وضعیت کتاب در جامعه ما
میزگردی درباره ی کتاب با حضور پرویز و قدیانی
در نشستی با حضور محسن پرویز - سخنگوی انجمن قلم - و نادر قدیانی - رییس اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تهران -، ابعاد مختلف کتاب بررسی شد.
قیمت کتاب در جامعهی ما با توجه به توان اقتصادی مردم؟
نادر قدیانی در اینباره گفت: مسأله قیمتگذاری اساسا در کشور ما با کشورهای دیگر متفاوت است. در کشور ما یکسری هزینههایی برای کتاب میشود؛ مانند ویراستاری، حروفچینی، گرافیک، صفحهآرایی، طرح جلد و کاغذ و مقوا و ... . این هزینه در 3 ضرب میشود. هزینه کتاب اگر 1000 تومان شود، در 3 ضرب میشود و قیمت پشت جلد 3000 تومان میخورد. این 3000 تومان تخفیفی بین بیستوپنج تا سیوپنج درصد برای کتابفروشی و مرکز پخش میخورد. یعنی از این 3000 هزار تومان، 1000 تومانش که هزینه شده، 1000 تومان دیگر تخفیف میخورد و 1000 تومان میماند که این بین ناشر و مؤلف تقسیم میشود. به نویسنده به صورت رایج بین ده تا پانزده درصد تلعق میگیرد. البته به برخی نویسندگان تا 20 درصد هم میرسد. چیزی حدود 17 - 18 درصد هم به ناشر میرسد. حالا این ضریبها در برخی کتابها کمتر میشود و در کتابهایی مانند دایرةالمعارفها بیشتر میشود.
با این حساب، قیمتهای ما عادلانه و منصفانه است. حالا اینکه آیا کتاب با این قیمت در سبد خانوادهی مردم جا دارد یا نه، بحث دیگری است.
محسن پرویز هم در ادامهی این بحث عنوان کرد: حرف آقای قدیانی این میشود که عرف جامعهی ما این است که کتابها در جامعهی ما بین دو تا چهاربرابر قیمت تمامشده برای کتاب، ازسوی ناشر قیمت میخورد. این یعنی اگر قیمت تمامشده اضافه شود، پشت جلد هم بالا میرود. اگر قیمت کتابها امسال به نسبت سال گذشته رشد کرده، دلیلش این است که قیمت هزینهها بالا رفته است؛ چون ضریبی که ناشران محاسبه میکنند، ضریب ثابتی دارد. حالا اگر از منظر یک نویسنده به این ماجرا نگاه کنیم، میبینیم اگر نویسندهای بخواهد فقط از راه نویسندگی زندگیاش را بگذارند و نویسندهی پرکار و خوبی باشد و بتواند سالی یک رمان بنویسد، فکر میکنید حقالتألیف این آدم چقدر میشود؟ تیراژ این کتابها بین هزاروپانصد تا دوهزارتاست که حدودا 7500 تومان قیمت پشت جلد میخورد. در نتیجه، حدود یک میلیون و 500هزار تومان به عنوان حقالتألیف برای محصول یک سال تلاش به نویسنده داده میشود. آیا واقعا نویسنده میتواند با این پول زندگیاش را بگذارند؟ به این ترتیب، نویسندگی ما به سوی حرفهیی شدن نمیرود.
از سوی دیگر، خالص سوددهی کار نشر برای ناشران ما بین پنج تا پانزده درصد است که این مبلغ هم مبلغ بالایی نیست. اگر ما بخواهیم قیمت کتاب در ایران را به نسبت سایر کشورها مقاسه کنیم، میبینیم قیمت کتاب در کشور ما - چه به نسبت کشورهای منطقه و چه کشورهای اروپایی - ارزان است.
چرا قیمت کاغذ ثابت نیست؟
قدیانی: مسألهی کاغذ، مقوا و مواد اولیهی کتاب به این صورت است که ما آن را پذیرفتهایم؛ اما مشکل در اجرای قانون توسط مسؤولان دولتی است که سازمان بازرگانی وظیفه دارد وقتی کمبودی در جامعه هست، از ذخیرههای خود به جامعه تزریق کند و آنها کوتاهی میکنند.
پرویز: من یادم هست در سال 1384 در یک مقطع زمانی، قیمت کاغذ بالا رفت و در سال 1385 هم بار دیگر قیمت بالا رفت و نوسانات شدیدی در قیمت کاغذ ایجاد میشد؛ ولی بعد از برداشتن یارانهی کاغذ، ما تا سال 89 نوسان قیمت نداشتیم.
ما در کاغذ وابسته به خارج هستیم. از نظر من، امکان استقلال ما در زمینهی کاغذ تحریر وجود دارد و ما به یک اهتمام و جهاد اقتصادی واقعی نیاز داریم که اگر پیگیری شود، میتوانیم خودکفا شویم.
ما چون به واردات وابسته هستیم، قیمت کاغذ هم معادل ارز بالا میرود و قیمت کتاب هم به تبع آن بالا میرود. اما قیمت کاغذ به نسبت سایر خدمات در عرصهی نشر چون خیلی افزایش نیافته، به نسبت سایر حوزهها در افزایش قیمت کتاب، اثرگذار نیست.
وضعیت کتابخوانی
نادر قدیانی: اگر وضعیت مناسب بود، رهبری از وضعیت کتابخوانی اظهار نارضایتی نمیکردند. این وضع مناسب نیست؛ هرچند وضعیت با امکانات موجود، متناسب است؛ البته وضعیت مطالعه با جایگاه کشور، جمعیت ما و تعداد جوانان کشور مناسب نیست.
مردم ما علاقهشان را به کتاب اثبات کردهاند؛ اما اکنون پیدا کردن کتاب کار دشواری است. وقتی کتاب در دسترس هست، موج جمعیت میآید و کتاب هم میخرند. برخی میگویند مردم در نمایشگاه برای تفریح میآیند. در سالهایی که نمایشگاه کتاب در مصلا برگزار میشود، دیگر تفریح چندانی ندارد. اما تعداد زیادی از مردم میآیند و کتابهای زیادی هم به فروش میرسند.
پرویز: هنوز برخی از رسانهها از آمار دو دقیقه حرف میزنند که واقعی نیست. این دو دقیقه در سالهای قبل از انقلاب و شاید سالهای دورتر بوده است. در اواخر دههی 70 هم یک عدد هشتدقیقهیی داشتیم که مطالعهای صورت گرفته بود. در سال 81 هم مطالعه دربارهی «رفتارهای فرهنگی ایرانیان» از سوی وزارت ارشاد انجام شد که در آن آمار کتابخوانی به تفکیک شهرستانها اعلام شد.
بعد از آن مطالعهی عمیق و دقیقی نداشتیم و برآورد ما در دورهی مسؤولیت من، با مطالعات غیردقیق، 15 دقیقه بود. نهاد کتابخانهها سالانه دارد این پژوهش را انجام میدهد. قاعده بر این است که اگر قرار است این سرانه بالا رود، در یک روند چندساله انجام شود و مسلما یکباره جهش پیدا نمیکند.
فضای کتابخوانی ما با فضای مطلوب بسیار فاصله دارد؛ اقداماتی در این عرصه صورت گرفته که در آینده به بار مینشیند؛ از جمله، تلاش برای حضور کتاب در کتابخانههای مدارس و کتابخانههای عمومی است که این اقدامات اگر تعطیل نشوند، آثار خود را میگذارند و ما شاهد رشد خواهیم بود.
نقش ممیزی در کتابخوانی؟
پرویز: در ارتباط با ممیزی کتاب یک موضوع و ضابطهی قانونی داریم به نام اصل نظارت پیش از چاپ بر کتاب. این اصل منطقی و مبتنی بر اصولی است که میتواند صیانت از جامعه و جمهوری اسلامی داشته باشد. در شرایطی که یک روزنامه ویژهنامهای منتشر میکند که سبب میشود التهاباتی در جامعه ایجاد شود، یا کاریکاتور یک روزنامه میتواند جامعه را ملتهب کند، در عرصهی کتاب، احتمال ایجاد التهاب در جامعه خیلی بیشتر است؛ چون کتاب ماندگارتر و در دسترستر است. اینکه برای چاپ کتاب باید قبلش نظارتی شود، به نظر من، اصلی قانونی است و قابل چشمپوشی نیست. بعضی از آدمها در اصل ضابطه هم تشکیک میکنند؛ در حالی که همان آدمها وقتی خودشان مورد اهانت باشند، استثناها را ایجاد میکنند. این خطوط در همهی جوامع هست.
بخش اصلی، نحوهی اجرای این ضوابط است که چگونه این ضوابط ایجاد شود که حداقل خطا را به دنبال داشته باشد. من در زمان مسؤولیتم سعی کردم در جزییات ماجرای ممیزی و فعالیتهای ادارهی کتاب دخالت نکنم. اما برای اینکه اعمال سلیقه کمتر شود، یک بازنگری در این آییننامه نیاز بود انجام شود که بعد از اصلاحات، برای بررسی به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفت.
در آنجا چند نکته پیشبینی شده که اگر عملی شود، اعتراضات پاسخ داده میشود. از جمله زمان بررسی کتاب است که از جمله موارد مورد اعتراض نویسندگان و ناشران است. در آنجا پیشبینی شده که حداکثر یکماهه باید نتیجهی بررسیها اعلام شود و به اعتراضات هم ظرف همین زمان پاسخ داده شود. از سوی دیگر، ممکن است کسی که کتاب را بررسی کرده، خطا کرده باشد. باید کمیتهای موازی باشد که اگر ناشر به این بررسی اعتراض داشت، کتاب در کمیتهی موازی هم بررسی شود. در بازنگری این آییننامه، نکتهی دیگری هم هست که اجرایی نشده است. برخی مسؤولان در وزارت ارشاد معتقد بودند که ما مسؤولیم و هیأت نظارت جنبهی مشورتی دارد. در این آییننامه هیأت نظارت تعیینکننده است و ادارهی کتاب باید اجرا کند و اظهارنظر شخصی در اینجا نقشی ندارد.
اما آییننامه متأسفانه اجرا نمیشود. گفتند در حوزهی کودک و نوجوان هیأتی تشکیل شده که گویا به ادارهی کتاب مشورت میدهد؛ در حالیکه قرار نبود آنها مشورتدهنده باشند. قرار بود آنها تعیین کنند که ادارهی کتاب چگونه عمل کند. به نظر من، راه حل اصولی عمل به ضوابط قانونی است و هر مسؤولی که خواست از این ضوابط خارج شود، باید با او برخورد شود. طبق هیچ ضوابطی، مدیر حوزهی فرهنگی نباید مسؤول ممیزی کتاب باشد. مثلا در زمان مسؤولیت من بحثی دربارهی خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی پیش آمد؛ من هم کتاب را خواندم و نظر شخصیام را گفتم؛ نه اینکه بگویم به این کتاب مجوز بدهید یا ندهید؛ یعنی تصمیمگیر نهایی، هیأت نظارت و ادارهی کتاب بود. مشکل اینجاست که برخی مدیران برای خود حقی قائل میشوند که فراتر از آییننامهها، اظهارات و نظرات آنها تعیینکننده باشد.
قدیانی: 25 سال از عمر ادارهی کتاب میگذرد و فعالیت آن نشان میدهد که با وجود همهی پیشرفتها، این اداره هنوز سنتی عمل میکند؛ اما ما از فعالیت آنها راضی هستیم.
فرآوری: رویا فهیم بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران