تبیان، دستیار زندگی

شیخ‌بهایی،شیـخ‌الشـیوخ عصر صفوی

دوران با شکوه شاهان صفویه از این جهت است که مذهب رسمی کشور در آن روزگار شیعه اثنی عشری شد، وعلمای دینی و روحانیت متفکر ،فرصت ومجالی یافتند ، تا اندیشه ها وتفکرات اسلامی را منشاءترقی ، عمران ، آبادی و عظمت کشور با همیاری وهمکاری وهمت تمام اقشار جامعه ، بسیج کنند و شیخ بهایی ؛ یکی از پرچمداران اصلی واساسی آن دوران طلایی است .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیخ‌بهایی،شیـخ‌الشـیوخ عصر صفوی

 

زیور و زینت  ، شوکت ، عظمت  واعتبار عصر صفوی مدیون علمای خردمند شیعه است  که  در جهت توسعه و گسترش و فرهنگ اسلامی قدرت  و اعتبار کشور و ملت قدم های بس شایانی برداشتند،   و یکی از فقهای  بزرگ شیعه  و از دانشمندان  و  از نوادر  روزگار، شیخ بهایی است ،  که منشاء  خدمات فراوانی  گردید . الحق او شهاب آسمانی نه تنها در عصر خویش بلکه  در جهان اسلام وتشیع  است .

اومتولد بعلبک در لبنان است، که در سن نوجوانی 10 تا 13 سالگی به همراه پدرش از زادگاهش به ناچار به جهت ناامنی آنجا  هجرت نمود ،  و در عصرصفویه  زمانی که شهر قزوین پایتخت دولت صفوی بوده ، در این شهر ساکن شدند، ودر انجا بود که زبان فارسی را نیز فراگرفت،  شیخ بهایی در عنفوان جوانی اکثر دانش ومعارف زمانه همانند : قرآن مجید ،حدیث ، فقه ،اصول ، فلسفه،منطق ، نجوم ،ریاضی ،هندسه ، طب،ادبیات عرب وادبیات فارسی خبره گشته ودر علوم انسانی ،علوم پایه وعلوم فنی ومهندسی  و علوم دینی از بزرگان سرآمد، عصر خویش شده ، او معاصر چهارتن از شاهان صفوی بوده ، در زمان به قدرت رسیدن شاه عباس بزرگ  و انتقال،مقر حکومت صفوی  از قزوین  به  اصفهان به عنوان یکی از عالی ترین علمای شیعه  به عنوان شیخ الااسلامی منصوب  شده ، و به جدیت تلاش نمود  تا حوزه علمیه در اصفهان با ظهور مردان بزرگی همانند:ملاصدرا ،مجلسی ،میرداماد،میر فندرسکی وصدها فقیه  جایگاه علمای شیعه تقویت شود و شهر اصفهان در جمیع علوم زمانه یکی از قوی ترین وبا شکوه ترین   پایتخت ها در روزگار خویش در جهان شود،  الحق شیخ بهایی به راستی لیله القدر اسلام در دولت  صفویه محسوب می شود.  

شاه عباس بزرگ نیز خود اهل ادب و شعرو دوستدار،علما و دانشمندان بوده  او حتی دیوان شعری به زبان ترکی داشته  لذا احترام خاصی به شیخ بهایی که مغز متفکرزمانه بود ، داشته و سعی نموده در بیشتر موارد ازهمنشینی او و سایر علما  ، استفاده نماید  ، هنر بزرگ شیخ بزرگوار ، این است که از یک طرف دائم در تلاش است،  که علم خودرا بالا برد ، ونفس را مراقب باشد که  با بالارفتن علم دچار نخوت وعجب نشود ،  و از طرفی درعمران وآبادی کشور و جامعه بکوشد،  یعنی هم در تلاش است جایگاه  انسانی خویش را با کسب معارف اسلامی واخلاقی بالابرد ومراقبه نماید که نفس از شرک وپلیدی به دور باشد ، واز طرفی جایگاه و عظمت  اسلام را توسعه و ترقی دهد.

شیخ بهایی،  تفکرات ناب  اسلامی بس  ارزشمند داشته و در   ترویج  وگسترش وهدایت  مذهب شیعه اثنی عشریی با  کمک سایر علمای عصر خویش  در دوران صفوی  تلاش فراوان نموده ، و در شهر سازی ومعماری اصفهان با اندیشه های اسلامی خود در ساخت مسجد وحمام   وسایر ابنیه وعمران وابادی و زیبا سازی  این شهرهمت  گماشت وتمام توان وتلاش خویش را برای هویت  واعتبار بخشیدن  واقتدار  وحدت  کشور اسلامی  ایران در عصر صفوی نموده و ارتباطات بسیار خوبی با اقشار مختلف داشته  وقطعا جایگاه ومنزلت دولت صفوی مدیون خدمات ارزشمند وزحمات این حکیم وفیلسوف روزگار وسایر علمای شیعه است که اکثرا شاگردان مکتب فکری شیخ بهایی هستند ،شیخ بزرگوار  در اکثر علوم زمانه  آشنایی کامل  داشته و با خلاقیت وابتکار  تحولات خاصی در آن علم و  فناوری ایجاد نموده است.

اختصاصات شعری ، نثری  و  جایگاه علمی شیخ بهایی

شیخ بهایی  زبان مادرش عربی بوده و زبان ادبیات  شیوا وشیرین پارسی  را  پس از ورود به ایران آموخت، آن زمان که  شهر قزوین  پایتخت دولت شاه طهماسب صفوی  بود آشنا شد، شایان ذکر است زبان رسمی کشور در دوران صفوی پارسی اعلام شده گرچه زبان دربارصفوی ترکی بوده .

شیخ بهایی تفکرات ناب اسلامی بس ارزشمند داشته و در ترویج وگسترش وهدایت مذهب شیعه اثنی عشری با کمک سایر علمای عصر خویش در دوران صفوی تلاش فراوان نموده، ودر شهر سازی ومعماری اصفهان با اندیشه های اسلامی خود در ساخت مسجد وحمام همت وسایر ابنیه وعمران وابادی و زیبا سازی این شهر همت گماشت وتمام توان وتلاش خویش را برای هویت واعتبار بخشیدن واقتدار وحدت کشور اسلامی ایران در عصر صفوی نموده و ارتباطات بسیار خوبی با اقشار مختلف داشته وقطعا جایگاه ومنزلت دولت صفوی مدیون خدمات ارزشمند وزحمات این حکیم وفیلسوف روزگار وسایر علمای شیعه است که اکثرا شاگردان مکتب فکری شیخ بهایی هستند

شیخ بهایی در ادبیات پارسی وادبیات عرب  صاحب سبک وعنوان شد  و اشعارزبیایی  در قالب مثنوی ،غزل ،رباعی ،   مسمط سروده، سبک وسیاق اشعار و مفاهیم ومضامین شعرشیخ بهایی  چند بعدی است  ،از نظر سبک موعظه وپند به شیوه  به ناصر خسرو قبادیانی شاعرقرن پنجم واز بعد عرفانی وخدا پرستی به شیوه سنایی غزنوی ، واز جهت نحوه سخن شیرین  وشیوا در شعر ونثر،نگاه خردمندانه و خدا پرستی به شیوه استاد سخن  سعدی شیرازی . اشعارشیخ بهایی؛  نوعی طراوت وتازگی خاصی دارد، اشعار ساده وروان است،  ویک موسیقی خاص در اکثر واژگان او وجوددارد، روح لطیف عرفانی  داشته  وشعرش پیام دارد پیامش عقل اخرت اندیش ومعاد نگر است در اکثر موارد  تذکر ،عبرت ، خدا جویی، خدا پرستی،توحید ، خدمت به خلق ، عبادت خالص ، دوری از هر گونه شرک و ریا ،خودخواهی وتکبر  و اجتناب از  قیل و قال زمانه ، خلاصه می شود،گاه  خود شیخ از قیل وقال زمانه خسته می شود، وآرزوی دوران جوانی که مسئولیت ومصدر کار نبود را داشته او اساسا زاهدی است که ضروریات زمان اورا از حوزه  به مسند ومصدر کارهای اجرایی آورده و الحق خوش درخشید .

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن   /      همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن    /     دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن      /      ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن    /      ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نبخشد   /     که به روی نا امیدی در بسته بازکردن !

آثار ادبی  وعلمی او بسیار متعدد است ورسالات فراوان دارد و در اکثر علوم به قلم این اندیشمند اسلامی مطالب ومقالات درج شده  که فقط به ذکر چند نمونه بسنده می کنیم  :نان وحلوا(شعر)،نان وپنیر(شعر) ،  شیر وشکر(شعر) ، کشکول (شعر ونثر)، جامع عباسی (رساله علمی به پارسی ) مفتاح الفلاح (اذکار) و می باشد او علاوه براینکه در شعر ونثر پارسی توانمندی بسیار خوبی از خود ارائه داده  در زبان مادری خویش که عربی نیز هست در شعر ونثر زبان وادبیات عرب  نبوغ ذاتی خودرا نشان داده است .

یکی از اختصاصات شعری ونثری شیخ بهایی این است که  «الله جل جلاله» رابه دل و یقین می پرستد، واز احدی ، ترس ندارد ،  لذا بسیار بی پیرایه وبی پرده می گوید ، تخلص شعریش (بهایی) است و مرتب به مراقبه خود مشغول است و از نفس اماره گریزان است ، و با شکایت وشکوه از نفس شیطانی  سخن می گوید،  که سعی دارد جایگاه آدمی را از بال ملائکه الله به زیر اورد ودر گودال، گرداب ،گردباد خواهش های نفس اماره گرفتار وذلیل کند،  او اساسا شاعر نیست، شعر وسیله رساندن پیام  وتبلیغ دینی  اوست .

حیف باشد از تو ای صاحب سلوک

کاین همه نازی به تعظیم ملوک

قرب شاهان آفت جان تو شد

پایبند راه ایمان تو شد

او از فردای قیامت ، از حساب واعقاب و محاسبه سخت روز واپسین می گوید:

فردا که محققان هر فن طلبندحسن عمل از شیخ و برهمن طلبند

از آنچه دروده‌ای، جوی نستانند وز آنچه نکشته‌ای، به خرمن طلبند

شیخ بزرگوار همواره در تلاش بود که علم ودانش را توسعه وگسترش دهد:

تا شمع قلندری بهائی افروخت از رشته زنار دو صد خرقه بسوخت

دی پیر مغان گرفت تعلیم از او و امروز، دو صد مسله مفتی آموخت

شیخ بزرگوار در اعتراف به پیشگاه خداوند  از جایگاه ومقام ومنزلت خاندان نبی مکرم اسلام(ص) وامامنان معصوم (ع)سخن می گوید واینکه در اندیشه نجات ورستگاری همیشگی است ومراقب نفس .

شعرزیر بخشی  از اشعار بسیار زبیای شیخ بهایی است این شعر بقدری زبیاست که هنوز پس از چند قرن طراوت وتازگی ونشاط و وجد خود  راحفط کرده  وپیام شعر خدا جویی در سرای دل است : 

 

تا کی به تمنای وصال تو یگانه                                                               اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه                                                     ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

                                                        جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه 

 

رفتم به در صومعه عابد و زاهد                                                             دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد                                                        گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

                                                         یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

 


شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان