تبیان، دستیار زندگی
به ویژه این‌که پدرها و مادرها در سنین کهن سالی هستند و این استرس می‌تواند برایشان ناجور باشد، ترجیح می دهیم فراخوان عام نکنیم. اما توصیه می کنیم فرزندان و یا جوان‌ترهای خانواده‌های شهدا، اگر می توانند پیش از معاینه های بالینی که از پدرها و یا مادرهای پیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسانی که مفقودالاثر دارند بخوانند


به ویژه این‌که پدرها و مادرها در سنین کهن سالی هستند و این استرس می‌تواند برایشان ناجور باشد، ترجیح می دهیم فراخوان عام نکنیم. اما توصیه می کنیم فرزندان و یا جوان‌ترهای خانواده‌های شهدا، اگر می توانند پیش از معاینه های بالینی که از پدرها و یا مادرهای پیر شهدا می‌خواهند انجام بدهند، با ما هماهنگی بکنند تا...


برای مشاهده قسمت اول، کلیلک کنید

کسانی که مفقودالاثر دارند بخوانند

در مطالب DNA، پلاک پنهان شهیدان، گوشه هایی از گفت وگوی امتداد با دکتر محمود تولایی (متخصص بیوتکنولوژی و عضوهیئت علمی دانشگاه بقیة‌الله) را با موضوع فعالیت های ایشان مبنی بر شناسایی شهدای گمنام از روی کدهای DNA شهدا و بازگرداندن این عزیزان به آغوش خانواده هایشان مشاهده کردید و اینک ادامه گفت و گو :

وقتی که این بحث مطرح شد چه نظرات موافق و یا مخالفی وجود داشت؟ شما چه جوابی داشتید؟

گروهی از مسئولان که به نظر من بیش‌تر کسانی بودند که خودشان عزیزی را برای انقلاب و جنگ نداده بودند یا دلشان با انتظار آشنا نبود، انتقاد می‌کردند این چه حرکتی است که شما دوباره جامعه را در التهاب قرار بدهید؟ آن‌ها دیگر فراموش شده‌اند و خانواده‌ها با این موضوع کنار آمده‌اند. موضوع را رها بکنید...

اما ما معتقد بودیم شهیدان سندهای افتخار این سرزمینند. اگر این عزیزان با خون خودشان سرود آزادی این سرزمین را سر‌دادند، پیکرشان هم باید الهام‌بخش باشد. شاید خیلی‌شان دوست داشتند گمنام بمانند اما این نفی رسالت و وظیفه ما نمی‌شود. حداقل قدردانی از این خانواده‌ها این است که ما بتوانیم اطلاعاتی از سرنوشت شهیدشان به آن‌ها بدهیم. بنابراین هیچ‌گاه دل‌خسته نشدیم و با انرژی این کار را پیش بردیم. البته برای بودجه‌ مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم؛ چون گاهی بودجه‌ها در دست کسانی بود که اگر با ما همراه نمی‌شدند ما هم از منابعی برخوردار نمی‌شدیم. امروز هم اگر این مسیر طولانی پیموده شده، ما از بودجه‌های پژوهشی کشور نتوانستیم ریالی را برای این ماجرا جذب بکنیم و بیش‌تر از بودجه‌های سپاه یا بخش دفاع، حمایت‌هایی را دریافت کردیم. بحمدالله نگذاشتیم این پرچم بر زمین بماند و ان‌شاءالله هم چنان این حرکت ادامه داشته باشد. روزی که ما این حرکت را شروع کردیم، بنده و آقای دکتر «زینلی» بودیم؛ اما امروز یک تیم منسجم و تحصیل کرده در مقطع های مختلف درگیر این کار هستند. این کار باقوت دارد پیش می رود و ان‌شاءالله بتوانیم این مجموعه و مرکز را در سطح یک مرکز منطقه‌ای که بتواند به کشورهای همسایه هم سرویس بدهد ارتقا ببخشیم.

از علمی بودن بحث اشکال نمی‌گرفتند؟ کسانی که ناآگاه هستند هر چیزی ممکن است بگویند و مسائل و مشکلاتی که به‌وجود بیاورند.

بالطبع در این مورد تنها متخصصان این حوزه صلاحیت صحبت کردن دارند. این عرصه امروز در زمینه‌های مختلف در کشورهای پیشرفته و حتی کشور خود ما مورد استفاده قرار می‌گیرد. امروز یکی از تکنولوژی‌ها و روش‌های بسیار کارآمد در پیش گیری از جرم، همین بانک‌های اطلاعات ژنتیکی است. برای نمونه، امروز وقتی مجرمی یک نامه تهدیدآمیز یا یک ماده بیولوژیک خطرناک را از طریق پاکت نامه به جایی منتقل می‌کند، ما می توانیم فرد را از همان محلی که با آب دهان درِ پاکت را چسبانده، شناسایی کنیم؛ البته درصورتی که بانک اطلاعات ژنتیک مجرمان را دراختیار داشته باشیم. کافی است در یک صحنه جرم یک تار مو یا یک دستمال کاغذی که فرد آب دهانش را با آن تمیز کرده جا مانده باشد. امروز با همین روش امکان شناسایی مجرمان وجود دارد. بنابراین در علمی بودن این راه تردیدی وجود ندارد. بسیاری از پیشرفت‌های امروز در بحث تشخیص نقص‌ها و اختلالات ژنتیکی پیش از تولد یا پس از آن، همین مارکِر‌های ژنتیکی هستند و کار ما هم مبتنی بر همین مارکِرهای ژنتیکی است.

اما ما معتقد بودیم شهیدان سندهای افتخار این سرزمینند. اگر این عزیزان با خون خودشان سرود آزادی این سرزمین را سر‌دادند، پیکرشان هم باید الهام‌بخش باشد. شاید خیلی‌شان دوست داشتند گمنام بمانند اما این نفی رسالت و وظیفه ما نمی‌شود

فرمودید که از همه خانواده شهدا و مفقودان نمی‌توانستید نمونه بگیرید. درست است؟

بله.

پس چه طور متوجه هویت شهید گمنامی که به این‌جا می‌آوردند و شما DNA‌او را تشخیص می‌دادید، می‌شدید؟

در گام اول کار کردن با نمونه‌های خون خیلی ساده، آسان و سریع است. یعنی ما می توانیم حتی در طول یک هفته هزار نفر را پُرفایل یا تعیین طرح واره ژنتیکی بکنیم. اما در طول یک هفته ممکن است حداکثر برای ده نمونه استخوان به تشخیص برسیم. بنابراین این فاصله سرعت بین دو نمونه سبب شده که ما این استراتژی را درپیش بگیریم که اول نمونه‌های استخوان را استخراج ژن بکنیم که اطلاعات طرح واره‌های ژنتیک که به طور معمول به شکل کدها و رمزهایی درمی‌آید، به دست بیاوریم و بعد سراغ خانواده‌ها برویم. البته با هماهنگی «اداره ایثارگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، امروز سراغ خانواده‌ها هم می‌روند و همان نتیجه کار تحقیقاتی که ما روی نمونه‌ها انجام می‌دهیم در قالب چنین نمودارهایی به دست می آید.

این اطلاعات داخل بانک‌های ژنتیکی ما قرار می گیرد. ما هم دو بانک داریم؛ یک بانک مربوط به نمونه‌های مجهول، یک بانک مربوط به خانواده‌های دارای فرزند مفقود، و در یک سیستم بیوانفورماتیکی کاملاً پیچیده، این جست وجوها و مقایسه‌ها صورت می‌گیرد تا ما بتوانیم به تشخیص برسیم. تنها به این دلیل که نمی‌خواهیم زودهنگام این دغدغه را در خانواده‌ها درست بکنیم، به ویژه این‌که پدرها و مادرها در سنین کهن سالی هستند و این استرس می‌تواند برایشان ناجور باشد، ترجیح می دهیم فراخوان عام نکنیم. اما توصیه می کنیم فرزندان و یا جوان‌ترهای خانواده‌های شهدا که درجریان چنین تکنولوژی و روشی قرار می‌گیرند، اگر می توانند پیش از معاینه های بالینی و یا کارهای روزمره پزشکی‌ای که از پدرها و یا مادرهای پیر شهدا می‌خواهند انجام بدهند، با ما هماهنگی بکنند تا راهنمایی شان کنیم و بروشوری به آن‌ها بدهیم.

کسانی که مفقودالاثر دارند بخوانند

آن‌ها از طریق آزمایشگاه می توانند بدون این‌که به مادر و پدرشان بگویند، همراه با سایر کارهای آزمایشگاهی یک یا دو سی سی، از نمونه خون والدینشان را به ما بدهند تا در بانک اطلاعاتمان داشته باشیم. البته ما در آخر سال گذشته، 15 اسفند 1389 در یک فراخوان عام، خانواده‌های شهدای گمنام در استان اصفهان را در یک همایش بزرگ سه هزار نفره نمونه‌گیری کردیم. اما به همان دلیلی که توضیح دادم، تنها چند درصد از نمونه‌های استخوان‌هایی که دراختیار داریم متعلق به استان اصفهان است. البته هرچه تعداد جامعه هدف به لحاظ آماری بیش‌تر شود قوّت پاسخ گویی افزایش می‌یابد. امیدوار هستیم که به سرعت بتوانیم همه این نمونه‌ها را پُرفایل بکنیم و از خانواده‌های بیش‌تری نمونه بگیریم. اما به ما هم حق بدهید؛ ممکن است بسیاری از خانواده‌هایی که عزیزشان در سال‌های پیش از شروع این کار در مزار شهدای گمنام دفن شده‌ باشند، یا شهدایی که در منطقه مرزی مشترک یا در سرزمین عراق هستند بیایند و به ما نمونه بدهند. رسیدن به آن نمونه‌ها مشکلات بسیاری دارد و می‌تواند زمان‌بر بودن آن را بسیار بیش‌تر بکند؛ به ویژه گرفتن مجوزهای نبش قبر برای شهدایی که پیش از شروع این طرح هم تدفین شده‌اند، مشکلات خودش را دارد که فعلاً در اولویت کاری ما نیست.

شما گفتید دفن شهدای گمنام داخل پارک‌ها و بوستان‌ها این انگیزه را برای شما ایجاد کرد. شما در دوران جنگ هم زمینه‌ای داشتید؟ در دوران جنگ هم شهدایی بودند که برجای می‌ماندند و دغدغه برگرداندن آن‌ها به عقب و شناسایی‌شان وجود داشت. شما در جریان این‌ چیزها در جنگ هم بودید یا نه، تنها همان صحنه ای که پس از جنگ در تدفین شهدا دیدید، شما را برآن داشت که این طرح را مطرح کنید؟

البته من در دوران اجرای پایان‌نامه دکترای عمومی خودم که در سال 1367 بود، بر روی سوژه‌های مرتبط با عوارض جنگ تحمیلی کار می‌کردم. بر روی آثار پاتولوژیک ناشی از استنشاق گاز خردل در روی اندام‌های درونی جانبازان نیز کار کردم. در سال 1380 که موفق شدم PHDخودم را بگیرم، آن اطلاعات را هم دراختیار داشتم. پس بسیاری از چیزهایی را که انسان پیشنهاد می‌کند، مرتبط با دانش و اطلاعاتی است که در زمان کسب می‌کند. طبیعی بود که تا پیش از آن من در این حوزه از دانش اطلاعات چندانی نداشتم و به دنبال موضوع هم نبودم.

چه شهدایی مشمول این آزمایش‌ها می‌شوند؟ چه شهدایی را به شما ارجاع می‌دهند تا شما این‌جا تعیین هویت کنید؟ تنها شهدای گمنام یا آن‌هایی که ویژگی‌های خاصی دارند؟

گروهی از پیکرهایی که تفحص می‌شوند، دارای اجزایی ازقبیل کارت‌های برجای مانده و یا پلاک‌هایی هستند. به طبع این شهدا مفقود تلقی نمی‌شوند. اما گروهی از این شهدا هستند که هیچ گونه آثار قابل تشخیص همراه خودشان ندارند؛ این‌ شهدا به مرکز ما هدایت می‌شوند. در مواردی هم هست که یک شهید با یک پلاک یافت می‌شود اما خانواده براساس یک سری شواهد و یا اطلاعاتی که ممکن است در ذهنشان باشد یا شنیده باشند، دلشان با قوت این موضوع را نمی پذیرد؛ برای نمونه، شنیده باشند که فرزندشان در آن زمان بادگیر تنش بوده. حالا این شهید بدون بادگیر پیدا می‌شود یا تغییرهایی از این دست که ممکن است تحت تأثیر عوارض جوّی اتفاق افتاده باشد. ممکن است بعضی از خانواده‌ها دچار شک شوند. در چنین مواردی، هم خانواده و هم آن نمونه پیکر را به ما معرفی می‌کنند و برای آن‌ها این کار تشخیصی صورت می‌گیرد.

اما توصیه می کنیم فرزندان و یا جوان‌ترهای خانواده‌های شهدا که درجریان چنین تکنولوژی و روشی قرار می‌گیرند، اگر می توانند پیش از معاینه های بالینی و یا کارهای روزمره پزشکی‌ای که از پدرها و یا مادرهای پیر شهدا می‌خواهند انجام بدهند، با ما هماهنگی بکنند تا راهنمایی شان کنیم و بروشوری به آن‌ها بدهیم. آن‌ها از طریق آزمایشگاه می توانند بدون این‌که به مادر و پدرشان بگویند، همراه با سایر کارهای آزمایشگاهی یک یا دو سی سی، از نمونه خون والدینشان را به ما بدهند تا در بانک اطلاعاتمان داشته باشیم

از مراحل کار برایمان بگویید. چه طور می‌شود که یک شهید وارد این مرکز می‌شود و چه مراحلی را پشت سر می‌گذارد تا هویت پیدا کند و به دست خانواده‌اش برسد؟

به طور عمده در مناطق دفاع مقدس وقتی که تفحص صورت می‌گیرد، این پیکرها از طریق معراج شهدای اهواز یا مناطق دیگر که درگیر جنگ بوده اند به معراج شهدای تهران منتقل می‌شود. از معراج شهدای تهران مواردی که در فرآیند شناسایی باید قرار بگیرند به ما معرفی شده و این پیکرها به این آزمایشگاه منتقل می‌شوند.

در ابتدا در بخش پیکرشناسی و آناتومی، کار بررسی اجزای پیکر به طور دقیق صورت می‌گیرد. آناتومیست‌های ما در این تشخیص توانا هستند؛ برای نمونه، اگر یک استخوان دست از یک فرد دیگر همراه این پیکر باشد، کارشناسان ما به دلیل تجربه و اطلاعات علمی ای که دارند، قادر به جداسازی اجزای مخلوط هستند. در مرحله بعد باید آن قطعه‌ای که در فضای آزمایشگاهی برای استخراج DNA استفاده می شود، از اجزای همراه مثل غبارها، گرد و خاک که گاهی در محیط باکتریال و محیط سطحی بوده، به طور کامل پاک بشود. این اجزا با چندین روش از آلودگی‌های سطحی تمیز می‌شوند و بعد جزء کوچکی از آن‌ها وارد بخش تهیه پودر می‌شود. در بخش تهیه پودر، پودر یک نواخت و نرمی را در شرایط سرد تهیه می‌کنند و از آن به بعد کار آزمایشگاهی بر روی نمونه آغاز می‌شود.

کسانی که مفقودالاثر دارند بخوانند

این نمونه‌های سلول‌های استخوانی، بیش‌تر به دلیل وجود املاح معدنی مثل کلسیم و فسفر یک بافت سختی را ایجاد می‌کنند؛ بنابراین ما باید در ابتدا این غشای سلولی را به وسیله مواد بافرهای آزمایشگاهی و شیمیایی هضم بکنیم. اول این کار صورت می‌گیرد. گاهی همین مرحله ممکن است بسته به ضخامت و سن نمونه، چند روز طول بکشد. پس از این مرحله ما به هسته سلول دست پیدا می کنیم. بعد باید با روش‌های دیگری هسته سلول را نفوذپذیر کرده و اجزای اُرگانِل‌ها و پروتئین‌های احتمالی همراه را به وسیله روش‌های آزمایشگاهی حذف کنیم تا به کروموزوم‌های سلولی برسیم. پس از آن به وسیله روش‌های آزمایشگاهی، از روی تک‌ رشته‌های سالمی که وجود دارند هزاران کپی ایجاد کنیم.

در شرایط سلامت وقتی بافتی بریده می‌شود یا دراثر جراحی بخشی از آن برداشته می‌شود، این بافت‌ها کم کم ترمیم می شوند؛ یعنی یک فرآیند همانندسازی سلولی اتفاق می افتد تا بافت‌های آسیب دیده ترمیم بشود.

وقتی که دیگر این بافت زنده نیست، فرآیند همانندسازی نمی‌تواند صورت بگیرد؛ اما DNAالگو وجود دارد. ما از آن DNA الگو و از آنزیم‌های مشابه همان آنزیم‌هایی که در شرایط حیات و در تغییرات دمایی داخل سلول تکثیر صورت می‌گیرد، استفاده می کنیم. در فضای آزمایشگاهی و داخل دستگاهی از هر تک‌سلول هزاران کپی تهیه می کنیم تا تازه به اندازه سر سوزنی قابل دیدن بشود. از همان جزء قابل رؤیت باز بقیه بخش‌های آزمایشگاهی صورت می‌گیرد. رشته‌های DNAباز می‌شوند و این کلاف و اطلاعات بخش‌های مشخص شده قرائت شده و به کدهایی ترجمه می‌شوند. این کدها در بانک‌های بیواَنفورماتیکی و اطلاعاتی می‌نشینند و بالأخره درصورتی که در بین بانک اطلاعات ژنتیک نمونه‌های معلوم -که خانواده‌ها هستند- مورد مشابهی با برخی از این اجزا پیدا بشود، از طریق نرم‌افزار سراغ پرونده‌های اصلی می‌رویم و کارهای دقیق‌تر را پس از آن انجام می‌دهیم.

اگر در نمونه‌های موجود مطابقت نباشد چه کار می‌کنید؟

اعلام نتیجه منفی می‌کنیم. می‌گوییم این پیکر به این خانواده تعلق ندارد.

در مواردی هم هست که یک شهید با یک پلاک یافت می‌شود اما خانواده براساس یک سری شواهد و یا اطلاعاتی که ممکن است در ذهنشان باشد یا شنیده باشند، دلشان با قوت این موضوع را نمی پذیرد؛ برای نمونه، شنیده باشند که فرزندشان در آن زمان بادگیر تنش بوده. حالا این شهید بدون بادگیر پیدا می‌شود یا تغییرهایی از این دست که ممکن است تحت تأثیر عوارض جوّی اتفاق افتاده باشد. ممکن است بعضی از خانواده‌ها دچار شک شوند. در چنین مواردی، هم خانواده و هم آن نمونه پیکر را به ما معرفی می‌کنند و برای آن‌ها این کار تشخیصی صورت می‌گیرد

یعنی باز گمنام می‌ماند؟

بله، این پیکر در آن مقطع گمنام می‌ماند؛ اما مفهومش این نیست که همیشه این اتفاق بیفتد. به دلیل این‌که هرچه بانک اطلاعات خانواده‌های مفقودان ما زیادتر بشود، ما اطلاعات بیش تری به دست می آوریم. این پیکر ممکن است به خانواده‌ای تعلق داشته باشد که در یک شهر و استان دیگر زندگی می‌کند. ممکن است ما سال بعد سراغ نمونه‌گیری از آن‌ها برویم. بنابراین آن نمونه در بانک اطلاعاتی محفوظ باقی می‌ماند.

جسد چه می‌شود؟ دفن نمی‌شود؟

پیکر از طریق معراج شهدا به خانواده‌ها تحویل داده می‌شود و با همین مستنداتی که وجود دارد و با گزارشی که ما به طور معمول به معراج اعلام می کنیم -مثل این نمونه- اطلاعات لازم، گزارش آزمایشگاهی و اطلاعات آزمایشگاهی داده می‌شود و بر این مبنا انتصاب یک نمونه به یک شهید اعلام می‌شود.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : ماهنامه امتداد