تبیان، دستیار زندگی
گفت و گو به داستان زندگی می‌بخشد و آن را نیرو می‌دهد. در زندگی روزمره یكی از مهمترین توجهات ما به گفتگوی میان افراد است. از طریق این عنصر سخنان و دردل‌های مردم را می‌شنویم و نسبت به آنها عكس‌العمل نشان می‌دهیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگو در داستان

(1) پیرنگ داستان   ،(2) شخصیت پردازی در داستان  ،(3)حقیقت مانندیِ داستان   ،(4) درونمایه داستان  ، (5)موضوع یا قلمرو خلاقیت ،(6) زاویه دید در داستان  ...

عناصرداستان ( 7 ):


گفت و گو به داستان زندگی می‌بخشد و آن را نیرو می‌دهد. در زندگی روزمره یكی از مهمترین توجهات ما به گفتگوی میان افراد است. از طریق این عنصر سخنان و دردل‌های مردم را می‌شنویم و نسبت به آنها عكس‌العمل نشان می‌دهیم.


گفتگو در داستان

درآمد :

یكی از عناصر مهم در داستان كه باعث گسترش پیرنگ می‌شود گفت و گوست. این عنصر درونمایه را به نمایش می‌گذارد و شخصیت‌ها را معرفی می‌كند و عمل داستانی را به پیش می‌برد .

گفت و گو به داستان زندگی می‌بخشد و آن را نیرو می‌دهد. در زندگی روزمره یكی از مهمترین توجهات ما به گفتگوی میان افراد است. از طریق این عنصر سخنان و دردل‌های مردم را می‌شنویم و نسبت به آنها عكس‌العمل نشان می‌دهیم. حتی از طریق گفت و گو و نحوه ی صحبت‌كردن مردم پی به شخصیت آنها می‌بریم. همین امر باعث تصویر تفاوتهای مردم در رفتار و عقاید آنها می‌شود و مواد اولیه‌ای است كه اساس كار نویسنده قرار می‌گیرد. نویسنده آگاه با تحقیق و كنكاش در عنصر گفتگو و جمع‌آوری آنها داستانی جاندار و غنی می‌سازد. زیرا مهمترین امری كه شخصیت‌های یك داستان را واقعی و قابل قبول جلوه می‌دهد، سازگاری و هماهنگی صحبت‌های آنها با ویژگی‌های شخصیتی آنهاست. گفتگو اغلب بخش اعظم داستان را به خود اختصاص می‌دهد.

تعریف گفتگو

گفت و گو در حكم عمل داستانی است. چرا كه چیزی در آن اتفاق می‌افتد چیزی كه بر اثر صحبت‌كردن دو نفر با هم رخ می‌دهد. به همین دلیل می‌توان گفت گفت و گو حالت ایستایی ندارد و همین پویایی گفت و گو به داستان تحرك و طراوت می‌بخشد.

بنابراین می‌توان گفت:

«گفت و گو به معنای مكالمه و سخن‌گفتن با هم و رد و بدل كردن عقاید و افكار است و در شعر، داستان و نمایشنامه به كار برده می‌شود.» ( میرصادقی، 1386 :468) منظور از این واژه ذكر كلمات واقعی شخصیت‌ها خطاب به یكدیگر، در داستان است.

گفت و گو همانند تصویر، وسیله‌ای برای ارضای نیاز خواننده به محسوس و عینی‌بودن است. برای پیداكردن كیفیت و چگونگی حرف‌زدن یك شخصیت، گوش‌كردن به او، در هنگام حرف‌زدن است. بنابراین گفت و گو ابزار مهمی در جهت آشكاركردن شخصیت‌ها است. این اصل را می‌توان به صورت معكوس نیز به كاربرد و گفت شخصیت نحوه ی گفت و گو را تعیین می‌كند چرا که بعد از حرف‌زدن شخصیت‌ها در داستان آنها را بهتر می‌شناسیم. پس گفت و گو در داستان باید با شخصیت داستان تجانس داشته باشد.

گفت و گو در حكم عمل داستانی است. چرا كه چیزی در آن اتفاق می‌افتد چیزی كه بر اثر صحبت‌كردن دو نفر با هم رخ می‌دهد. به همین دلیل می‌توان گفت گفت و گو حالت ایستایی ندارد و همین پویایی گفت و گو به داستان تحرك و طراوت می‌بخشد.

به همراه سازگاری گفت و گو و شخصیت باید اضافه كرد كه گفتگو باید طبیعی باشد و البته مصنوعی‌بودن داستان را نباید آشكار سازد. باید درنظر داشته باشیم كه گفت و گو نباید با مصنوعی‌بودن اساس داستان ناسازگار باشد. در آخر باید گفت كه گفت و گو پیرنگ داستان را به پیش می‌برد و هر سخن جدید یك قدم پیرنگ را به جلو هدایت می‌كند.

ویژگی‌های گفت و گو در شاهكارهای ادبی

تجزیه، تحلیل و مطالعه ی گفت و گوهای شاهكارهای ادبی، ارزش سبك‌شناسانه‌ای به دست می‌دهد كه بعضی از آنها عبارتند از:

1- گفت و گو تنها به عنوان آرایش و زینت داستان به كار نمی‌آید. بلكه عمل داستانی را در جهت معینی پیش می‌برد.

2- گفت و گو با ذهنیت شخصیت‌های داستان هماهنگی و همخوانی دارد و با موقعیت اجتماعی و علائق شخصی آنها در تناقض نیست.

3- گفت و گو احساس طبیعی و واقعی‌بودن را به خواننده می‌دهد. البته این طبیعی‌بودن نباید به كلیت داستان لطمه زند زیرا ادبیات داستانی حقیقت‌مانند است، خود حقیقت نیست.

4- گفت و گو صحبت‌های رد و بدل شده میان شخصیت‌ها را ارائه می‌كند تا فعل و انفعال افكار و ویژگی‌های روحی و خلقی افراد را نشان بدهد.

5- واژه، ضرب آهنگ، عبارات، با گویندگان مختلف آنها ارتباط نزدیك و مستقیمی دارد. با توجه به خصوصیات این افراد است كه جمله، واژه و ضرب آهنگ‌ها تغییر می‌كند. علاوه بر این كه گفتگو با شخصیت‌ها ارتباط مستقیم دارد باید با سبك نویسنده نیز هماهنگ باشد.

6- در بعضی از داستانها، نویسنده برای سبكبار كردن قطعه‌های طولانی، توضیحی یا تفسیری از گفت و گو استفاده می‌كند تا سنگینی‌ بار این قطعه‌ها را كمتر كند و داستان طراوت یابد و خواننده خسته و دلزده نشود.

 اکرم نعمت اللهی – محمد قاسملو

بخش ادبیات تبیان