تبیان، دستیار زندگی
با ورود اسلام به سرزمین های تازه مسلمان و منع استفاده از ظروف فلزی چون طلا و نقره، و از سویی تجمل زدایی که مورد تاکید دین اسلام بود هنر فلزکاری رکود کرد. این مقاله به سیر کلی تحولات صنعت فلزکاری اسلامی می پردازد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلزکاری اسلامی

پژوهشی پیرامون جایگاه هنر فلزکاری در دول اسلامی


با ورود اسلام به سرزمین های تازه مسلمان و منع استفاده از ظروف فلزی چون طلا و نقره، و از سویی تجمل زدایی که مورد تاکید دین اسلام بود هنر فلزکاری رکود کرد. این مقاله به سیر کلی تحولات صنعت فلزکاری اسلامی می پردازد.


فلزکاری اسلامی

فلزکاری اسلامی، آثار هنر فلزی کشورها و مناطقی را در برمی گیرد که به طور موقت و یا دائم تحت حکومت و حمایت دول اسلامی قرار داشته اند و تحت اندیشه و ایدئولوژی اسلامی از سال 622میلادی به بعد خلق شده اند. نکته مهم آنکه در شروع گرایش کشورهای تازه مسلمان به دین اسلام، الزاما هنرمند، مسلمان نبوده است. پس چه چیز باعث می شود که اثر چنین هنرمندی را جزو آثار اسلامی بررسی کنیم؟

توضیح آنکه وقتی حکومت تحت سرپرستی یک حاکم مسلمان تشکیل می شود سیاستهای اجتماعی نیز با توجه به دیدگاههای دینی و عقیدتی اجتماع دینی اجرا می شود. هنر نیز برایند تفکر و نگرش اجتماعی و عقیده جمعی است. پس اثری که در چنین محیطی خلق می شود نمی تواند از محیط اجتماعی و تفکر مذهبی رایج در آن برکنار باشد و حتما از آن متاثر می شود. همین امر باعث می شود که در دوران بعدی وقتی مثلا کشور ایران مورد حمله و هجوم مغولان قرار می گیرد، حاکمان جدید را نیز مسخر کند و باعث شود که ایشان آن چنان غرق در تمدن غنی اسلامی شوند که به اسلام بگروند.

به هرترتیب دین اسلام باعث نوعی یک دستی در هنرهای بومی کشورهای مختلف تحت سلطه شد و از این رهگذر ، نوعی همانندی و هویت فرهنگی مشترک در آثار هنری آنها را ایجاد کرد.

فلزکاری اسلامی عبارت از تمام اشیایی است که از فلزات مختلف چون مفرغ، برنز، برنج، مس، آهن، نقره و طلا ساخته شده اند و شامل گلدان ها، ظروف یا وسایل آشپزخانه، جواهرات، ادوات نظامی وجنگی، زره، ابزار و دستگاه های علمی ، ابزار روشنایی، قندیل ها، پایه چراغ، فانوس، سینی ، گلاب پاش، مشربه (ابریق)، بخوردان و ... می شود.

بعد از اسلام، فلزات ارزشمند ادوار قبل، به منظور استفاده در زمان های مورد نیاز، ذوب و یا برای طرح تصویر و تزیینات رایج، اصلاح و تغییر داده شدند.

می توان گفت این اشیا در فرهنگ اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است که در دیگر فرهنگ ها دیده نمی شود. علت این جایگاه آن است که در فرهنگ اسلامی مجسمه و پیکرتراشی ممنوع بود به همین دلیل دیگر ادوات زندگی بستری برای رشد و خلق هنر فلزکاری شد حال آن که در مثلا فرهنگ مسیحی، ساخت مجسمه های تصلیب مسیح و یا جام های شراب داود و ... دارای اهمیتی افزون بر دیگر اشیا هستند و اوج هنر فلزکاری در ظروف و اشیایی این چنین نمایان است نه وسایل کاربردی!

فلزکاری اسلامی

یا در هنر هندی، پیکره های بودا و خدایان هندو بستر تجلی هنر است. البته در هنر اسلامی نیز نمی توان منکر این واقعیت شد که اشیایی که کابرد دینی داشته اند، مانند رحل های قران و یا چراغ های مساجد، دارای اهمیتی ویژه بوده اند اما این اشیا دارای آنچنان تقدسی نیستند که جنبه کاربردب آنها را از میان بردارد بلکه چنین اشیایی به منظور کاربرد و استفاده ساخته می شدند، برخلاف پیکره های مسیح مصلوب و یا بودا که تنها نقش نمادین و آیینی داشته و دارند.

نکته جالب دیگر در فلزکاری اسلامی آن که کاربرد ظروف طلا و نقره نسبت به دوره های قبلی بسیار کاهش می یابد. این امر متأثر از دو دیدگاه جدید است که دین اسلام به مسلمین هدیه داد: اول آن که کاربرد ظروف طلا مکروه دانسته شد. و دوم آنکه دین اسلام ، سنت کهن دفن اشیا با مردگان را منسوخ کرد و به همین دلیل دیگر کاربرد آیینی و جادویی برای ظروف باقی نماند که باعث ساخت آن ها با فلزات گرانبها شود.

بعد از اسلام، فلزات ارزشمند ادوار قبل، به منظور استفاده در زمان های مورد نیاز، ذوب و یا برای طرح تصویر و تزیینات رایج، اصلاح و تغییر داده شدند.

امروزه غنای آثار زرگران اسلامی، بیش از همه در موزه توپقاپی استانبول نگه داری می شود که خصوصا به دوران حاکمیت امپراتوری عثمانی و استفاده شدید و افراطی ایشان از طلا همراه با مرصع کاری زمرد، کریستال و سنگ های قیمتی اوج تجمل گرایی را بازتاب می دهد.

قاعدتا در جوامع اسلامی باید تعداد زیادی ظروف و اشیای فلزی کاربردب و ساده ساخته شده باشد اما متاسفانه امروزه چیز زیادی از آن ها باقی نمانده و اطلاع ما از چنین اشیایی بسیار کم است.

فلزکاری اسلامی

زیرا آنها احتمالا به شکل قطعات حاصل از ظروف شکسته و دور ریخته ، قاعدتا ذوب شده و از بین می رفتند. حفاری های مناطق کهن شهری، نمونه هایی از این فلزات کم ارزش را نشان می دهد.

در این میان، ظروفی که دارای تزیینات استادانه ای بودند، سرنوشتی دیگر داشته اند. این ظروف آنقدر ظریف و زیبا بوده اند که ذوب نشوند و از طرفی فلز آنها آنقدر با ارزش نبوده که ذوبشان منفعتی داشته باشد.

در آثار مرصع کاری شده نیز، اصولا تنها به برداشتن سنگها و جواهرات قیمتی از آنها بسنده می شد. به همین دلیل از اینگونه آثارشمار قابل توجهی باقی مانده که بخش اصلی برای مطالعه هنر فلزکاری ادوار اسلامی است.

نکته دیگر آنکه با وجود منع اسلام از گرفتار شدن در مال دنیا و تجملات، طلاو نقره همواره در مساجد و زیارتگاه ها معمول بوده و مورد استفاده قرار می گرفته است و با هدف تشویق و به صورت هدیه به کار می رفته است.

مثلا در یکی از کتب ناصر خسرو مربوط به اواسط سده پنجم هجری توصیف وسایل، مبلمان و اشیای سیمین و زرینی شده که کعبه را آراسته بوده است.

این تزیینات شامل درهایی از صفحات و حلقه های نقره ای در شش محراب می باشد که با روکش طلا و تزیین سیاه قلم روی فلز و چراغ های نقره ای مساجد آراسته شده است. اسامی اهداکنندگان این ذخایر، روی پلاک های بزرگ نقره ای به دیوار چسبیده می شد.

کوتاه سخن آنکه گرچه فلزکاری اسلامی برای مصارف مذهبی و غیر دنیوی استفاده می شد اما تدثیر محدودیت دینی مانند گستره ای از قانونها و کاربرد مواد قرار داشت و با این وجود سعی می کرد طرح هایی را برای حفظ بقا و ماندگاری این صنعت، جایگزین کند.

به هر ترتیب در ایران اسلامی نیز در دوران سلجوقی، با رجعت به عناصر هنری قبل اسلام خصوصا دوران ساسانی ، هنر فلزکاری جانی دوباره یافت و انواع تکنیک های فلزکاری رواج و رونق پیدا کرد. سپس در دوران صفویه هنر فلزکاری دارای درخششی دوباره شد که در تاریخ دول اسلامی بازتابی گسترده و بی نظیر داشت.

س. رمضان ماهی

بخش هنری تبیان