیوان سالاری اداری، دولت را اداره می کند. حکومت های مدرن امروز دارای نهادهای تخصصی تصمیم سازی و اجرا کننده تصمیم هستند. در واقع دولت همان دولت ملت است که به آن اشاره کردیم و حکومت به گروه حاکم و سازوکار اجرایی آن اشاره دارد. در این  واقع درست است که ما از لفظ حکومت آقای احمدی نژاد به جای دولت آقای احمدی نژاد استفاده کنیم. در مقابل ما با مفهوم مهم دولت سرو کار داریم. دولت امروز نه تنها مجموعه ای از نهادها است بلکه هم چنین یک مجموعه از مواضع، اعمال و قوانین رفتار است که ما آن را آگاهانه و ناآگاهانه دنبال می کنیم. این قوانین رفتار می تواند شامل تبعیت از قوانین دولتی، رای دادن متعهدانه در انتخابات، خدمت اجباری سربازی، و .... باشد. برخی متفکران سیاسی براین باورند که دولت مهم ترین دغدغه نظریه مدرن سیاسی است. مفاهیمی مانند حقوق مردم سالاری برابری، عدالت و یا آزادی براساس روابط دولت و افرادی که در آن زندگی می کنند بنا شده است.

ماکس وبر جامعه شناس شهر آلمانی براین باور است یک ویژگی مشترک تمام دولت های مدرن انحصار استفاده مشروع از زور درون محدوده جغرافیایی خود است.

وبر همچنین بر سه عنصر سرزمین، انحصار استفاده از ابزار خشونت فیزیکی و مشروعیت برای شکل گیری دولت تأکید می کند.

نکته مهم این است که به یاد داشته باشیم که هنگامی که ما درباره ی دولت سخن می گوییم به تمام گستره نهادهای سازمان یافته متفاوت اشاره می کنیم که به همدیگر مرتبطند و از انجام برخوردارند. دولت مدرن به شکل سازمان یافته ای متفاوت شده است و گرایش ملی تمرکز گرایانه دارد. بنابراین دولت یک ساختار واحد نیست بلکه از ساختارهای متفاوت شکل گرفته است. سه بازوی دولت مدرن امروزی قوه قضائیه، مقننه و مجریه هستند که دارای انسجام با یکدیگر می باشند.

دولت امروز نه تنها مجموعه ای از نهادها است بلکه هم چنین یک مجموعه از مواضع، اعمال و قوانین رفتار است که ما آن را آگاهانه و ناآگاهانه دنبال می کنیم. این قوانین رفتار می تواند شامل تبعیت از قوانین دولتی، رای دادن متعهدانه در انتخابات، خدمت اجباری سربازی، و .... باشد

هم اکنون کلمه دولت در زبان فارسی با کلمه state در زبان انگلیسی مترادف شده است و از آن استفده می شود. اما باد توجه داشت که ریشه تاریخی این دو واژه با همدیگر فرق دارد. دولت در گذشته در زبان فارسی به معنای ثروت، توانگری و یا عظمت استفاده می شده است. اما در مقابل واژه state  از ریشه لاتینی stare  به معنای ایستادن و  status  به معنای شرایط و ایستادن نشأت گرفته است. در این جا باید خاطر نشان کنم که در این متن هر جا سخن از دولت به میان آمد منظور دولت مدرن است. دولت مدرن شکلی از ساختار سیاسی است که می شود گفت در ابتدای دوره مدرنیته در اروپا شکل گرفت و از طریق دوران استعمار به بخش های دیگر جهان منتقل شد. بنابراین این ساختار دولت مدرن ساختار نظام بین الملل به شکل دائم و در طول همه تاریخ بشر نبوده است و در چند قرن اخیر ابداع شده است.

اندیشمندان علوم سیاسی براین باورند که برای اولین بار مفهوم دولت به معنای مدرن در نوشته های نیکولاماکیاولی در کتاب شهریار (1532) به لفظ state به معنای حاکمیت برسرزمین استفاده شده است.

آن چیزی که میان دولت مدرن و پادشاهی های گذشته تفاوت ایجاد می کند تفاوت بین فرمان روایان و جایگاه سیاسی است که آن ها اشغال می کنند.

دولت مدرن با خصوصیت غیر فردی است تمیز داده می شود. دارندگان فعلی قدرت در حکومت خودشان دولت را ایجاد نکرده اند. دولت پیش از آن که آن ها برسر قدرت بیایند وجود داشته است و بعد از رفتن آن ها نیز ادامه حیات خواهد داد. مثلا پادشاهی سامانیان را در نظر بگیرید .در دوران سامانی که دوران امپراطوری و شاهان سنتی بود با برآمدن آنها حکومت سامانیان بربخش هایی از ایران امروز و افغانستان و تاجیکستان فرمان روایی کردند، اما دولت به معنای مدرن پدید نیامد و با برافتادن شاهان سامانی دولتشان نیز از میان رفت. اما در دوران مدرن با حذف خانواده قاجار و آمدن خاندان پهلوی دولت ایران به ادامه حیات خود ادامه داد و ایران منوط به قاجاریه نبود.

همان گونه که گفته شد شکل گیری دولت مدرن به تاریخ اروپا باز می گردد در قرن 14و15 در اروپا قدرت سیاسی توسط منابع متفاوتی در اروپا اعمال می گردید و شامل شاه، کلیسا و فئودال ها و لردها بود. آن ها هر کدام اقداماتی سیاسی مانند اعلام جنگ، اعلام صلح، جمع آوری مالیات و....  انجام می دادند و این معنای تفاوت جایگاه ها منابع اقتدار درون جامعه بود. شاه و کلیسا هر کدام ارتش خود را داشتند و هر کدام برای خود اختیار اعلام جنگ و صلح را تصور می نمودند. صلح وستفالیا (Westphalia) در پایان جنگ های سی ساله در سال 1648 که جنگ هایی مذهبی میان دول مطرح آن روزگار بود، به کاهش قدرت کلیسا و سپردن اختیارات سیاسی کلیسا به شاه شد. این امر به تقویت مفهوم حقوق بین الملل انجامید که برپایه این اصل بود که تمام دولت ها به صورت مساوی حق تعیین سرنوشت دارند. اقتدار پراکنده گذشته سیاسی با اقتدار مدرن متمرکز جابجا شد و دولت به منبع اصلی اقتدار سیاسی تبدیل شد. مدل پس از وستفالیا دارای ویژگی های ذیل بود:

1-    جهان به دولت های مستقل و مجزا تقسیم شده است که اقتداری مافوق آن ها وجود ندارد.

حاکمیت به معنای این است که دولت منبع نهایی اقتدار سیاسی درون سرزمین تحت حکومتش باشد. حاکمیت دارای دو جنبه است: داخلی و خارجی. حاکمیت داخلی به این واقعیت اشاره می کند که درون مرزهای یک دولت هیچ منبع اقتداری بالاتر از دولت وجود ندارد

2-    دولت ها دارای حقوق حاکمیت، استقلال، سرزمین، مردم  و حکومت  مخصوص به خود هستند و این چهار رکن ارکان تشکیل دهنده دولت های مدرن می باشد.

حاکمیت به معنای این است که دولت منبع نهایی اقتدار سیاسی درون سرزمین تحت حکومتش باشد. حاکمیت دارای دو جنبه است: داخلی و خارجی. حاکمیت داخلی به این واقعیت اشاره می کند که درون مرزهای یک دولت هیچ منبع اقتداری بالاتر از دولت وجود ندارد. دولت دارای بالاترین مرتبه است و شهروندان نمی توانند علیه دولت به هیچ منبع اقتدار دیگری شکایت کنند. حاکمیت خارجی یا استقلال به آن معنا است که دولت های دیگر هویت یک دولت را به رسمیت شناخته و بپذیرند که یک دولت می تواند از طرف شهروندانش سخن بگوید حاکمیت خارجی به معنای خود مختاری و استقلال یک دولت در عرصه بین الملل است هم چنین رکن دیگر دولت مدرن سرزمین و قلمرو است. این بدان معنا است که دولت اقتدارش را درون مرزهای خودش که توسط سایر دولت ها به رسمیت شناخته شده است اعمال می کند دولت مدرن دارای هیچ اقتداری فراتر از مرزهای خودش نیست.

دولت ها دارای جمعیتت خاص خود هستند که شهروندان آن کشور خوانده می شوند. شهروندان تحت اقتدار و صلاحیت دولت درون مرزها قرار داشته و هویت سیاسی آن ها به دولت وابسته است.

نکته نهایی و عنصر مهم تشکیل دهنده یک دولت، "حکومت" است. حکومت به سازمان اداری و مدیریت کننده دولت اشاره دارد و شکل و ساختارش توسط قانون اساسی دولت به تصویر کشیده شده است. حکومت ها متغیر و دارای عمر محدود هستند، اما دولت ها دارای سابقه و عمر طولانی هستند در واقع کلمه ای که برای توصیف دستگاه اداری آقای احمدی نژاد، خاتمی و یا هاشمی به کار می بریم حکومت است و نه دولت. حکومت آقای هاشمی و خاتمی رفت و شش سال حکومت آقای احمدی نژاد طی شد و  ما در دو سال  پایانی  حکومت آقای احمدی نژاد هستیم. اما دولت جمهوری اسلامی ایران هم چنان به حیات خود با ارکان چهار گانه اش ادامه می دهد.

سید حسین زرهانی

بخش سیاست تبیان