تبیان، دستیار زندگی
مسئله‌ى خانواده، مسئله‌ى بسیار مهمى است؛ پایه‌ى اصلى در جامعه است، سلول اصلى در جامعه است. نه اینكه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میكند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت میكند؛ بلكه به این معناست كه اگر سالم شد، یعنى بدن سالم است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانواده نقطه ضعف غرب است

حضرت آیت الله خامنه ای

خلاصه بیانات رهبری در سومین نشست اندیشه‌هاى راهبردى‌ با موضوع "زن و خانواده"

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحكمة

در این جلسات، غرض این نیست كه ما از صفر تا صدِ یك موضوع را بررسى كنیم - كه عملى هم نیست - غرض، باز شدن راه مواجهه‌ى با مسائلى است كه براى یك كشور و براى آینده مطرح است. میخواهیم بخصوص از جهات نظرى گشایشى بشود، راهى باز شود، تا نخبگان كشور، مغزهاى فعال كشور و مجربان در هر رشته‌اى بتوانند سهمى بر عهده بگیرند براى انعقاد یك فكر صحیح، كه قاعده‌ى اجرا و عمل و برنامه‌ریزى خواهد شد؛ قصد این است. هم در عرصه‌ى نظرى، ما نقاط ضعفى داریم، نقاط قوّتى داریم؛ هم در عرصه‌هاى كاربردى، نقاط ضعفى داریم، نقاط قوّتى داریم؛ اینها در این جلسات شناخته میشود. با بحثى كه صاحب‌نظران و مجربان هر رشته‌اى با تكیه‌ى بر معلومات و دستاوردهاى علمى خود میكنند، ما میتوانیم نقاط قوّت خودمان را تشخیص بدهیم و نقاط ضعف خودمان را هم تشخیص بدهیم و درصدد علاج بربیائیم. بخواهیم آن نقاط رخنه‌پذیر یا نقاط سست را ترمیم كنیم، اصلاح كنیم و ضعفها را برطرف كنیم.

باید بدانیم در حوزه‌ى نظریه‌پردازى، كجا جلوئیم، كجا عقبیم. یك جاهائى واقعاً ما جلو هستیم، در یك مواردى هم واقعاً عقبیم. در همین زمینه‌ى مسئله‌ى زن، این همه منابع و تعالیم اسلامى در دسترس ماست: آیات كریمه‌ى قرآن؛ چه آیاتى كه مستقیماً به این مسئله ارتباط پیدا میكند، و چه آیاتى كه با كلیت خود، با عموم و اطلاقِ خود شامل این مورد میشود، در اختیار ماست؛ اینها را باید تئوریزه كنیم؛ به شكل نظریه‌ها و مجموعه‌هاى قابل تشعب، قابل استفاده و قابل استنتاج دربیاوریم و در اختیار همه بگذاریم؛ هم در اختیار خودمان براى برنامه‌ریزى، هم در اختیار مخالفین، هم در اختیار استفساركنندگان؛ كه اشاره كردند و درست است. امروز در دنیا استفساركنندگان و سؤال كنندگان از نظرات جمهورى اسلامى - كه تجربه‌ى سى ساله‌اى را با خود دارد - زیاد شده‌اند. البته شماها هم قاعدتاً اطلاع دارید، ما هم از كلانش اطلاع داریم؛ زیاد مراجعه میكنند، زیاد میپرسند، در موضوعات مختلف زیاد میخواهند بدانند، كه در جمهورى اسلامى چه چیزى وجود دارد. خب، اینها را باید براى آنها فراهم كرد.

مسئله‌ى زن و خانواده براى كشور، جزو مسائل درجه‌ى یك است.  هیچ لزومى ندارد كه ما بیش از آنچه شما گفتید و خیلى وسیع و خوب بیان كردید، چیزى بگوئیم. خود این بیانات نشان داد كه مسئله بسیار مهم است. اولاً نقش و سهم بانوان در نظام، یك نقش فوق‌العاده و ممتاز است؛ همچنان كه در اصل انقلاب، نقش بانوان ممتاز بود.  آن كسانى كه سابقه دارند، میدانند كه زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم به خصوص در همان دوران انقلاب - یعنى آن یك سال و نیمى كه حركت انقلابىِ عمومى شروع شد - نقش داشتند. زنان یك نقش مؤثر و بى‌جایگزین داشتند؛ كه اگر نبودند زنان توى این اجتماعات، بلاشك این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ علاوه بر اینكه در بعضى جاها مثل مشهد ما، اصلاً شروع این تظاهرات، از زنان شد. یعنى اولین حركت عمومىِ مردمى، یك حركت زنانه بود. البته مورد تعرض پلیس هم قرار گرفتند. بعد از آن بود كه حركتهاى مردانه راه افتاد. هم در مبارزات اینجور بود، هم در ایفاى نقش در تشكیل نظام، هم در دوران بسرعت پدید آمده‌ى بعد از تشكیل نظام؛ یعنى دوران جنگ، دوران محنت، دوران امتحان سخت؛ «حتّى اذا ضاقت علیهم الأرض بما رحبت».(1) اوضاع و احوال در دوران جنگ سخت شد.  نگاه كلان به جنگ، یك نگاه كاملاً محنت‌بار بود. خب، آن گردانى كه جلو با شوق و ذوق دارد میجنگد، او كه نمیداند توى قرارگاه اصلى نسبت به مجموعه‌ى جبهه چه حالتى وجود دارد، چه ضعفهائى هست، چه نگرانى‌ها و دغدغه‌هاى جدى‌اى هست؛ و پشت سر قرارگاه اصلى، در سطح كلان، در كشور، چه كمبودهائى، چه دلهره‌هائى وجود دارد. دوران سختى بود. در این دوران سخت، نقش زنان، یك نقش فوق‌العاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در كارهاى پشتیبانى و بعضاً بندرت در كارهاى عملیاتى و نظامى - كه من بخش كارهاى پشتیبانى‌اش را خودم از نزدیك در اهواز دیدم - یك نقش فوق‌العاده بود. زنها حتّى در بخشهاى نظامى هم فعال بودند؛ همین نوشته‌ى خانم حسینى - دا - این را نشان میدهد. اینها یك مجموعه‌ى كارى است كه واقعاً با هیچ معیارى، با هیچ ترازوئى قابل اندازه‌گیرى نیست. مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به زبان آسان مى‌آید. بچه‌ى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میكند، چقدر نگران میشویم؟ یك بچه‌ى انسان برود كشته بشود، دومى برود كشته بشود، سومى برود كشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه‌ى سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء كند كه صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه‌هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى كه جنازه‌ى بچه‌هاشان مى‌آمد یا حتّى نمى‌آمد، آه و ناله میكردند، گله میكردند، یقه چاك میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میكردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.

همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضى بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائى كه ممكن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل كنند؛ بعد هم افتخار كنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها آن نقشهاى بى‌بدیل است. بعد آنچه كه تا امروز ادامه دارد، همسرى با جانبازان است. خانمهائى رفتند همسر جانبازان شدند. یك مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً بداخلاقِ به خاطر وضع جسمى یا اختلالات ناشى از موج‌گرفتگى و غیره را انسان به عنوان یك متعهد و یك مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجبارى برود پذیرائى‌اش را به عهده بگیرد، خیلى فداكارى كرده است. یك وقت شما میگوئید من مى‌آیم روزى دو ساعت از شما پذیرائى میكنم. خب، هر روزى كه شما میروید، او از شما تشكر میكند. یك وقت هست كه نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او توى خانه‌ى او میگذارید؛ شدید بدهكار! یعنى طبیعت كار این است كه باید شما این كار را بكنید. اینها این فداكارى را كردند. اصلاً نمیشود نقش زنان را محاسبه كرد.

و من اقرار كنم، اعتراف كنم؛ اول كسى كه این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلى چیزهاى دیگرى كه اول او فهمید، در حالى كه هیچكدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان كه امام نقش مردم را فهمید.  امام در زمینه‌ى زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما كه ما با اینها بگومگو داشتیم، كه اصلاً زنها در تظاهرات شركت بكنند یا نكنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شركت نكنند. آن حصار محكمى كه انسان به او تكیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى كه از مراكز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فكر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.

به هر حال نقش زنان، یك نقش بى‌بدیلى است. پس خود این نقش، اقتضاء میكند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سى و دو سال گذشته. سى دو سال براى یك انسان هم عمر جوانى است، چه برسد براى یك تاریخ. این نظام الهى باید صدها سال عمر كند. ما هنوز در اول جوانى‌اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ى حضور ملى. پس بایستى ما راجع به مسئله‌ى زن و حفظ این ظرفیت كه در جامعه‌ى ما وجود دارد، تلاش كنیم. این دلیل اول است براى اینكه باید به مسئله‌ى زن بپردازیم. دلیل دوم، مسئله‌ى خانواده است.

بنابراین مسئله‌ى خانواده، مسئله‌ى بسیار مهمى است؛ پایه‌ى اصلى در جامعه است، سلول اصلى در جامعه است. نه اینكه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میكند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت میكند؛ بلكه به این معناست كه اگر سالم شد، یعنى بدن سالم است. بدن كه غیر از سلولها چیز دیگرى نیست. هر جهازى، مجموعه‌ى سلولهاست. اگر ما توانستیم سلولها را سالم كنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد.

جامعه‌ى اسلامى، بدون بهره‌مندى كشور از نهاد خانواده‌ى سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امكان ندارد پیشرفت كند. بالخصوص در زمینه‌هاى فرهنگى و البته در زمینه‌هاى غیر فرهنگى، بدون خانواده‌هاى خوب، امكان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود كه شما میگوئید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه كه امروز در ویرانى بنیاد خانواده در غرب روزبه‌روز بیشتر دارد نمودارهایش ظاهر میشود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجله‌اى نباید داشت. حوادث جهانى و حوادث تاریخى اینجور نیست كه زودبازده و زوداثر باشد؛ اینها بتدریج اثر خواهد گذاشت؛ كمااینكه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزى كه غرب به این پیشرفتها دست پیدا كرد، در آنجا هنوز خانواده سر جاى خودش بود؛ حتّى مسئله‌ى جنسیت با همان رعایتهاى اخلاقىِ جنسى - البته نه به شكل اسلامى، بلكه به شكل خاص خودش - وجود داشت. اگر كسى با معارف غربى آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریكا این را مى‌بیند و مشاهده میكند. این مسئله‌ى رعایتهاى اخلاقىِ دو جنس نسبت به یكدیگر، مسئله‌ى حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهائى بود كه آن روز وجود داشت. این بى‌بندوبارى‌ها و اباحیگرى‌ها بتدریج در آنجا به وجود آمده. آن روز یك زمینه‌هائى فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فرداى بسیار تلخ و سختى را براى آنها رقم میزند. این هم جهت دوم.

جهت سوم هم این است كه در این سى و دو سال، مسئله‌ى زن از نظر جبهه‌ى دشمنان ما، در یكى از بالانشینهاى جدول اعتراضها به ماست. از اول انقلاب روى مسئله‌ى زن تكیه كردند، به ما اعتراض كردند، در ردیف تروریسم و در ردیف نقض حقوق بشر قلمداد كردند. هنوز هیچ خبرى هم نبود. معلوم هم نبود كه جامعه‌ى اسلامى با جنس زن چه كار خواهد كرد. آنها شروع كردند كه: اسلام علیه زن است، اسلام چنین است. البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد. خب، ما در این زمینه بایستى مواجهه كنیم، مقابله كنیم. افكار عمومى جهان را نمیشود دست‌كم گرفت. همه كه مغرض نیستند، همه كه خباثت ندارند؛ خباثت مال یك عده‌ى خاص است، مال سیاستگران و سیاست‌سازان و برنامه‌ریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدهیم كه عامه‌ى مردم دچار این اغواى بزرگ قرار بگیرند؛ لذا باید وارد شویم.

البته این را هم بگوئیم؛ غرب رندانه از زیر بار طرح مسئله‌ى خانواده در میرود. توى همه‌ى بحثهائى كه اینها میكنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطه‌ى ضعف غرب است. مسئله‌ى زن را مطرح میكنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمى‌آورند؛ با اینكه زن از خانواده جدا نیست. بنابراین رسیدن به این مسئله، لازم است.

خب، این جلسه هم كه خیلى خوب بود. آنچه كه ما در این جلسه فهمیدیم، علاوه بر استفاده‌اى كه از محتواى مطالب دوستان كردیم، مهم این بود كه فهمیدیم در حوزه‌ى زن و خانواده، از لحاظ علمى  -  كارشناسى، كارهاى برزمین‌مانده الى ماشاءالله داریم. اینقدر كار بر زمین مانده داریم كه بعضى از همین پیشنهادهائى كه دوستان كردند - كه مركزِ چنینى تشكیل شود، مركزِ چنانى تشكیل شود - همه‌اش درست است؛ باید واقعاً بشود. البته ما قبلاً با دوستانى كه در دفتر هستند، آقاى‌واعظزاده و دیگران، درباره‌ى ادامه‌ى كار این نشست در مورد مسئله‌ى زن و خانواده صحبت كردیم؛ كارهائى در ذهن دارند. هم در زمینه‌ى مسائل نظریه‌پردازى كارهاى مهمى ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت، هم در زمینه‌ى گفتمان‌سازى، و هم در زمینه‌ى نزدیك كردن این گفتمان به اجرا؛ كه البته اگر به صورت گفتمان در آمد، اجراى آن دیگر كار دشوارى نیست. یعنى همان اشكالاتى كه به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و غیره دارند، همه‌ى آنها برطرف میشود. گفتمان یك جامعه مثل هواست، همه تنفسش میكنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمان‌سازى انجام بگیرد؛ كه البته نقش رسانه‌ها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهى حتماً نقش بارز و مهمى است.

خب، ما باید در این زمینه، خلأهاى نظرى را پر كنیم. نتیجه این خواهد شد كه سرمایه‌گذارى پژوهشى در حد طاقت لازم است؛ این را ما تصدیق میكنیم. ما با مراجعه‌ى به مقاله‌هاى دوستان - كه چكیده‌ى مقاله‌ها و خود مقاله‌ها را قبلاً به من دادند، من هم یك مرورى كرده‌ام - به این نتیجه میرسیم كه بایستى مجموعه‌ى نظام، سرمایه‌گذارى مهمى در حد طاقت و امكانات خود در زمینه‌ى پژوهش در این مسئله بكند.

البته شوهردارى خیلى سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقى‌هاشان، با صداى كلفت شان، با قد بلندترشان؛ خب، زنى بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمى و داراى سكینه و آرامش - سَكَن - قرار بدهد، خیلى هنر بزرگى است؛ این واقعاً جهاد است؛ این شعبه‌اى از همان جهاد اكبرى است كه فرموده‌اند؛ جهاد با نفس است

دوم: بررسى و نقد نظریه‌هاى رائج دنیا، بدون انفعال. این مسئله‌ى بدون انفعال، خیلى مسئله‌ى مهمى است. البته من امشب از اولین سخنران كه مطالبى را بیان كردند، تا آخر، این روح را دیدم؛ دیدم نگاه، نگاه انتقادى است به وضعى كه در غرب در مورد زن و بخصوص در مورد خانواده وجود دارد. البته انتقادهائى كه شما به غرب كردید، بیشتر در زمینه‌ى خانواده بود؛ اما عقیده‌ى من این است كه بیشترین جریمه‌ى غرب در مسئله‌ى زن و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و این را با یك جمله و دو جمله نمیشود توصیف كرد. بزرگترین ضربه و اهانت به كرامت زن را همین سیاست غربى دارد انجام میدهد. همین فمینیستهاى افراطى هم - كه خب، لایه‌هاى متعددى دارند - من حیث لایشعر دارند به زن ضربه میزنند. حالا من حیث لایشعر كه میگوئیم، نگاه خوشبینانه است - یعنى اینهائى كه دست‌اندركارند، ظاهراً نمیفهمند چه كار دارند میكنند - احتمال دارد سیاستگذارانى، برنامه‌ریزانى در پشت صحنه هستند كه آنها میفهمند دارند چه كار میكنند؛ كمااینكه این احتمال در همان پروتكلهاى صهیونیسم كاملاً پیش‌بینى شده. یعنى ضایع كردن جنس زن و او را مظهرى براى استفاده‌ى شهوانى مرد قراردادن، در مواد آن پروتكلها هست. حالا ممكن است كسى در اعتبار و صحت سند آن پروتكل خدشه كند، لیكن وقتى آدم دستگاه صهیونیسم و شبكه‌ى تبلیغاتى صهیونیسم را ملاحظه میكند، مى‌بیند عملاً همین كار را میكنند؛ حالا اگر هم برایشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام میدهند؛ ملتزمند این كار را بكنند، و دارند میكنند. زن را ضایع میكنند. یعنى آنچنان رسم و عرف و عادتِ لایتخلف شده كه كسانى جرأت نمیكنند برخلاف آن رفتار كنند. در یك مجلس رسمى، یك مرد باید با لباس رسمى بیاید؛ پاپیون بزند، یقه‌اش بسته باشد، آستینش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارك بپوشد، نه اجازه دارد تى‌شرت بپوشد؛ اما یك خانم در همان جلسه‌ى رسمى، حتماً بایستى بخشهاى مهمى از بدنش عریان باشد؛ اگر پوشیده‌ى كامل بیاید، محل اشكال است؛ اگر بدون جذابیتها بیاید، محل اشكال است؛ اگر آرایش‌نكرده بیاید، محل اشكال است! این شده عرف. افتخار هم میكنند. در غرب، بخصوص در آمریكا و در شمال اروپا - كشورهاى اسكاندیناوى - مراكز مهمى وجود دارد كه اصلاً بناى كارش بر عرضه‌ى جنسى زن در مقابل مرد است؛ در روزنامه‌ها و مجلات هم تبلیغ میشود، هیچ كس هم اعتراض نمیكند! این شده عرف، این شده عادت. چه ضربه‌اى براى زن از این بالاتر؟ الگو درست كردن براى زنان به این شكل - زنانِ خودشان را میگویم، و كشورهائى كه دنباله‌رو آنهایند، نه زنان ما را - یكى از بزرگترین ضربه‌هائى است كه دارند میزنند. بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضیه‌ى زن و خانواده، در یك گمراهى و ضلالت عمیقى به سر میبرد. فقط خانواده نیست؛ بلكه در مورد شخصیت زن، هویت زن، غرب در یك گمراهى عجیبى است.

ما باید در این بررسى‌ها، از دارائى‌هاى علمى خودمان - كه كم هم نیست - استفاده كنیم. ده‌ها نظریه و الگوى مترقى در همین زمینه‌ى زن و خانواده میشود استخراج كرد. اینها نظریه‌پردازى بشود، تئوریزه بشود، با جوانبش، با اجزایش، تدوین بشود و ارائه بشود. اینها كارهاى میان‌مدت و بلندمدتى است كه حتماً بایستى انجام بگیرد. تعالیم ناب و مترقى اسلام در قرآن و حدیث باید مورد استفاده قرار بگیرد.

بنابراین نیازى نیست كه حالا بنده هم آنها را تكرار كنم. از مجموع این چیزهائى كه من نوشتم، آنچه كه مایلم اینجا عرض كنم، این است كه فى‌الجمله نگاه اسلام به زن - به حیث جنس - یك نگاه فوق‌العاده متعالى است. به نظر من خیلى از این مشكلات مربوط به بانوان، ناشى است از مشكلات حیات جمعى خانواده، به حیثى كه زن در آن محور است. ما خلأهاى قانونى و عادتى و سنتىِ عجیب و فراوانى داریم. گاهى اوقات خانم هائى با ما تماس میگیرند - یا از مجلس، یا از حوزه، یا از مراجعات گوناگون مردمى، یا از مراكز دیگر - و مشكلاتشان را میگویند؛ این مشكلات عمدتاً مربوط میشود به مشكلات داخل خانواده. اگر زن داخل خانواده امنیت روانى داشته باشد، امنیت اخلاقى داشته باشد، آسایش داشته باشد، سَكَن داشته باشد، حقیقتاً شوهر براى او لباس محسوب شود - همچنان كه او لباس شوهر است - و همچنان كه قرآن خواسته، مودّت و رحمت بین اینها باشد، و اگر «و لهنّ مثل الّذى علیهن»(2) در خانواده رعایت شود - این چیزهائى كه اصول كلى و اساسى است - آنگاه مشكلات بیرون خانواده براى زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اینها فائق مى‌آید. اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلى خود، بتواند مشكلات خودش را كاهش بدهد، بلاشك در عرصه‌ى اجتماع هم خواهد توانست.

حضرت آیت الله خامنه ای

هم در مسئله‌ى خود زن، هم در مسئله‌ى خانواده، اسلام حرفهاى جالب، برجسته و مهم دارد. اولاً نگاه اسلام به جنسیت، یك نگاه درجه‌ى دو است؛ نگاه اول و درجه‌ى یك، حیث انسانیت است؛ كه در آن، جنسیت اصلاً نقشى ندارد. خطاب، انسان است. البته «یا ایّها الّذین ءامنوا» است، «یا ایّها الّذین ءامنّ» نیست؛ یعنى صیغه‌ى ءامنوا، صیغه‌ى مردانه است، نه صیغه‌ى زنانه؛ اما این به هیچ وجه به معناى این نیست كه در این خطاب، مرد بر زن ترجیح دارد؛ این ناشى از عوامل دیگر است؛ آن عوامل هم براى ما روشن است. حالا نمیخواهیم وارد آن بشویم كه چرا ما مثلاً در زبان فارسى جمعیت را میگوئیم مردم؛ از مرد میگیریم، نمیگوئیم زنُم؛ در انگلیسى «HUMAN»، چرا «MAN»؟ این نشانه‌ى این نیست كه غلبه‌ى فرهنگ مردانه این را به وجود آورده و در لغت یك چنین تصرفى كرده؛ نه، این یك عوامل دیگرى دارد. بالاخره در داخل خانواده، مرد نماى بیرونى است، زن نماى داخلى است. بخواهید یك خرده ذوقى‌تر بگوئید، مرد پوست بادام است، زن مغز بادام است. از این قبیل تعبیرات میشود كرد. مرد ظاهرتر است، ساختمان او اینجورى است؛ خداى متعال او را براى این كار ساخته و پرداخته، زن را براى یك كار دیگرى؛ بنابراین بروز و ظهور و نمایش و نمودداشتن در مرد بیشتر است؛ به خاطر همین خصوصیات، نه به خاطر ترجیح. اما در زمینه‌ى مسائل اصلى انسان - كه مربوط به انسان است - زن و مرد هیچ فرقى ندارند. خب، شما ببینید در تقرب الى‌الله، یك زنى مثل حضرت زهرا، مثل حضرت زینب، مثل حضرت مریم هستند؛ رتبه‌شان، رتبه‌هاى فوق تصور امثال ماهاست. در آیه‌ى شریفه‌ى سوره‌ى احزاب، زن و مرد هیچ فرقى با هم ندارند؛ شاید اصلاً این هم به خاطر همین است كه خواستند آن تصورات جاهلى مربوط به زن را بكوبند: «انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاكرین الله كثیرا و الذّاكرات». از اسلام تا ذكر، یك فاصله‌اى است. یك سلسله مدارك متدرّجى هم وجود دارد. آدم در این تعبیرات دقت كند، این را پیدا میكند. «اعدّالله لهم مغفرة و اجرا عظیما».(3) همه جا مرد، زن: مردِ خاشع، زنِ خاشں مردِ متصدق، زن متصدق؛ با هم هیچ فرقى ندارند.

در سوره‌ى مباركه‌ى آل‌عمران، بعد از آن «ربّنا»ها میگوید: «فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضیع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض»(4). مرد و زن هیچ تفاوتى ندارند. حتّى یك جا براى كوبیدن همین اندیشه‌هاى جاهلى كه عرض كردم، زن را از مرد بالا میكشد؛ كه یك چنین حالتى را جز در مورد اشخاص، انسان در قرآن دیگر پیدا نمیكند: «ضرب الله مثلا للّذین كفروا امرأت نوح و امرأت لوط».(5) نمودار كفار، این دو تا زنند: «امرأت نوح و امرأت لوط». نه نمودار براى زنها؛ نه، براى زن و مرد. «كانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما»(6) تا آخر. «و ضرب الله مثلا للّذین ءامنوا امرأت فرعون»؛ خداى متعال اینجا هم براى مؤمنین دو تا زن را اسم مى‌آورد. حالا شما ببینید از اول تاریخ تا آخر دنیا، چه تعداد مؤمن، اعم از بزرگان، صلحا، اولیاء، انبیاء آمدند و رفتند. وقتى میخواهد براى اینها یك نمودار، یك مجسمه، یك نماد معرفى كند، دو تا زن را معرفى میكند: یكى «امرأت فرعون» - اذ قالت ربّ ابن لى عندك بیتا فى الجنّة و نجّنى من فرعون  و عمله»(7) تا آخر - دوم «و مریم ابنت عمران الّتى احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بكلمات ربّها».(8) اصلاً چیز عجیبى است. بنابراین جنسیت یك امر ثانوى است، یك امر عارضى است؛ در كاركردهاى زندگى معنا پیدا میكند، در سیر اصلى بشر هیچ تأثیرى ندارد و معنائى پیدا نمیكند. حتّى كارهایشان با هم متفاوت است. «جهاد المرأة حسن التّبعّل»؛(9) یعنى ثواب مجاهدت آن جوانى را كه رفته توى میدان جنگ و جان خودش را كف دستش گرفته، به خاطر این كار، به این زن میدهند؛ چون این كار هم زحمتش كمتر از آن نیست. البته شوهردارى خیلى سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقى‌هاشان، با صداى كلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنى بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمى و داراى سكینه و آرامش - سَكَن - قرار بدهد، خیلى هنر بزرگى است؛ این واقعاً جهاد است؛ این شعبه‌اى از همان جهاد اكبرى است كه فرموده‌اند؛ جهاد با نفس است. حالا در مورد خانواده، حرف خیلى زیاد است. مسئله‌ى همسرى، مسئله‌ى مادرى، اینها همه‌اش باید تفكیك شود. زن در خانواده یك نقش همسرى دارد؛ این نقش همسرى، فوق‌العاده است؛ ولو اصلاً مادرى‌اى وجود نداشته باشد. فرض كنید زنى است؛ یا مایل نیست به زایمان، یا به هر دلیلى امكان زایمان برایش وجود ندارد؛ اما همسر است. نقش همسرى را نباید دست‌كم گرفت. ما اگر میخواهیم این مرد در داخل جامعه یك موجود مفیدى باشد، باید این زن در داخل خانه همسر خوبى باشد؛ والّا نمیشود.

ما در دوران مبارزه و بعد از دوران مبارزه، دوران پیروزى انقلاب، آزمایش كردیم؛ مردانى كه همسران همراه داشتند، هم در مبارزه توانستند پایدار بمانند، هم بعد از انقلاب توانستند خط درست را ادامه بدهند. البته عكسش هم بود. من گاهى به این دخترها و پسرهائى كه مى‌آمدند خطبه‌ى عقدشان را میخواندم - آن وقتهائى كه میخواندم؛ حالا كه توفیق ندارم - میگفتم خیلى از خانمها هستند كه شوهرهاشان را اهل بهشت میكنند؛ خیلى خانمها هم هستند كه شوهرانشان را اهل جهنم میكنند؛ دست آنهاست. البته مردها هم عیناً همین نقش را دارند. در باب خانواده، نقش مردها را هم بایستى نادیده نگرفت. بنابراین نقش همسرى، یك نقش بسیار مهمى است. بعد هم نقش مادرى است؛ كه خب، اینجا مفصل بیاناتى كردند و خیلى بحث زیاد است.

از جمله‌ى مسائلى كه مطرح میشود، مسئله‌ى اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جمله‌ى چیزهائى است كه ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشاركتهاى اجتماعى موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادى باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسى و اجتماعى و فعالیتهاى خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعه‌اند و خیلى خوب است كه اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینه‌ى اینگونه مسائل استفاده كنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یك اصل این است كه این كار اساسى را - كه كارِ خانه و خانواده و همسر و كدبانوئى و مادرى است - تحت‌الشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردى داشتیم كه خانمهائى اینطور عمل میكردند. البته یك قدرى به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانه‌دارى كردند، بچه آوردند، بزرگ كردند، تربیت كردند. پس ما با آن اشتغال و مشاركتى كاملاً موافق هستیم كه به این قضیه‌ى اصلى ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچه‌ى خودتان را در خانه تربیت نكردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهاى فوق‌العاده ظریف عواطف او را - كه از نخهاى ابریشم ظریف‌تر است - با سرانگشتان خودتان باز نكردید تا دچار عقده‌ى [عاطفی] نشود، هیچ كس دیگر نمیتواند این كار را بكند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولى‌ دیگران؛ فقط كار مادر است. این كارها، كار مادر است؛ اما آن شغلى كه شما بیرون دارید، اگر شما نكردید، ده نفر دیگر آنجا ایستاده‌اند و آن كار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این كارى است كه بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.

آن وقت همین جا وظیفه‌اى بر دوش دولت است. باید به آن خانمهائى كه حالا به هر دلیلى، به هر جهتى، با هر ضرورتى، كار تمام‌وقت یا نیمه‌وقت را قبول كرده‌اند، كمك بشود تا بتوانند به مسئله‌ى مادرى برسند، به مسئله‌ى خانه‌دارى برسند. با مرخصى‌ها، با زمان بازنشستگى، با مدت كار روزانه، به نحوى بایستى دولت كمك كند تا این خانمى كه حالا به هر دلیلى آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیه هم برسد.

 دومین مسئله، مسئله‌ى محرم و نامحرم است. مسئله‌ى محرم و نامحرم در اسلام جدى است. البته بخش عمده‌اى از این قضیه‌ى محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنى چشم پاك و دل بى‌وسوسه و ریب براى هر یك از زوجین موجب میشود كه محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یك كانون گرمابخشى، محیط را گرم میكند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاك و دل خالى از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط كانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بى‌محبت و بى‌اعتقاد به همسر و همسرى وجود داشت، ولو ظاهرسازى‌هائى هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.

در مقالات دوستان خواندم كه همین بیرون رفتنها و همین اشتغالات و اینها موجب میشود كه گاهى سوءظن‌هاى بیجا به وجود بیاید. لیكن فرقى نمیكند؛ بالاخره اگر سوءظن پیدا شد، چه سوءظن، مستند درستى داشته باشد، چه نداشته باشد، اثر خودش را میبخشد؛ مثل گلوله‌اى است كه از این لوله بیرون مى‌آید؛ اگر توى سینه‌ى كسى خورد، میكُشد؛ چه این شخص عامد باشد، چه اشتباهاً دستش رفته باشد روى ماشه. گلوله فرقى نمیگذارد. گلوله نخواهد گفت چون كسى كه من را شلیك كرد، عامد نبود، پس من سینه‌ى این طرف مقابل را ندرم؛ نه، گلوله میدرد. این سوءظن كار خودش را میكند؛ چه منشأ درستى داشته باشد، چه ناشى از وسواس و مثلاً تصورات و توهماتِ بیجا باشد.

از اول تاریخ تا آخر دنیا، چه تعداد مؤمن، اعم از بزرگان، صلحا، اولیاء، انبیاء آمدند و رفتند. وقتى میخواهد براى اینها یك نمودار، یك مجسمه، یك نماد معرفى كند، دو تا زن را معرفى میكند: یكى «امرأت فرعون» - اذ قالت ربّ ابن لى عندك بیتا فى الجنّة و نجّنى من فرعون و عمله»(7) تا آخر - دوم «و مریم ابنت عمران الّتى احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بكلمات ربّها».(8)

یك نكته هم مسئله‌ى ازدواج است. ازدواج یك تقدسى دارد از نظر ادیانى كه حالا من میشناسم. من در این خصوص، تفحص زیادى نكردم. بد هم نیست كه بعضى از دوستانِ آماده‌ى به كار در این زمینه تفحص كنند. غالباً مراسم ازدواج، یك مراسم مذهبى است؛ مسیحى‌ها آن را توى كلیسا انجام میدهند، یهودى‌ها آن را در كنائسشان انجام میدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نمیدهند، اما اگر بتوانند، در مشاهد مشرفه، والّا در ایام متبرك دینى و عمدتاً به وسیله‌ى رجال دین، این را انجام میدهند. رجل دینى هم وقتى براى ازداوج نشست، مبالغى دین بیان میكند. بنابراین صبغه، كاملاً صبغه‌ى دینى است. ازدواج یك جنبه‌ى قدسى دارد؛ این جنبه‌ى قدسى را نباید از آن گرفت. گرفتن جنبه‌ى قدسى به همین كارهاى زشتى است كه متأسفانه در جامعه‌ى ما رائج شده. این مهریه‌هاى سنگین به خیال اینكه میتواند پشتوانه‌ى حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالى كه اینجور نیست. حداكثر این است كه شوهر از دادن امتناع میكند، میبرندش زندان؛ یك سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزى نمیرسد؛ او بهره‌اى نمیبرد، جز اینكه كانون خانواده‌اش هم متلاشى میشود. اینكه در اسلام از حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده كه فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نكردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بكند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم - دوازده و نیم اوقیه - مقید به این كار بشود. آنها میتوانستند، اما كمش كردند. این كم كردن، با یك محاسبه است؛ این خیلى خوب است.

یا همین تشریفات زائد ازدواج - خرجهاى زیاد، مجالس متعدد - كه واقعاً انسان دلش میگیرد وقتى میشنود. اینها از آن مواردى است كه گفتمان‌سازى میخواهد. خانمهاى مؤثر، آقایان مؤثر، اساتید دانشگاه، روحانیون، بخصوص صدا و سیما و رسانه‌ها باید در این زمینه‌ها كار كنند؛ این را از این حالت بیرون بیاورند.

حضرت آیت الله خامنه ای

یك كلمه هم درباره‌ى نقش مردان عرض كنیم. در خانواده هى گفته میشود نقش زن. دلیلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محورى است. اما اینجور نیست كه مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشى نداشته باشد. مردهاى بى‌خیال، مردهاى بى‌عاطفه، مردهاى عیاش، مردهاى قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستى بر روى كار زنهاى خانه‌دار ارزشگذارى ویژه بشود. بعضى میتوانستند بروند كار بگیرند، بعضى میتوانستند تحصیلات عالیه بكنند، بعضى تحصیلات عالیه هم داشتند - من دیدم زنانى را از این قبیل - گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ كنیم، خوب تربیت كنیم، نرفتیم كار بگیریم. زن نرفته كار بگیرد، آن كار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن كار را گرفتند. باید از اینجور زنى قدردانى شود. در بیاناتى كه حضرات فرمودند، این بود كه مثلاً بیمه‌هائى براى اینها در نظر گرفته شود. بله، تأمین اقتصادى‌شان، بیمه‌شان، بقیه‌ى چیزهائى كه لازم است، باید در نظر گرفته شود.

فرزندان هم نقش دارند. یكى از مهمترین بخشهاى خانواده، فرزندانند؛ نقش آنها هم احترام به والدین است. كه دیگر حالا این هم داستان مفصلى است.

خداوند متعال به همه‌ى شماها خیر بدهد. پروردگارا! رحمت و فضل و هدایت خودت را بر این جمع نازل كن. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم و انجام دادیم و خواهیم داد، براى خودت و در راه خودت و خالصاً و مخلصاً قرار بده. پروردگارا! آن را از ما قبول بفرما. پروردگارا! توفیقات خودت را بر این جمع و بر همه‌ى ملت ایران و بخصوص بر مسئولینى كه در این زمینه مسئولیتهاى زیادى دارند، نازل بفرما.

والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته‌

1) توبه: 118

2) بقره: 228

3) احزاب: 35

4) آل‌عمران: 195

5) تحریم: 10

6) تحریم: 10

7) تحریم: 11

8) تحریم: 12

9) كافى، ج 5، ص 9

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خامنه ای

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.