تبیان، دستیار زندگی
ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز با خداوند و تقاضاهایی است که چه در قالب دعاهای مأثور و چه غیر مأثور، عبد از ربّش می‎کند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کدام دعا خوب‎تر است؟

آیت الله آقا مجتبی تهرانی

ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز با خداوند و تقاضاهایی است که چه در قالب دعاهای مأثور و چه غیر مأثور، عبد از ربّش می‎کند .

بحث دعا - جلسه  10، از سلسه جلسات درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی 

لطفا مباحث جلسه یک ، دو ، سه ، چهارم ، پنجم ، ششم، هفتم ، هشتم و نهم را نیز مطالعه فرمایید.

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.

مروری بر مباحث گذشته:

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز با خداوند و تقاضاهایی است که چه در قالب دعاهای مأثور و چه غیر مأثور، عبد از ربّش می‎کند. از افضل اعمال در این ماه، تلاوت قرآن و دعا است. بحث ما راجع به دعاهای مأثور و روش‎هایی بود که در این دعاها به ما آموخته‎اند، در این زمینه مطالبی را عرض کردم. روشی که در دعاهای مأثوره در مورد دعای به غیر به ما آموخته‎اند، این است: «آنچه را که برای خود می‎خواهی، برای دیگران هم بخواه»!

تقاضا در دعا:

در اینجا تقسیم‎بندی‎های زیادی نسبت به دعا برای غیر می‎شود، یک؛ انسان با توجه به درخواستی که غیر، از او کرده است، نسبت به او دعا کند. دو؛ غیر، از کسی درخواست نکرده است، امّا من گرفتاری‎اش را می‎دانم، بدون این که او درخواست کند، من برای رفع گرفتاری‎اش دعا می‎کنم. سه؛ برای غیری دعا می‎کنم که به من خدمتی کرده است؛ چون به من خدمت کرده است، برای او دعا می‎کنم. خدمت هم اقسامی دارد که حالا لازم نیست به شخصِ من خدمت کرده باشد، ممکن است نسبت به وابستگان من، چه خویشاوند و چه دوست، خدمتی کرده باشد و گره‎ای از کار آنها باز کرده باشد.

همه اینها جنبه شخصی دارد، همین‎طور جلو می‎رود تا می‎رسد به این که چون به جامعه خیری رسانده است، برایش دعا می‎کنم، اینجا دیگر جنبه شخصی کنار رفت. چون به جامعه خدمتی کرده است، من دعایش می‎کنم. همه اینها دعا به غیر کردن است.

دعای خالصاً، مخلصاً لوجه الله:

بسیاری از اوقات این‎طور است که انسان، بی‎حساب نسبت به غیر دعا نمی‎کند، یک نوع حساب‎گری در آن هست، چه حساب‎گری به خاطر خدمت به شخص خودم باشد چه به خاطر خدمت به جامعه باشد، امّا یک وقت هست که هیچ کدام از این مسائل در ذهن من نیست، یعنی نه تقاضایی از من کرده است، نه اطلاعی از گرفتاری‎اش دارم، نه خدمتی به من کرده است، بلکه بینی و بین الله، چون یک رابطه معنوی با هم داریم، برادر ایمانی یا خواهر ایمانی من است، برایش دعا می‎کنم.

همه قبلی‏ها جنبه شخصی داشت؛ امّا این که من فرد یا افراد خاصّی را دعا می‎کنم و کاری هم ندارم که گرفتاری دارند یا ندارند، به من خدمتی کرده‎اند یا نکرده‎اند، «دعای خالصاً، مخلصاً لوجه الله» است. این بحث‎ها نسبت به دعا کننده و دعا شونده بود.

اقسام مضمون دعا:

یک تقسیم بندی در مضمون دعاها داریم. به طور کلّی مضامین حاجت‎هایی که می‎خواهم نسبت به غیر مطرح کنم، به دو دسته تقسیم می‎شوند: حاجت‎های دنیوی و حاجت‎های اخروی؛ مادّی و معنوی.

حالا در اینجا این بحث مطرح است که اوّل نسبت به امور مادّی‎اش دعا کنم و یا نسبت به امور معنوی‎اش؟ کدام مقدّم است؟ این غیر از مسأله غفران است؛ یک وقت اشتباه نشود! من راجع به غفران بحث کردم و دیگر آن را تکرار نمی‎کنم که همیشه غفران بر همه چیز مقدّم است.

دعا برای غیر هرچه باشد خوب است

تمام اینهایی که من گفتم از اقسام دعا است و به طور کلّی همه‎شان خوب هستند، امّا اینجا بحث خوب و خوب‎تر مطرح است. دعا برای غیر، خوب است. هر دعایی که می‎خواهد باشد، انگیزه شما هر چه می‎خواهد باشد، چه خودت را به دعایت ضمیمه نکنی چه ضمیمه کنی و انگیزه‎ات این باشد که به خودت چندین برابر برسد و چه اصلاً ایثار در دعا داشته باشی، همه خوب هستند و از نظر معارف ما ستایش شده هستند و نسبت به آنها ترغیب هم شده است.

کدام دعا خوب‎تر است؟

دعاهایی را که داریم، ببینید، دعاهایی که در ماه مبارک رمضان می‎بینید، این‎طور نیست که فقط خودم باشم، دعا نسبت به دیگران هم هست. همه نوع مضامین هم، چه دنیوی و چه اخروی در آنها به کار رفته است. شما اگر به دعاهای مأثوره‎مان مراجعه‎ای کنید، می‎بینید که اصلاً اینها روش‎هایی هستند که در دعاهای مأثوره به ما آموخته‎اند و همه هم خوب هستند، امّا بحث ما بحث دیگری است، بحث خوب و خوب‎تر است.

بهترین اینها همان قسمی است که در آن هیچ یک از اموری که عرض کردم، لحاظ نشده باشد، یعنی از من تقاضا نکرده باشد که دعایش کنم، به من و وابستگانم خدمتی نکرده باشد، حتی خدماتش به جامعه را در نظر نگیرم، چه در قالب شخصی‎اش باشد و چه جمعی‎اش باشد که از آن به دعای «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» تعبیر کردم. این کمی رنگ ایثار در دعا را به خودش می‎گیرد و جلسه قبل هم گفتم که بهترین قسم دعا برای غیر، همین ایثار در دعاست و این را به ما آموخته‎اند.

دعای پیامبر بدون هیچ تقاضایی از ایشان:

حالا من به عنوان شاهد، سراغ روایتی می‎روم؛ پیغمبر اکرم به منزل یکی از افرادی که به ایشان مربوط بودند، رفتند. حضرت وارد آنجا که شدند، ایستادند و دو رکعت نماز خواندند، بعد از نماز شروع کردند برای او دعا کردن. در اینجا نه صاحب خانه تقاضای دعا کرده بود، نه خدمتی کرده بود، به منزل او رفتند، گوشه‎ای ایستادند و دو رکعت نماز خواندند، در روایت هم دارد نماز غیرمکتوب، یعنی نمازواجب نمی‎خواندند و بعد از نماز هم شروع کردند به دعا کردن برای صاحب خانه. این را دعای «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» می‎گویند.

دعای خالصاً، مخلصاً لوجه الله در متن دعاهای مأثور:

می‎خواهم عرض کنم که معصومین(صلوات‎الله‎علیهم‎اجمعین) در دعاهای مأثور، این روش را به ما آموخته‎اند. در متن‎هایی هم که ما می‎خوانیم همین‎طور است، این که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می‎کنیم که: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات»؛ یا «اللهم اشف کل مریض»، آیا آنها برای ما کاری کرده بودند؟ اینها دعاهایی است که به ما یاد دادند، در متن دعاهای مأثور به ما آموختند که «خالصاً لوجه الله» دعا بکن. می‎خواهی برای دیگران دعا کنی، به جهت آن رابطه معنوی و اخوّت ایمانی که با او داری، برایش دعا کن، نه به جهات دیگری که عرض کردیم؛ لذا می‎گوییم که احسن دعا برای غیر این است که هیچ‎کدام از این شائبه‎ها در آن نباشد که این تا حدّی در دعا رنگ ایثار می‎گیرد. دعایی «خالصاً، مخلصاً لوجه الله» است که خودم اصلاً در آن مطرح نیستم.

دعای بدون درخواست افضل است

ما در باب تقدّم و تأخّر در باب اشخاص، مثل ابَوین، فرزندان و خویشاوندان بحث کردیم، چون اینها را بحث کردم و گذشتم دیگر تکرار نمی‎کنم. در باب تقاضا و عدم تقاضا بحثی است که در اینجا وارد این بحث می‎شوم، اینجا هم دعای بی‎تقاضا افضل از دعای باتقاضا است. از من چیزی نخواسته، امّا برایش دعا می‎کنم. اگر انسان بدون تقاضا برای غیر دعا کند، افضل است از این که غیر از انسان تقاضا کند و به خاطر آن تقاضا برایش دعا کند.

حالا خودِ این تحت چندین قِسم درمی‎آید؛ چه آنجا که مطلع باشم او حاجتی دارد، چه مطلع نباشم، چه بدانم گرفتاری دارد چه ندانم. همین که بدون تقاضا دعا کنم، این مقدّم است. می‎خواهم روش بگویم، روش‎های دعاهایی که از ائمه برای ما رسیده است.

حالا من به سراغ دعای علی(علیه‎السلام) می‎روم. یک بار علی(علیه‎السلام) برای امام حسن به تنهایی دعا کرد، یک بار برای امام حسین به تنهایی و یک بار هم برای هر دوی آنها با هم دعا کرده است. آنها هم تقاضایی از امیرالمؤمنین نکرده بودند.

دعای جداگانه امام علی(علیه‎السلام) برای امام حسن و امام حسین:

آنجایی که در مورد امام حسن دعا کرده است، این جملات است: «اسْتَوْدِعِ اللَّهَ دِینَكَ وَ دُنْیَاكَ» دین و دنیایت را به خدا می‎سپارم، « وَ اسْأَلْهُ خَیْرَ الْقَضَاءِ لَكَ فِی الْعَاجِلَةِ وَ الْآجِلَةِ وَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»[1] این مورد شاهد چند بحث دعای من است. یعنی از خدا بهترین قضای الهی تو را درباره حال و آینده، دنیا و آخرت می‎خواهم. دعایی که برای امام حسین(علیه‎السلام) کرده است، این است: «وَ اعْلَمْ أَیْ بُنَیَّ أَنَّهُ مَنْ لَانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُهُ» ای فرزندم بدان هر کس گفتارش نرم باشد، دوستی او لازم می‎آید، این اشاره به اثر گفتار نرم است که گفتار نرم در دل‎ها اثر می‎گذارد. «وَفَّقَكَ اللَّهُ لِرُشْدِهِ» خداوند به قدرت خویش تو را در راه راستت موفق بدارد، «وَ جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ بِقُدْرَتِهِ» و به قدرت خودش تو را از فرمان‎بردارانش قرار دهد، «إِنَّهُ جَوَادٌ كَرِیم»[2] خداوند بخشنده بزرگوار است.

دعای مشترک امام علی(علیه‎السلام) برای حسنین:

آن دعا خاصّ امام حسن و این دعا خاصّ امام حسین بود، حالا برای هر دو دعا می‎کند: «اللهم احفظ حسنا و حسینا و لا تمكن فجرة قریش منهما ما دمت حیا» خدایا حسن و حسین را حفظ کن و تا من زنده‎ام این نابه‎کاران قریش را بر آنها مسلط نگردان، «فإذا توفیتنی فأنت الرقیب علیهم» آن‎گاه که من را از این دنیا بردی، تو دیگر خودت نگهبان اینها باش، «و أنت على كل شی‏ء شهید»[3] البته تو بر هر چیزی ناظر هستی.

البته حضرت در اینجا دعایشان را مقیّد می‎کند: «ما دمت حیا» تا آن موقعی که من زنده‎ام این نابه‎کارها را بر اینها مسلط نکن! این گویای این مطلب است که علی(علیه‎السلام) می‎دانست که بعدها این نابه‎کارها چه کار می‎کنند. لذا همان موقع که علی(علیه‎السلام) در بستر رحلت بود، به بچه‎هایش اِخبار می‎کند که این نابه‎کارها با شما چه کارها خواهند کرد، همان‎جا می‎گوید. حتی رو به امام حسین می‎کند، به خصوصِ امام حسین مسأله عاشورا را می‎گوید.

می‎خواستم این را بگویم این تعبیری که در این دعا است می‎گوید «ما دمت حیا» یعنی خدایا تا وقتی من زنده هستم آن روز را نیاور که من این صحنه‏ها را ببینم. لذا خود حضرت امام حسین را نسبت به اتفاقاتی که در روز عاشورا برایش می‏افتد باخبر کرد. او می‏دانست که اینها با فرزندانش چه می‏کنند؛ حتی می‏دانست که با فرزند فرزندانش چه می‏کنند.

توسّل:

حالا من سراغ توسلم بروم. برادر قاسم، عبد الله است که در مقاتل می‎نویسند: «و هو غلام لم یراهق» به تکلیف نرسیده بود و به آن صورت رشدی هم نداشت، در مقاتل می‎نویسند: «فخرج عبدالله بن الحسن من عند النساء»، از پیش این بی‎بی‎ها و از خیمه بیرون زد، صحنه را دید، تا صحنه را دید دوید. دارد که صدای امام حسین(علیه‎السلام) بلند شد: «یا اختاه»، خواهرم زینب! «احبسیه» او را نگه دار، نگذار بیاید. در مقاتل می‎نویسند: «و امتنع امتناعا شدیدا» یعنی هر چه زینب می‎خواست او را نگه دارد، او می‎خواست خودش را خلاص کند، امتناع می‎کرد. «و قال: و الله لا افارق عمی» گفت: به خدا قسم من از عمویم جدا نمی‎شوم.

الحمد لله امشب هم سراغ کریم اهل بیت رفتیم؛ یا امام حسن! یا امام حسن! این بچه دوان دوان آمد، وقتی به عمو رسید، دید آنجا ابجر بن کعب(لعنه‎الله‎علیه) شمشیر را بالا آورده است که به امام حسین(علیه‎السلام) بزند، رو کرد به او گفت: «ویلک یابن الخبیثه» وای بر تو «أتقتل عمّی» می‎خواهی عمویم را بکشی؟ «فاتقاه الغلام بیده» می‎فهمی یعنی چه؟ این دست‎های کوچکش را سپر این شمشیر کرد، این خبیث که ملاحظه کوچکی او را نکرد، شمشیر را پایین آورد. این دست‎ها جدا شد، به پوستی آویزان بود، صدایش بلند شد: «یا امّاه».[4]

فیلمهای مرتبط با  :

استاد گرانقدر حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

و

فایلهای صوتی مرتبط با استاد گرانقدر


پی نوشتها :

. نهج‏البلاغة، ص406[1]

. بحارالأنوار، ج74، ص241[2]

. شرح‏نهج‏البلاغة، ج20، ص298[3]

. بحارالأنوار، ج45، ص53[4]

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی 

تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان