تبیان، دستیار زندگی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عقل در ایمان تاثیر دارد؟!


در مقالات پیشین به مسئله ماهیت ایمان پرداختیم. به برخی از ویژگی های آن اشاره کردیم و به یکی از نظریات رایج در کلام جدید (ایمان گرایی) اشاره کردیم. گفتیم که ایمان گرایی نظریه ای درباره ماهیت ایمان و نسبت آن با عقل است.


علم کلام

سوالات زیادی در این زمینه در کلام جدید مطرح شده است؛ آیا اعتقاد دینی عقلانی است یا این که اساساً ایمان، فعالیت ضد عقلانی یا دست کم غیر عقلانی است؟ اگر به فرض ما نمی‌‌‌توانیم ادعاهای اعتقاد دینی را با عقل اثبات کنیم، آیا پذیرش آن ها معقول است؟ گفتیم که عقل گرایی می گوید ایمان و باورهای ایمانی با عقل سازگار است، برای مثال ایمان به خدا با عقل هماهنگی دارد. به همین دلیل این دیدگاه به عقل گرایی مشهور شده است. دومین دیدگاه بر آن است که ایمان یا به تعبیری باورهای ایمانی با عقل ناسازگار است که به آن ایمان گرایی می گویند.

همچنین به این موضوع نیز اشاره کردیم که این نظریه در میان متکلمین مسیحی رواج بیشتری یافته است. از میان فیلسوفان جدید نیز این دیدگاه طرفدارانی دارد. از جمله توماس آکوئیناس (1224- 1274)، جان لاک (1632-1704) ، کلیفورد (1845-1879) و ریچارد سویین برن برآنند که ایمان و عقل با هم سازگاری دارند؛ البته آن ها در حیطه این هماهنگی با هم اختلاف دارند. بعضی برآنند که باید به اصول اساسی مسیحیت ایمان آورد؛ ولی بقیه آموزه های دینی با دین هماهنگی دارد. بعضی دیگر بر آنند که تمام آموزه های دینی با عقل هماهنگی دارد. به دو قرائت حداکثری و حداقلی از آن اشاره کردیم. کیآ­کگور از نظریه ایمان گرایی حداکثری و ویتگنشتاین از نظریه ایمان گروی معتدل دفاع می کرد. در این مقاله، پس از یک مقدمه کوتاه در باب برخی از آثار ایمان، به نظریه عقل گرایی در ایمان می پردازیم. این دیدگاه نظریه مشهور در باب ماهیت ایمان در میان متکلمین اسلامی است.

یکی دیگر از آثار حالت روحی ایمان، احساس آزادی است. هرچند که مومنین افرادی با قیود دینی هستند ولی معتقدند در پس این قیودات دینی احساس عمیقی از آزادی نهفته است. از دیدگاه افرادی که احساس ایمان را دریافت کرده اند آزادی امری درونی و از ژرفای نفس انسانی بدست می آید. برای رسیدن به این احساس از دست دادن آزادی های سطحی امر مهمی به شمار نمی آید

همانطور که گفتیم ایمان یک حالت نفسانی است که با تار و پود زندگی فرد ایمان در هم تنیده است. دارای مراتب مختلف است و از شدت و ضعف برخوردار است. در هر مرتبه ای آثار و لوازمی به دنبال دارد. یکی از آثار و لوازم ایمان که در آموزه های دینی تاکید بسیاری بر آن شده است، آرامش (سکینه) قلبی فرد با ایمان است. «سکینه» تعبیر می شود از سکون و برابر حرکت و تزلزل است. جایگاه آن قلب آدمی است و نتیجه روانی آن رفع هر گونه اضطراب و پریشانی است. این مسئله با توجه به مراتب مختلف ایمان متفاوت است. متدینین این حالت روحی را یکی از حالات متعالی انسان می دانند و معتقدند این حالت هم محصول توجه به امور متعالی و هم باعث افزایش توجه به حالات متعالی تر می شود. قرآن کریم ضمن اشاره به هر دوی این ویژگی ها می افزاید:

«هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ «اوست آن کسی که در دل‏های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند.» (سوره فتح، آیه 4)

ایمان و معنویت

یکی دیگر از آثار حالت روحی ایمان، احساس آزادی است. هرچند که مومنین افرادی با قیود دینی هستند ولی معتقدند در پس این قیودات دینی احساس عمیقی از آزادی نهفته است. از دیدگاه افرادی که احساس ایمان را دریافت کرده اند آزادی امری درونی و از ژرفای نفس انسانی بدست می آید. برای رسیدن به این احساس از دست دادن آزادی های سطحی امر مهمی به شمار نمی آید. به عبارت دیگر می توان گفت؛ از دیدگاه اهل ایمان می توان آزادی های انسانی را به دو بخش «آزادی های سطحی» و آزادی های عمیق» تقسیم نمود. قربانی کردن بخشی از آزادی های سطحی برای رسیدن به آزادی های عمیق الزامی است. اکنون بعد از این مقدمه کوتاه به نظریه دوم درباره ماهیت ایمان می پردازیم. از این دیدگاه به عقل گرایی تعبیر می شود زیرا بر عنصر عقلانیت در ماهیت ایمان پای می فشارد. عقل گرایی

این نظریه به عنوان نظریه مشهور در میان متکلمین اسلامی شناخته می شود. البته در قرون وسطای مسیحی نیز فیلسوفان و متکلمان بزرگی به این نظریه اعتقاد داشتند و نظریه رایج آن دوره بوده است. این دیدگاه بر عنصر شناخت و معرفت تاکید ویژه ای دارد. با این وجود عنصر احساسی ایمان را در نیز نفی نمی کند. ولی برخلاف نظریه ایمان گروی، بنیان ایمان را بر شناخت و عقل می داند. علم و معرفت، عامل و دخیل در ایمان است، اما معرفت تمام ایمان نیست. ایمان بدون معرفت حاصل نمی‏شود، ولی ظرف آن ‏را تنها علم و دانش پر نمی‏کند.

مطابق این دیدگاه یک پای ایمان در شناخت و پای دیگر آن در عمل است. مطابق گزاره های دینی، موارد تاریخی زیادی وجود دارد که با وجود شناخت عقلانی، راه ایمان پیموده نشده است. برای مثال، قوم بنی‏اسرائیل در عین حال که یقین و معرفت داشتند، باز عناد و کفر ورزیدند؛ پس معرفت شرط کافی و علت تامه برای ایمان نیست؛ ایمان با وجود آن که عین معرفت و تنها معرفت نیست، ولی با معرفت نسبت و پیوندی ناگسستنی دارد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان؛ ایمان معرفت قلبی، اقرار لسانی و رفتار جوارحی است» (نهج‏البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه 218، ص 1186).

«سکینه» تعبیر می شود از سکون و برابر حرکت و تزلزل است. جایگاه آن قلب آدمی است و نتیجه روانی آن رفع هر گونه اضطراب و پریشانی است. این مسئله با توجه به مراتب مختلف ایمان متفاوت است. متدینین این حالت روحی را یکی از حالات متعالی انسان می دانند و معتقدند این حالت هم محصول توجه به امور متعالی و هم باعث افزایش توجه به حالات متعالی تر می شود

از مجموع این مباحث برمی‏آید که علم و معرفت، جزء مقوم ایمان است؛ هرچند در مفهوم ایمان عناصر دیگری هم دخالت دارند. بنابراین ایمان، آن‏گونه که اشاعره و مرجئه و ماتریدیه می‏گویند، صرفا «تصدیق» نیست. (احمد آرام، اندیشه‏های کلامی شیخ مفید، ص 302). از سویی، ایمان فقط «عمل» نیست؛ آن‏گونه که معتزله پنداشته‏اند. (معتزلی، عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه: صص 707-701) ایمان حلقه وصل معرفت و عمل است. به بیان دیگر می توان گفت ایمان تصدیق قلبی است. تعریف کرده‌اند.

اندیشمندانی چون سید مرتضی (سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام ‍ ، ص 536) شیخ طوسی صراحتا بیان می کنند که ایمان زبانی و اذعان به لسان فاقد ارزش است و ایمان نیاز به تصدیق قلبی دارد (شیخ طوسی، تمهید الاصول در علم کلام اسلامی، ص639). شیخ طوسی، شناخت و آگاهی را مقدمه و شرط لازم ایمان به شمار می‌آورد. خواجه نصیرالدین طوسی نیز معتقد است که ایمان در لغت به معنی تصدیق است، یعنی باور داشتن و در اصطلاح اهل تحقیق، تصدیق خالص است. تصدیق خالص با علم قطعی حاصل می شود. (طوسی، اوصاف الاشراف، ص9)

علیزاده

بخش اعتقادات تبیان


منبع

1. ایزوتسو، توشی هیکو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ترجمه: زهرا پورسینا، تهران، سروش، چاپ اول، 1378

2. طوسی، ابوجعفر، تمهید الاصول در علم کلام اسلامی، ترجمه و تعلیق: عبدالمحسن مشکاة الدینی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1358

3. طوسی، نصیرالدین، اوصاف الاشراف، به اهتمام: مهدی شمس‌الدین، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370

4. عبدالجبار معتزلی، ابوالحسن، شرح الاصول الخمسه، تعلیق: امام احمد بن حسین ابی هاشم، تحقیق: عبدالرحمن عثمان، بیروت، مکتبة وهبه، چاپ دوم، 1408ه ‍

5. مرتضی، شریف، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق: سید احمد حسینی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، 1411ه ‍

6. اندیشه‏های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370 ش.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.