از اول تا آخر بخوان!
برای حافظ اتفاق دوستداشتنی امروز و هر روز
شارل هانری دوفوشهکور*: من در تحقیقاتم و زمانی که تدریس میکردم، به ادبیات فارسی علاقه داشتم که ادبیاتی بینظیر است. دیوان حافظ را که آن زمان باز میکردم، با اینکه فارسی میدانستم، نمیفهمیدم چه میگوید.
حافظ را بیت بیت میخواندم و چیزی متوجه نمیشدم؛ در حالی که میدیدم ایرانیها خیلی به دیوان حافظ علاقه دارند. من چندبار به شیراز آمده بودم و میدیدم جوانان به او علاقه داشتند و بر بارگاه او نماز میخواندند؛ بنابراین من هم علاقه داشتم او را بفهمم. من آن زمان به سنایی و نظامی و فردوسی علاقه داشتم و از سنایی ترجمه کرده بودم و تدریس میکردم. «مثنوی» مولانا را پنج سال به دانشجویان درس دادم؛ اما از حافظ چیزی نمیفهمیدم تا اینکه یک دوست ایرانی به من گفت باید سعی کنی. در ابتدا بهزور وارد دیوان حافظ شدم. بعد از پنج سال توانستم 50 غزل او را ترجمه کنم و گویی برایم پردهای کنار رفت و دیگر خیلی راحت میتوانستم بفهمم. اما دوست ایرانی به من گفت، حافظ مانند شاعرانی که با عرفان آشنایی دارند، زبان خاص خود را دارد و به برخی کلمات معنایی خاص میبخشد. بعد فهمیدم که بالأخره زبان حاف1 زبان خاص گروه مردمانی است که با عرفان آشنا هستند و وقتی آن را به کار میبرند، نباید آن را تحتاللفظی ترجمه کرد؛ چون شاید زیر این کلمهها معنایی دیگر باشد.
در کشور آلمان در اوایل قرن نوزدهم به ترجمه دیوان حافظ اقدام کردند. اما فرانسویان بیشتر به عمر خیام و سعدی علاقه داشتند. گزیدهای از غزلهای او هم به فرانسه ترجمه شده بود؛ اما کسی که تمام دیوان حافظ را نخوانده و سعی نکرده آن را ترجمه کند، نمیتواند بهطور عمیق و دقیق درک کند که او چه میخواهد بگوید؛ بنابراین تا آن روز که من شروع کردم دیوان حافظ را ترجمه کنم، در فرانسه منتخبات غزلهای او ترجمه شده بود و نه تمام آن. حافظ را باید از اول شروع کرد و تا غزل 486 خواند؛ وگرنه نمیشود او را فهمید؛ زیرا غزل اول حافظ گام اول شناخت اوست.
عمر خیام خیلی مشهور است. در تمام کشورها رباعیات او ترجمه شده است. رباعیات خیام ساده و عمیق است و ترجمه آن آسان. اما حافظ برعکس بسیار فهمش دشوار است و همین سبب میشود که جهان با او به سادگی ارتباط برقرار نکند.
پینوشت:
* حافظشناس فرانسوی و مترجم شعرهای حافظ به زبان فرانسوی
بخش ادبیات تبیان
منبع: روزنامه فرهیختگان