تبیان، دستیار زندگی
شاید اسم اورازان به گوشتون خورده باشه، روستایی از توابع طالقان که زادگاه جلال آل احمد نویسنده مشهوره. اورازان بخاطر شرایط خاصی که داره و توضیحش طولانیه از جمله معدود روستاهای ایرانه که فقط سادات تو اون ساکن هستند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهیدی که گمنام شد


شاید اسم اورازان به گوشتون خورده باشه، روستایی از توابع طالقان که زادگاه جلال آل احمد نویسنده مشهوره. اورازان بخاطر شرایط خاصی که داره و توضیحش طولانیه از جمله معدود روستاهای ایرانه که فقط سادات تو اون ساکن هستند


شهیدی که گمنام شد

شاید اسم اورازان به گوشتون خورده باشه، روستایی از توابع طالقان که زادگاه جلال آل احمد نویسنده مشهوره. اورازان بخاطر شرایط خاصی که داره و توضیحش طولانیه از جمله معدود روستاهای ایرانه که فقط سادات تو اون ساکن هستند و همه افراد ساکن روستا از سلاله ی حضرت زهرا(س) هستن. اتفاقات خاص و عجیب زیادی هم راجع به این روستا مشهوره که یه جور قداست این محل رو می رسونه. اما قرار نیست من، راجع به اون حرف بزنم و طبق قرارمون غیر شهدا چیزی رو بگم. این چند خط فقط برا این بود که با اورازان و وضعیت و اهمیت خاصش بیشتر آشنا بشین.

این روستا هم مثل بقیه کشورمون تو ایام جنگ، زیاد فدایی و ایثارگر راهی جبهه ها کرد و 38 شهید سادات و کلی مجروح و جانباز نشونه عزم اون بنی الزهرا(س) تو حفظ دین و مکتب اهل بیت(ع) هست. اکثر شهدای روستای اورازان تو کرج و تهران و اطراف دفن شدند و مزارشون آرامش بخش روح و روان مردمه؛ فقط چند شهید تو خود روستا و کنار امامزاده ی روستا دفن هستند که قراره اینجا راجع به یکی از اون سنگ مزارها و شهدای مدفون تو امامزاده، چند خطی بنویسم.

به سنگ قبر آخرین شهید که دقت می کنی می بینی هه چیز سنگ قبر شهید هست الا اسم شهید و بجای اسم، تراشیده شده و نوشته شده شهید گمنام....

کاری نمی شد کرد و فقط تنها کاری که از دست خانواده بر میومد این بود که اسم پسرشون رو از رو سنگ قبر پاک کنن و بنویسن: شهید گمنام

جریان از این قراره که سال 66 یکی از رزمنده های روستا، رفیق و هم محلیش رو تو حین جنگ می بینه که مجروح شده و اتفاقاً بعد عملیات به جنازه ی شهیدی بر می خوره که نشونه هایی از همون دوست و هم محلیش داره ولی کارت شناسایی یا پلاکی همراهش نیست. اما با توجه به اینکه دیده بوده دوستش مجروح شده، اعلام می کنه که این بدن همون دوستشه و میارن تو روستا که دفنش کنن. مراسم تشییع و تدفین هم انجام میشه و رو سنگ مزارش هم اسم شهید رو حک می کنن. از این جریان 2-3 سالی می گذره و زمان بازگشت آزادگان فرا می رسه که یه دفعه اعلام می کنن اسم اون مجروح اهل اورازان تو بین آزادگانه و ظاهراً بعد مجروحیت اسیر میشه و چند سالی تو زندان های بعث مونده بوده و حالا داره بر می گرده.

کاری نمی شد کرد و فقط تنها کاری که از دست خانواده بر میومد این بود که اسم پسرشون رو از رو سنگ قبر پاک کنن و بنویسن: شهید گمنام....

حالا معلوم نیست که چه سریه یه شهید از کجای ایران بیاد و تو گوشه ی یه روستا تو 80 کیلومتری کرج و بین اون همه سادات سکنی بگیره و بشه شهید گمنام اورازان....

روحش شاد و یادش گرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :

وبلاگ قافله شهدا