تبیان، دستیار زندگی
او با نوشتن نامه‌هایی برای فرزندان خردسالش و پیش بینی روزهای آتیه آن‌ها که بدون حضور فیزیکی پدر سپری خواهد شد و علت ایثارگری‌اش و اعزام‌های مکررش به جبهه‌های نبرد و فلسفه انتخاب نام سجاد برای فرزندش، مبارزه با ظلم و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفحص پیکر شهیدی بر قله کوه


او با نوشتن نامه‌هایی برای فرزندان خردسالش و پیش بینی روزهای آتیه آن‌ها که بدون حضور فیزیکی پدر سپری خواهد شد و علت ایثارگری‌اش و اعزام‌های مکررش به جبهه‌های نبرد و فلسفه انتخاب نام سجاد برای فرزندش، مبارزه با ظلم و ... تاکید های فراوان داشته و پس از ماه‌ها جنگیدن بی امان سرانجام در 9/1/ 1367 در عملیات والفجر 10 پس از وارده کردن صدمات سهمگین به دشمن بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش تا 2 سال و نیم بر...


تفحص پیکر شهیدی بر قله کوه

نامه فرزند شهید به پدرش

شهید محمد اصغری خواه، فرمانده گردان کمیل لشکر قدس گیلان بود که در 9 فروردین ماه 1367 در عملیات والفجر 10 به شهادت رسید.

همسرش در خاطراتی که از این شهید بیان می‌کند، آورده است: توی صحبت‌های مقدماتی قبل از ازدواج قول پنج سال زندگی رو بیشتر به من نداده بود. اواخر که به شش سال رسیده بود به رُخ می‌کشید و می‌گفت: «خلف وعده کردم. (کول دار بون آغوز پیداودی) یعنی زیر درختی بی ثمر، گردو پیدا کردی.».

ثمره این ازدواج دو فرزند به نام‌های «سجاد و سوده» است که یقیناً در حال حاضر به یک زن و مرد کامل تبدیل شده‌اند.

حضور پدر در صحنه‌های نبرد باعث شده بود که کودکان دلشان برای بابا بیشتر تنگ بشود و برایش نامه بنویسند. این خطوط سطرهایی از نامه آقا سجاد به پدرش است که با دست خط خود آن را نوشته است.

یکی از هم رزمان شهید اصغری خواه می‌گوید:

«برای اولین بار بود که پسرش براش نامه نوشته بود. با افتخار نامه رو می خوند و به ماها که مجرد بودیم می‌گفت: »شماها چه می دونید متأهل بودن یعنی چی؟ ببینید پسرم برام چی نوشته؟ «او چندین بار نامه رو خوند و گریه کرد.».

همسرش در خاطراتی که از این شهید بیان می‌کند، آورده است: توی صحبت‌های مقدماتی قبل از ازدواج قول پنج سال زندگی رو بیشتر به من نداده بود

متن نامه سجاد به پدرش:

به نام خدا.

خدمت پدر بزرگوارم سلام.

امیدوارم که حالتان خوب باشد. بابا جان من و سوده دلمان برایت تنگ شده است. زودتر دشمنان را بکش و پیش ما بیا و ما را بیرون ببر زیرا از وقتی که شما به جبهه رفتید مامان ما را هیچ جا نبرده. من همیشه به مدرسه و سوده به کودکستان می‌رود. ما همیشه سفارش شما را به یاد می‌آوریم. بابا جان من به شما قول می‌دهم که پسر خوبی و مانند شما دلیر باشم و نمرات خوب بگیرم.

خدا نگهدار شما پسرت سجاد.

تفحص پیکر شهیدی بر قله کوه
زندگی نامه شهید اصغری خواه

شهید محمد اصغری خواه در تاریخ 2/3/1340 در روستای فتیده شهرستان لنگرود در یک خانواده مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. در دوران انقلاب از کسانی بود که با غسل شهادت از خانه بیرون می‌رفت و در تظاهرات نقش ارزنده‌ای داشت.

با تشکیل سپاه لنگرود جذب سپاه شد و به فعالیت‌های خود ادامه داد.

با آغاز جنگ با توجه به اینکه در دانشگاه پذیرفته شده بود حضور در جبهه را ارجح دانست و دانشگاه را رها کرد. ایشان در سال 59 ازدواج کرد و حاصل این سنت حسنه دو نو گل است ...

شهید اصغری خواه در عملیات‌های : ثامن‌الائمه، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، کربلای 5 و 4، نصر 4 جنگید و از خود دلاوری و رشادت زیادی به جا گذاشت. مدیریت و توانمندی او باعث شده بود که فرماندهی گردان های امام حسین (ع) امام رضا (ع) و کمیل در زمان‌های مختلف به وی سپرده شود و حتی پس از عملیات به علت موج گرفتگی شدید مدتی نتوانست در جبهه حضور پیدا کند، لذا سعی کرد در امور تعلیم و تربیتی شهرستان لنگرود به تربیت علوم قرآنی فرزندان آن خطه بپردازد ونیز مسئولیت مانورهای شهرستان چون (ما نور آزادی و قدس و خندق) و مسئولیت واحد بسیج سپاه لنگرود را بر عهده بگیرد ولی روح آزاده او با این خدمات آرام نمی‌گرفت. مجدد راهی جبهه‌های جنگ شد، محمد به همسر مکرمه و فرزندان دلبندش و پدر و مادر عزیزش بسیار عشق می‌ورزید ولی دفاع از اسلام و یگان اسلامی را در اولویت برنامه‌های زندگی خود قرار داده بود.

نکند خدای نکرده در لذات دنیوی و دام‌های شیطانی که با مظاهری فریبنده و زیبا در جلوی شما سد شود غرق شوید و از رسیدن به هدف اصلی‌تان بازمانید. شما نسل آینده انقلاب! در قبال این همه خون‌ها که ریخته شده مسئولیت دارید.

او با نوشتن نامه‌هایی برای فرزندان خردسالش و پیش بینی روزهای آتیه آن‌ها که بدون حضور فیزیکی پدر سپری خواهد شد و علت ایثارگری‌اش و اعزام‌های مکررش به جبهه‌های نبرد و فلسفه انتخاب نام سجاد برای فرزندش، مبارزه با ظلم و ستم، دفاع از مظلوم، حمایت از ولایت فقیه و اطاعت از آن و ... توصیه و تاکید های فراوان داشته و پس از ماه‌ها جنگیدن بی امان سرانجام در 9/1/ 1367 در عملیات والفجر 10 پس از وارده کردن صدمات سهمگین به دشمن بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش تا 2 سال و نیم بر بلندای بانی بنوک باقی ماند، و در مهر ماه 69 پس از تشیع با شکوه در مزار شهدای لنگرود و در کنار هم رزمانش به خاک سپرده شد.

گوشه هایی از پیام شهید:

پروردگارا! از تو می‌خواهم هر وقت که لیاقت شهادت را پیدا کردم شهیدم کنی.

عزیزانم در اوج نگرانی و روی آوردن مصیبت به شما، به یاد مظلومیت امام حسین (ع) و اسیری اهل بیت پیامبر اکرم (ص) بیافتید که تحمل را آسان می‌کند. پدرتان برای یاری دین اسلام در زمانی که نیاز بدان بود برای رضای خدا از جان دست کشید و رهسپار میادین نبرد شد و این نه بدان جهت بود که سرپرستی و تربیت شما را مهم نمی‌شمرد بلکه یاری اسلام را مهم‌تر و واجب‌تر تشخیص داد.

پس از ماه‌ها جنگیدن بی امان سرانجام در 9/1/ 1367 در عملیات والفجر 10 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش تا 2 سال و نیم بر بلندای بانی بنوک باقی ماند، و در مهر ماه 69 پس از تشیع با شکوه در مزار شهدای لنگرود و در کنار هم رزمانش به خاک سپرده شد

دوستان و آشنایان! ...نکند خدای نکرده در لذات دنیوی و دام‌های شیطانی که با مظاهری فریبنده و زیبا در جلوی شما سد شود غرق شوید و از رسیدن به هدف اصلی‌تان بازمانید. شما نسل آینده انقلاب! در قبال این همه خون‌ها که ریخته شده مسئولیت دارید.

روحش شاد و یادش گرامی باد

فرآوری:رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان