تبیان، دستیار زندگی
لوئیجی پیراندلو: با یک نویسنده‌ی حرفه‌ای روبه‌رو هستیم؛ کافی ست شمار آثار او را تصور کنید، به تنهایی برای کار چند سال یک انتشارات کافی به نظر می‌رسد. او مدت‌ها در دانشگاه رم به تدریس سبک‌شناسی می‌پرداخت و جالب است بدانیم که شهرت او به‌سبب همین نمایشنامه‌ی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده


لوئیجی پیراندلو: با یک نویسنده‌ی حرفه‌ای روبه‌رو هستیم؛ کافی ست شمار آثار او را تصور کنید، به تنهایی برای کار چند سال یک انتشارات کافی به نظر می‌رسد. او مدت‌ها در دانشگاه رم به تدریس سبک‌شناسی می‌پرداخت و جالب است بدانیم که شهرت او به‌سبب همین نمایشنامه‌ی «شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» ایجاد شد...


شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده

شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده (برگزیده‌ی نمایشنامه‌ها 1). لوئیجی پیراندلو. ترجمه‌ی بهمن فرزانه. تهران: کتاب پنجره. چاپ دوم: 1390. 1100 نسخه. 116 صفحه. 3000 تومان.

«لوئیجی پیراندلو در سال 1867 در جزیره‌ی سیسیل به دنیا آمد. از دوران جوانی نویسندگی را آغار کرد. ابتدا با نوشتن داستان کوتاه و سپس رمان و نمایشنامه. او جمعا دویست و چهل و سه داستان کوتاه، هفت رمان و چهل و چهار نمایشنامه نوشته است. او در سال 1934 برنده‌ی جایزه‌ی ادبی نوبل شد.

شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده اولین از مجموعه برگزیده‌ی نمایشنامه‌های لوئیجی پیراندلو و معروف‌ترین اثر نمایشی اوست. نمایشنامه‌های پیراندلو تقریبا در تمام دنیا به نمایش درآمده و به او شهرت جهانی بخشیده است.»[1]

لوئیجی پیراندلو: با یک نویسنده‌ی حرفه‌ای روبه‌رو هستیم؛ کافی ست شمار آثار او را تصور کنید، به تنهایی برای کار چند سال یک انتشارات کافی به نظر می‌رسد. او مدت‌ها در دانشگاه رم به تدریس سبک‌شناسی می‌پرداخت و جالب است بدانیم که شهرت او به‌سبب همین نمایشنامه‌ی شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده ایجاد شد؛ نمایشنامه ای که ابتدا در شهر رم، با هیاهوی تماشاگران مواجه شد و بعد به میلان رفت و موفقیت خود را از آن شهر شروع کرد.

لوئیجی پیراندلو نویسنده‌ای حرفه‌ای است، از همان دست نویسنده‌هایی که به همان نسبت که در اروپا و کشورهای غربی حضور دارند، در ایران انگشت‌شمارند. نه به این دلیل که نویسندگان ما توان حرفه‌ای شدن ندارند، بلکه دلیل صرفا چرخه‌ی معیوب و نادرستی ست که در حوزه‌ی کتاب و نوشتن وجود دارد و یک نویسنده را مختص به نوشتن و نوشتن نمی‌گرداند.

«شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» در دل خود از نمایشنامه‌ی دیگر لوئیجی پیراندلو به نام «بازی طرفین» سود جسته است و با تکیه بر آن نمایشنامه، بازی‌ها و تقابل افراد درون صحنه را پیش می‌برد. روایت نمایشنامه گروهی را به تصویر می‌کشد که در تلاش برای آماده کردن یک نمایش به‌جهت اجرای عمومی هستند، در واقع می‌خواهند نمایشنامه‌ی «بازی طرفین» را به‌روی صحنه ببرند.

بهمن فرزانه به‌همت کتاب پنجره، ترجمه‌های ارزنده‌ای را از زبان ایتالیایی به فارسی روانه‌ی بازار کرده است. البته باید به طرح جلدهای قابل ستایش مریم سادات منصوری هم اشاره کرد که این کتاب‌ها را خواستنی‌تر و دردست‌گرفتن‌شان را دلپذیرتر کرده است و همین‌طور باید به این موضوع پرداخت که این کتاب می‌توانست دارای متن پالوده‌تر و سلیس‌تری باشد اگر بر روی زبان بیشتر تاکید می‌شد و وقت بیشتری گذاشته می‌شد. زبان یک‌دست نیست، کلمه‌ها با هم برخورد می‌کنند و در کنار هم خوب نمی‌نشینند و جاهایی هم مسائل نحوی به چشم می‌آید.

شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده در دل خود از نمایشنامه‌ی دیگر لوئیجی پیراندلو به نام بازی طرفین سود جسته است و با تکیه بر آن نمایشنامه، بازی‌ها و تقابل افراد درون صحنه را پیش می‌برد. روایت نمایشنامه گروهی را به تصویر می‌کشد که در تلاش برای آماده کردن یک نمایش به‌جهت اجرای عمومی هستند، در واقع می‌خواهند نمایشنامه‌ی بازی طرفین را به‌روی صحنه ببرند. این‌که در پشت صحنه‌ی یک کار باشی و از ریزه‌کاری و مسائل دیگر سردربیاری شاید به همان‌قدر که جالب و مهیج باشد، همان‌قدر هم می‌تواند کسل‌کننده و ملال‌انگیز باشد. در جایی از متن نمایشنامه لوئیجی پیراندلو در مورد نمایشنامه‌ی بازی طرفین  و همین‌طور خودش چنین می‌گوید:

«... مضحک! مضحک! مگر تقصیر من است که دیگر نویسندگان فرانسوی نمایشنامه‌ی خوبی تحویل ما نمی‌دهند. در نتیجه به این روز افتاده‌ایم که اجباراً نمایشنامه پیراندلو را روی صحنه بیاوریم. البته کسانی که اهل فن هستند می‌گویند که ایشان نمایشنامه نویس بسیار خوبی است. ایشان نمایشنامه‌هایی می‌نویسد که نه بازیگران راضی هستند، نه منتقدین و نه تماشاچیان این را می‌گویند. نمایشنامه‌نویس خوب...

... اگر راستش را بخواهید خود من هم چیزی از آن سرم نمی‌شود. به‌هرحال ادامه می‌دهم، آخر سر همه شما مرا تمجید خواهید کرد!...»[2]

پی نوشت:

[1] پشت جلد کتاب

[2] صفحه‌ی 15 و 16 کتاب

 

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان