امامخمینی و جمالعبدالناصر
امام خمینی و جمال عبدالناصر
تالیف: سیدهادی خسروشاهی
انتشارات: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تاریخ انتشار: شهریور 1390
تعداد صفحات: 352
نوبت چاپ: اول، بهار 1390
قیمت: 48,000 ریال
شمارگان: 1000
معرفی کتاب:
نویسنده در مقدمه ی چاپ اول این کتاب چنین آورده است: « اوایل سال 2000م کتابی تحت عنوان «عبدالناصر و ثوره ایران»، در قاهره منتشر شد. مولف این کتاب شخصی به نام فتحی الدیب است که در زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر ، عضو سازمان اطلاعات و امنیت مصر و مشاور وی بوده و سپس از سوی وی به عنوان سفیر مصر در سوئیس، منصوب شده است.
کتاب مذکور را از نمایشگاه بین المللی کتاب در قاهره خریداری کردم و با مطالعه ی آن دریافتم که در آن، از آغاز تا پایان، مواضع و اظهاراتی عجیب و غیرواقعی درباره انقلاب اسلامی ایران بیان شده و نویسنده ادعا می کند که گویا دولت جمال عبدالناصر، انقلابیون ایران را مورد حمایت! قرار داده بود و این حمایت های او در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش داشته است (؟!)
... در کتابی که اکنون پیش روی شماست، بر آن بوده ایم که در حد توان، ابهامات موجود را برطرف کنیم و رویدادها و حوادث را آنچنان که بوده به تصویر بکشیم، چراکه وقوع برخی کودتاهای نظامی موفق در منطقه، سبب دگرگونی و تحریف حقایق تاریخی شده است و در این باره اشاره بدین نکته کافی است که حتی «انقلاب» نامیدن «کودتا» ها، خود نوعی تحریف و تغییر تاریخ است.»
نهضت اسلامی امام خمینی که در دههی 1340 آغاز و منجر به سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شد، با رهبری امام (ره) و پیشگامی روحانیت مبارز، ایدئولوژی اسلام شیعی و مشارکت بینظیر مردم به ثمر نشست. امام خمینی از همان آغاز نهضت هرگونه دخالت قدرتهای خارجی و دولتهای بیگانه را در فرایند حرکت اسلامی رد کردند و با گروههای مسلح نیز که در پی سرنگونی رژیم از طریق عملیات قهرآمیز بودند، همنوا نشدند؛ از آنجاکه جریان نهضت آهسته و پیوسته با استفاده از ابزارهای تبلیغی موجود به پیش میرفت و فرهنگ انقلابی و ظلمستیزی را که از مهمترین آموزههای اسلام شیعی بود در روح جان ملت مسلمان میدمید. از این روست که انقلاب اسلامی برعکس سایر انقلابها بدون استعانت از قدرتهای خارجی و با تلاش و تکاپوی ملت ایران به پیروزی رسید.
در ژوئیه 1952 کودتای افسران ناسیونالیست مصری تحت رهبری ژنرال نجیب و جمال عبدالناصر حکومت پادشاهی را سرنگون و نظام جمهوری در آن کشور برقرار کرد. اگرچه حرکت افسران مصری الهامبخش برخی انقلابها در منطقه و کشورهای اسلامی شد ولی بیتردید ملی کردن کانال سوئز توسط ناصر تحت تأثیر نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به وقوع پیوست. رژیم پهلوی که با حکومت جدید مصر رابطه خوبی نداشت بیهوده کوشید تا قیام 15 خرداد را ناشی از تحریکات جمال عبدالناصر قلمداد کند و برای قیام مردم و رهبری امام خمینی(ره) پشتیبان خارجی بتراشد تا قتل عام ملت را موجه جلوه دهد. عجیبتر این است که کمک دولت مصر به برخی از اعضای نهضت آزادی و جبههی ملی در دوران ناصر، از سوی برخی از نویسندگان ناصریست مصری کمک و مساعدت جمال عبدالناصر به نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران قلمداد شده است و برخی دیگر نیز بدون هیچ تحقیقی آن را تکرار کردهاند.
نویسندهی مجموعه پیشرو با مطالعه ادعاهای مربوط به روابط ناصر با انقلاب اسلامی ایران پرده از این تناقضگوییها و دروغپراکنیها برمیدارد و با انتقاد از شیوهی تاریخنگاری نویسندگان ناصریست و با اتکاء به گفتههای شخصیتهای ایرانی و مصری، نحوه و میزان تعامل عبدالناصر و مصر را با انقلاب اسلامی مشخص میکند.
«آقای فتحی الدیب مولف کتاب «عبدالناصر و ثوره ایران» خود توسط یکی از اصحاب قلم مصر، پیام فرستاد که ای کاش کتاب و نوشته ی شما را قبل از چاپ کتاب خود می دیدم، چون من قصد و عمد در تحریف تاریخ را نداشتم، بلکه تصور من پس از ملاقات های متعدد با دوستان ایرانی و تاکید مکرر آنها بر اهمیت موقعیت روحانیون و علما و نقش و تاثیر بنیادی آنان در میان مردم ایران، تصور کردم که این گروهی که برای آموزش نظامی به قاهره آمدند، همگی وابسته به آیت الله خمینی هستند؛ چون از لحاظ فکری و عملی، گرایش قابل تحسینی به مبادی اسلام داشتند و در انجام وظایف شرعی کوشا بودند.» (صفحات 234و 238)
زهره سمیعی بخش کتاب و کتابخوانی تبیان