تبیان، دستیار زندگی
علی اکبر معصوم بیگی متولد 1329 تهران،مترجم رمانهای «امیل زولا»ست. وی همچنین آثاری را از «پیرکایان»،«آمبرو ازواولار»،«ژان آلبریده»،«جورج لوکاچ» و «بوخهایم» به فارسی برگردانده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از غربیها تقلید کرده ایم

گفت وگو با علی اکبر معصوم بیگی- جامعه شناس و مترجم


علی اکبر معصوم بیگی متولد 1329 تهران،مترجم رمانهای «امیل زولا»ست. وی همچنین آثاری را از «پیرکایان»،«آمبرو ازواولار»،«ژان آلبریده»،«جورج لوکاچ» و «بوخهایم» به فارسی برگردانده است. از معصوم بیگی کتاب های دیگری نیز در زمینه جامعه شناسی ادبیات منتشر شده است که می تواند نقطه عزیمیتی برای علاقمندان به این زمینه باشد

از نویسندگان غرب تقلید کرده ایم
گفت وگو با وی درباره وضع رمان و رمان  خوانی در ایران :

- به عنوان جامعه شناس، خاستگاه مطالعه رمان و داستان را در ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان چگونه ارزیابی می کنید؟

خاستگاه جامعه شناسی مطالعه داستان، نه تنها ظهور رمان و داستان کوتاه است، بلکه ظهور نقد هم هست، شیوه درست نقد و ظهور طبقه متوسط در جامعه است. در واقع می توان گفت در سراسر جهان قبل از ظهور طبقه متوسط «رمان» به آن شکل صحیح و در معنای دقیق کلمه، ظهور نکرده است. رمان با گسترش سرمایه داری و فردیت در جامعه است که ظهور می کند. اما اگر بخواهیم به گذشته رجوع کنیم باید بگوییم که در ایران داستان و رمان، به گونه ای دیگر ظهور کرد. اگر این صد سال گذشته مان را تاریخ ادبیات داستانی محسوب کنیم، به روشنی متوجه می شویم که هیچگاه رمان چنان نبوده است که از درون جوشیده باشد. در ایران بیشتر کتابهایی که وجه تارخی دارند، برای خود مخاطب جمع می کنند. در حقیقت اکثر داستانها و رمان های ما تقلیدی است از رمان های اروپایی و تا به امروز ما شاهد آفرینشگری رمان های خاص نبوده ایم.

البته شکی در این نیست که «دن کیشوت» بزرگترین رمان غربی، رمانی تاریخی است اما مهم اینجاست که «دن کیشوت» ذات و سنت رمان نویسی غربی را در خود حفظ کرده است و چیزی که میان سطرهای رمان اتفاق می افتد باعث می شود تا ما بتوانیم این اثر را رمان بنامیم. دریغا که در کشور ما بیشتر نویسندگانمان به تکرار رمانهای غربی روی آورده اند تا نوآوری در عرصه داستان سرایی.

اگر این صد سال گذشته مان را تاریخ ادبیات داستانی محسوب کنیم، به روشنی متوجه می شویم که هیچگاه رمان چنان نبوده است که از درون جوشیده باشد. در ایران بیشتر کتابهایی که وجه تارخی دارند، برای خود مخاطب جمع می کنند.

- نقش نهادهای دولتی، خصوصی و دست اندرکاران نشر را در این بین چگونه می بینید؟

آموزش و پرورش با برنامه ریزی هماهنگ، از همان سال های نخست دبستان، می تواند رمان خوانی را به بچه ها بیاموزد. عشق به کتابخوانی را میان آنها بیدار کند و داستانها و رمانهای زیبا و مدرن در درسهایشان بگنجاند.

اگر تنها گوشه ای از واقعیت پیرامونمان را بپذیریم می بینیم که هنوز یکی از داستانهای بی سر و ته چوبک را برمی دارند و در کتابهای درسی می گذارند و طبیعی است دانش آموزان و دانشجویان از مطالعه رمان و داستان گریزان شوند.

ارزیابی من نسبت به نهادهای خصوصی تا هفتاد درصد مثبت است. نهادهای خصوصی و دست اندرکاران نشر کتاب، اگر هم خودشان با ادبیات چندان آشنایی نداشته باشند، اما اغلبشان خواسته اند به نوبه خود به فرهنگ جامعه یاری برسانند که البته تا حدود قابل ملاحظه ای هم مؤثر واقع شده اند.

علی اکبر معصوم بیگی

- از کجا می شود شروع کرد که در دهه های بعد، ما با یکسری خواننده ثابت رمان و داستانهای خاص که عطر و بوی ایرانی داشته باشند روبه رو شویم؟

نقش تبلیغ از سوی اصلی ترین رسانه مان یعنی تلویزیون را در این امر بسیار مؤثر می دانم. تلویزیون می تواند به جای پخش کردن سریال های پفکی، به تبلیغ مطالعه و ساختن برنامه هایی برای ارتقای سطح مطالعه و رمان خوانی بپردازد. البته برخی مواقع چنین برنامه هایی پخش می شود اما به دلیل ضعف مدیریتی نه تنها مخاطب را تشویق به مطالعه نمی کند بلکه آنها را از کتاب و کتابخوانی دور می کند.

علتش هم این است که چند کتاب نازل را از نویسندگانی گمنام معرفی می کنند که نه نشانه ای در دیگر رسانه ها می توان از آنها دید و نه اثری ارزشمند و قابل تأمل. همین می شود که جوانان به سمت و سوی تلف کردن وقت، ماهواره و دیگر جریان هایی که نباید کشیده شوند، سوق می یابند.

***

علی اکبر معصوم بیگی، متولّد اواخر اسفند ماه 1329 در جنوب شهر تهران است. او، دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در فقر به سر برده است؛ امّا، در این مورد می گوید: «از دوران کودکی ام، با اینکه فقر، مدام با خانواده من بود، خاطرات بدی ندارم.» معصوم بیگی، جزو مترجمان شناخته شده طی دو دهه گذشته است. او، آثار متعددی را در حوزه های نظریه، فلسفه سیاسی، جامعه شناسی هنر و ادبیات به زبان فارسی ترجمه کرده است. او خود در مورد دوران کودکیش و تاثیر آن بر تلاش های فرهنگی اش در حوزه ترجمه آثار می گوید: من در آن زمان، به سبب درک وجود فقر فرهنگی در آن محلّه و نیز در سایر محلّه های جنوب شهر، به عنصر فرهنگ گرایش داشتم و به همین دلیل، بعداً به حوزه فرهنگ ورود کردم و کوشیدم در فعالیّت هایی که در حوزه مذکور داشتم، نگرشی جامعه شناختی را لحاظ کنم؛ زیرا، نگرشی اجتماعی دارم و هر امری را از طریق نگرش مذکور بررسی می کنم و نگرش مذکور را، آن محلّه در من پدید آورده است؛ نگرش به مردمی که کار می کنند و به وسیله نیروی کار خودشان زنده هستند.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع:خبرگزاری کتاب ایران، انتشارات نگاه