تبیان، دستیار زندگی

خاکم و از مهر او آئینه ام

و بایست گفت که ذخایر فاخر این زبان و ادبیات و پشتوانه مادی ، معنوی تا حد زیادی از کلام الله مجید الهام گرفته ، جذابیت کلام قرآنی بقدری زیبا و دلنشین است و تاثیرپذیر در شعر و نثر شاعران و نویسندگان است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خاکم و از مهر او آئینه ام



وبایست گفت که ذخایر فاخر  این زبان و ادبیات و  پشتوانه مادی ، معنوی تا حد زیادی از  کلام الله مجید الهام گرفته ، جذابیت کلام  قرآنی بقدری زیبا و دلنشین  است  و تاثیرپذیر در شعر و نثر شاعران و نویسندگان است


 

شعر منقبت

 

شعر شاعران پارسی گو ، که عملا بخش عمده شعر پارسایی و پاسداری از حرمت های الهی در مضامین اخلاقی ، عرفانی است و شعر منقبت شیعه در  مدح ، ثنا و تحسین از خدمات ارزشمند انسانهای  اثرگذار در حول وحوش محور اسلامی بخصوص نبی مکرم (ص) و اهل بیت  است ، و بایست گفت که ذخایر فاخر  این زبان و ادبیات و  پشتوانه مادی ، معنوی تا حد زیادی از  کلام الله مجید الهام گرفته ، جذابیت کلام  قرآنی بقدری زیبا و دلنشین  است  و تاثیرپذیر در شعر و نثر شاعران و نویسندگان است که جناب سعدی ، در قرن هفتم به شیوه کلام الله قرآن مجید گلستان  خود را که جملات قرینه وسجع دارد و آهنگین است بکاربسته ، گذشته از آن، همه شاعران پزرگ پارسی گو، الهام از کلام الله گرفتند،  همگی عشق  ، ارادت و اخلاص به محضر مبارک نبی مکرم اسلام (ص) و خاندان مطهر ایشان نمودند، و شیوه شعر منقبت با حضور این بزرگان ادبیات پارسی و پارسایی  شکل و شمایل گرفته ،  اعم از حکیم خردمند طوس استاد شعرشناس ابوالقاسم  فردوسی ،ناصر خسرو،  بابا طاهر، حکیم سنایی، شیخ عطار ،مولانا،جناب سعدی ، خواجه حافظ شیراز ،جناب جامی، صائب  محتشم کاشانی  و شاعران معاصر: ملک الشعرای بهار، پروین اعتصامی ،مهدی سهیلی  و حتی شاعرانی که به شیوه شعر نو سرایش داشتند چون اخوان ثالث ، قیصر امین پور  همگی عشق و ارادت به آستان مقدس اهل بیت رسول خدا داشتند.

عنصر شعر پارسی، پارسایی  نیز در طول سال ایام خاصی برای غبار روبی از سیمای نورانی خود دارد که توسل  به این پاکان درگاه الهی می نماید .

عنصر شعرپارسی، پارسایی ، نیز در طول سال ایام خاصی برای غبار روبی از سیمای نورانی خود دارد ،که توسل به این پاکان درگاه الهی می نماید

خداوند جوی می و انگبین 

همان چشمه ی شیر و ماء و یقین 

اگر چشم داری به دیگر سرای 

به نزد نبی و علی گیر جای 

گرت زین بد آید گناه منست 

چنین است و این دین و راه من است 

برین زادم و هم برین بگذرم 

چنان دان که خاک پی حیدرم 

دلت گر به راه خطا مایلست 

ترا دشمن اندر جهان خود دلست 

نباشد جز از بی پدر دشمنش 

که یزدان به آتش بسوزد تنش 

استاد فردوسی

********

ماه فرو ماند از جمال محمد 

سرو نباشد به اعتدال محمد 

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست 

در نظر قدر با کمال محمد 

وعده دیدار هر کسى به قیامت 

لیله اسرى شب وصال محمد 

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى 

آمده مجموع در ظلال محمد 

عرصه گیتى مجال همت او نیست 

روز قیامت نگر مجال محمد 

و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس‏ 

بو که قبولش کند بلال محمد …

چشم مرا تا به خواب دید جمالش 

خواب نمى‏گیرد از خیال محمد 

سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى 

عشق محمد بس است و آل محمد

سعدی

*****

از ولای دودمانش زنده ام 

در جهان مثل گهر تابنده ام 

نرگسم وارفته ی نظاره ام 

در خیابانش چو بو آواره ام 

زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست 

می اگر ریزد ز تاک من ازوست 

خاکم و از مهر او آئینه ام 

می توان دیدن نوا در سینه ام 

از رخ او فال پیغمبر گرفت 

ملت حق از شکوهش فر گرفت 

قوت دین مبین فرموده اش 

کائنات آئین پذیر از دوده اش 

مرسل حق کرد نامش بوتراب 

حق «یدالله» خواند در ام الکتاب 

هر که دانای رموز زندگیست 

سر اسمای علی داند که چیست 

خاک تاریکی که نام او تن است

 اسرار خودی - علامه اقبال لاهوری

*********

زمین و آسمان " مکه " آن شب نورباران بود

و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید -

امید زندگی در جان موجودات می جوشید -

هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود

شبی مرموز و رویایی -......

یکی مرد عرب اما بیابانگرد و صحرائی

قدم بگذاشت در " ام القری " وین شعر را برخواند:

" که ای یاران مگر دیشب بخواب مرگ پیوستید؟

چه کس دید از شما آن روشنان آسمانی را؟

که دید از " مکیان ‌" آن ماهتاب پرنیانی را؟

زمین و آسمان " مکه " دیشب نورباران بود

هوا ‎آغشته به عطر شفا بخش بهاران بود

بیابان بود و تنهایی و من دیدم - 

که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد

به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود کندند -

ز هر سو در بیابان عطر مشگ و بوی عود آمد.

بیابان بود و من، اما چه مهتاب دلارائی!

بیابان بود و من، اما چه اخترهای زیبائی!

بیابان، رازها دارد

ولی در شهر، آن اسرار، پیدا نیست

بیابان، نقش ها دارد که در شهر آشکارا نیست

کجا بودید ای یاران؟!

که دیشب آسمانیها زمین " مکه " را کردند گلباران

ولی گل نه، ستاره بود جای گل

زمین و آسمان " مکه " دیشب نورباران بود

هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود."

مهدی سهلیی

*****

مکه امشب نور باران میشود قبله گاه امیدواران می شود

 قبله گاه عاشقان پاکباز

 قبله گاه اهل معنی ، اهل راز

 قبله گاه آنکه از دنیا جداست ظاهر و باطن

محمد جواد محبت

****

یاس را آیینه ها رو کرده اند 

یاس را پیغمبران بوییده اند 

یاس بوی حوض کوثر میدهد 

عطر اخلاق پیمبر میدهد 

حضرت زهرا دلش از یاس بود 

دانه های اشکش از الماس بود 

احمد عزیزی

****

یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه

یارب به خون پاک شهیدان کربلا 

یارب به صدق سینه پیران راستگوی

یارب به آب دیده مردان آشنا 

دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست

ای نام اعظمت در گنجینه شفا

سعدی

*****

کجایی ای عرب ای ساربان پیر صحرایی؟!

کجایی ای بیابانگرد روشن رای بطحایی؟!

که اینک بر فراز چرخ، یابی نام " احمد " را

و در هر موج بینی اوج گلبانگ " محمد " را

" محمد " زنده و جاوید خواهد ماند

" محمد " تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند

مهدی سهیلی

****

 الله اکبر، آیا خدا نیز در تو ، به شگفتی در نمی نگرد؟ 

فتبارک الله، تبارک الله 

تبارک الله احسن الخالقین 

خجسته باد نام خداوند 

که نیکوترین آفریدگاران است 

و نام تو 

که نیکوترین آفریدگانی

دکترعلی موسوی گرما رودی

******

درختان را دوست می دارم

که به احترام تو قیام کرده اند، 

و آب را 

که مهر مادر توست . 

... پایان سخن 

پایان من است 

تو انتها نداری

دکترعلی موسوی گرما رودی

****

ای یاران وفادار نبی، کجایید کجایید 

ای خدیجه کبری، ای آرام جان نبی  

موسم دلدادگی رقت با تو

ای یاران وفادار نبی، کجایید کجایید  

غم گرفته قلب نبی 

بیا ای ارام جان نبی 

تو بودی  همراز او ،همراه او 

نور وچلچراغ بیت  نبی، ای خدیجه 

نبوت با تو قوت گرفت 

قدرت قران در قوت نام توست 

ای خدیجه ای ام القرای ایمان 

شکسته شد قلب نبی 

شیدای تو شدآل نبی 

شاد زی در بهشت برین 

ای جان جانان نبی 

گل بهشت خدا ، خدیجه النبی

خوب خوبان خدا ،خدیجه النبی

شعر:  (سید) شهرام ابهری

 

 

شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان