تبیان، دستیار زندگی
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند به ما نگاه کنید بلکه از نور شما شعله‌ای بگیریم و روشن شویم و مؤمنان در پاسخ می‌گویند اینجا جای نور گرفتن نیست، به دنیا برگردید و از آنجا کسب نور کنید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

التماس منافقان به مؤمنان در قیامت


به خدا باید پناه برد از این که چنین حالتی در انسان پدید آید و ابزار شناخت از کار بیفتد. ابزار شناخت انسان در ظاهر همین پنج حسّ ظاهری است. ولی باطن ما هم ابزار دارد: عقل، وجدان، فطرت. در ابزار ظاهر، ما با حیوانات شریک هستیم. امتیاز ما از حیوانات در تفکّر است. یعنی حیوان توان فهم روابط علّی و معلولی را ندارد. ولی ما آن را می‌فهمیم.


قیامت

انبیاء علیهم السلام از راه و آفات راه با خبرند و می‌دانند پس از مرگ چه خبرها خواهد بود؟ چه عوالمی بر سر راه شما خواهد آمد؟ انبیاء علیهم السلام این آگاهی را از طریق وحی دارند و ما را با خبر می‌کنند و فریاد می‌کشند:

(تَجهّزوا رحِمکمُ الله...)؛ «خدا شما را مشمول رحمت خود قرار بدهد، مجهّز شوید [و حرکت کنید]».

(فاِنَّ اَمامکم عقبةً کَووداً و منازلَ مخوفةً مهولةٌ) ؛(1) «سر راه شما گردنه‌های صعب‌العبور، منزل‌های ترسناک و هول انگیز فراوان است».

این هم ندای قرآن است که:

(یومَ یقولُ المنافقونَ و المنافقات للّذینَ آمنوا انظُرونا نقتَبِس مِن نُورکم قیلَ ارجِعوا وراءکم فَالتَمِسوا نوراً...) ؛(2)

«روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند به ما نگاه کنید بلکه از نور شما شعله‌ای بگیریم و روشن شویم و مؤمنان در پاسخ می‌گویند اینجا جای نور گرفتن نیست، به دنیا برگردید و از آنجا کسب نور کنید....».

این جریان خواهد آمد که مردم منافقان بی ایمان و بی اعتنا این مطالب، می‌گویند: عجب خبرهایی بوده و ما باورمان نمی‌شد. از این رو به مؤمنین التماس می‌کنند از آن نوری که دارید به ما هم بدهید تا ما هم روشن شویم.

آن‌ها می‌گویند: این جا به شما نوری داده نمی‌شود! اگر می‌توانید به دنیا برگردید و از دنیا همراهتان نور بیاورید و لذا خداوند حکیم به وسیله‌ی انبیاء علیهم السلام که وجودشان بالاترین نعمت برای عالم انسان است، انسان‌ها را انذار کرده و هشدار داده و آن‌ها را بی خبر رها نکرده است ولی متأسّفانه قرآن می‌فرماید: انبیاء وقتی میان مردم می‌آیند، اکثریّت مردم با آن‌ها برخورد نامناسبی دارند و آن‌ها را تکذیب می‌کنند:

(لقد حقَّ القولُ علی أکثرهم فهم لا یؤمنون)؛(3) «به یقین، فرمان درباره‌ی اکثر آنان صادر شد است و آن‌ها ایمان نمی‌آوردند».

فطرت انسان «توحیدی و خداپرستی» است امّا چه می‌شود کرد وقتی که این فطرت، آلوده شد، به سبب اعمال زشت و اخلاق ناشایست واژگون می‌شود و ظلمت همه جای او را فرا می‌گیرد و روزنه‌های امید بسته می‌شود و راه‌های ارتباطی با خدا به کلّی قطع می‌گردد

این فرمان همان است که در سوره‌ی سجده آمده:

(... فَذُوقُوا بِمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِینَاكُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ) ؛(4) «... به طور حتم این فرمان از جانب من صادر شده که جهنّم را از جنّ و انس پر خواهم کرد که با انبیاء لجوجانه برخورد کرده‌اند».

در سوره‌ی ص نیز این آیه را داریم:

(قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ )؛(5) حقّ مطلب همین است، آنچه می‌گویم حقّ می‌گویم، جهنّم را از تو [شیطان] و پیروانت پر خواهم کرد! پس این جا هم مقصود از «قول» همان فرمان است. باز هم آیه‌ی دیگر:

(وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِینَ )؛(6) «... نسبت به کفّار، فرمان عذاب تحقّق یافته است».

پس کلمه‌ی «قول» که در سوره‌ی یاسین آمده، منظور «فرمان» است. البتّه منظور از «فرمان»، اجبار نیست که از جانب خدا «فرمان» کفر کافران و عذاب آنان صادر شده و این‌ها دیگر ایمان نخواهند آورد. بلکه این «فرمان» نشان دهنده‌ی این است که ما سنّت و قانونی در عالم قرار داده‌ایم که اگر انسان‌ها با اراده و اختیار خودشان انبیاء علیهم السلام را دون تحقیق یا با لجاجت و عناد تکذیب کردند، فرمان عذاب درباره‌ی آن‌ها صادر می‌شود و آن‌ها دیگر ایمان نخواهند آورد! یعنی فطرت انسان «توحیدی و خداپرستی» است امّا چه می‌شود کرد وقتی که این فطرت، آلوده شد، به سبب اعمال زشت و اخلاق ناشایست واژگون می‌شود و ظلمت همه جای او را فرا می‌گیرد و روزنه‌های امید بسته می‌شود و راه‌های ارتباطی با خدا به کلّی قطع می‌گردد.

از کار افتادن ابزار شناخت، یعنی مرگ معنوی

به خدا باید پناه برد از این که چنین حالتی در انسان پدید آید و ابزار شناخت از کار بیفتد. ابزار شناخت انسان در ظاهر همین پنج حسّ ظاهری است. ولی باطن ما هم ابزار دارد: عقل، وجدان، فطرت. در ابزار ظاهر، ما با حیوانات شریک هستیم. امتیاز ما از حیوانات در تفکّر است. یعنی حیوان توان فهم روابط علّی و معلولی را ندارد. ولی ما آن را می‌فهمیم.

پی نوشت ها :

1- نهج‌البلاغه ی فیض، خطبه‌ی 204.

2- سوره‌ی حدید، آیه 13.

3- سوره‌ی یس، آیه‌ی 7.

4- سوره‌ی سجده، آیه‌ی 14.

5- سوره‌ی ص، آیات 84 و 85.

6- سوره‌ی زمر، آیه‌ی 71.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع : صفیر هدایت ؛ سید محمد ضیاء آبادی