تبیان، دستیار زندگی
مولوی در داستان زیبایی صیدِ بزکوهی را نتیجه فوران شهوتش می‌داند. بز کوهی که در چالاکی زبانزد است از دام صیادان و بازشکاری می‌گریزد، ولی ناگهان در کوه دیگری که هزاران متر با او فاصله دارد ماده بزی را می‌بیند... مهارگسیختگی خواهش‌های نفسانی اراده را ضعیف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آقا من می‌خواهم آدم شوم!


مولوی در داستان زیبایی صیدِ بزکوهی را نتیجه فوران شهوتش می‌داند. بز کوهی که در چالاکی زبانزد است از دام صیادان و بازشکاری می‌گریزد، ولی ناگهان در کوه دیگری که هزاران متر با او فاصله دارد ماده بزی را می‌بیند...

نفس

مهارگسیختگی خواهش‌های نفسانی اراده را ضعیف می‌کند.

نفس خواسته‌هایی دارد که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت، امّا مهارگسیختگی خواهش‌های نفسانی، اراده را ضعیف می‌کند. عقل و شرع دو مهار کننده خواسته نفس هستند. برای نمونه شهوت، محبّت، غضب و حرص از جمله نیروهایی هستند که نفس را تحریک می‌کنند. اگر نفس بدون در نظر گرفتن عقل و شرع خواهش‌های آنان را پاسخ دهد، هر لحظه بر شدّت خواهش‌ها افزوده خواهد شد و جایی را برای اراده باقی نمی‌گذارند، مولوی در داستان زیبایی صیدِ بزکوهی را نتیجه فوران شهوتش می‌داند. بز کوهی که در چالاکی زبانزد است از دام صیادان و بازشکاری می‌گریزد، ولی ناگهان در کوه دیگری که هزاران متر با او فاصله دارد ماده بزی را می‌بیند، امّا دیدن مادّه‌بز سبب می‌شود که هزاران متر فاصله را دومتر پندارد. مولوی سروده است:

آن هزاران گَز دو گز  بنمایدش

تا ز مستی میلِ جَستن آیدش

در این میان صیادان که میان دو کوه نشسته‌اند، دام می‌گسترند و بزکوهی را شکار می‌کنند:

شِسته1 صیادان میان آن دو کوه

انتظار این قضای باشکوه

باشد اغلب صید این بز همچنین

ورنه چالاکست و چُست و خصم‌بین

مولوی نتیجه می‌گیرد که پهلوان‌ترین پهلوانان را شهوت از پای می‌اندازد و کسی می‌تواند از شهوت نفس بگریزد که مستِ خداوند شود:

انسان‌های خداجو عشق و محبّت خود را تنها برای خود به کار می‌برد و آن‌چنان در خداوند غرقه می‌شوند که محبّت مجازی و زمینی را به هیچ انگارند، در زیارت امین‌الله می‌خوانیم: «الّلهمّ اِنّ قُلوبَ المُخْبِتینَ إلَیک وَالِهَةٌ»؛4 بار خدایا دل‌های فروتنان شیدای توست

رُستم ارچه با سر و سِبلَت بُود

دامِ پاگیرش یقین شهوت بُوَد

هم‌چو من از مستی شهوت بِبُر

مستی شهوت ببین اندر شتر

باز این مستی شهوت در جهان

پیش مستی مَلِک‌دان مستهان2

مستی آن مستی این بشکند

او بشهوت التفاتی کی کند3

انسان‌های خداجو عشق و محبّت خود را تنها برای خود به کار می‌برد و آن‌چنان در خداوند غرقه می‌شوند که محبّت مجازی و زمینی را به هیچ انگارند، در زیارت امین‌الله می‌خوانیم: «الّلهمّ اِنّ قُلوبَ المُخْبِتینَ إلَیک وَالِهَةٌ»؛4 بار خدایا دل‌های فروتنان شیدای توست.

بنابراین، انسان‌های خداجو خود شهوت و امیال نفسانی را کنترل می‌کنند و انسان‌های ضعیف در چنبره شهوت گرفتارند و تا زمانی که نخواهند، کسی یار و مددکار آنان نمی‌تواند باشد.

شخصی خدمت آیت‌الله بهجت (اعلی الله مقامه الشّریف) گفته بود: آقا من می‌خواهم آدم شوم، ولی نمی‌شود. شیطان نمی‌گذارد! یک مرتبه ایشان با حالت تغیر و سرزنشی تند به او فرمود: چه کسی جلوی تو را گرفته است؟ بگو تا دستش را بشکنم! شیطان کو؟ او کجاست؟ ...؟ تو خودت نمی‌خواهی، کسی مانع شما نیست!5

مولوی در پایان داستان یاد شده انسان را چنین به حرکت فرا می‌خواند تا توفیقی هم از جانب پروردگار نصیب مددجویان شود:

چشم‌ها و گوش‌ها را بسته‌اند

جز مرآن‌ها را که از خود رسته‌اند

جز عنایت کی گشاید چَشم را

جز محبّت کی نشاند خشم را

جهد بی‌توفیق خود کس را مباد

در جهان و الله اعلم بالرشاد6

 پی نوشت ها :

1. نشسته

2. خوار شده، ذلیل

3. مولوی، جلال محمد بلخی رومی، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، نشر طلوع، 1363، چاپ 4، دفتر سوم، ص 420.

4. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 93.

5. بنده خود، شبی پس از نماز مغرب و عشا، بود که همراه ایشان بودم در حالی که از مسجد فاطمیه به سمت منزلشان می‌رفتند، این برخورد را از حضرت ایشان مشاهده کردم.

6. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 421.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام آقاتهرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.