زن، عطر غزل
ادبیات چون زندگی، بیوقفه از حضور زن به عنوان عنصری اثرگذار بهرهمند بوده است؛ چنانچه برخی معتقدند، سیمای زن در شعر ایران، انسانیترین رنگ و بو را دارد و زن به عنوان نماد زایش و آفرینندگی، چهرهای پاکزاد و پاکباز در ادبیات فارسی دارد.
زن در این جا، عطر غزلی است که از کلام شاعران شگفت ایران عصر کهن شکفته است؛ کلام معطری که از سطرهای شکوهمند تاریخ چکیده و از دامان زایندهاش، مردان نیک به عروج رسیدهاند. اگر چه گاهی در این کتاب قطور به زنان نیشتری نواخته شده و در بوستان سعدی بزرگ، زن بیشتر در نقش همسری ظاهر میشود و نه بیشتر!
به هر روی ادبیات فارسی مانند ادبیات دیگر کشورهای جهان از اعتبار زن تهی نبوده است و دائم زیبایی سیرت و صورتش، دستمایه شاهکارهای ادبی بوده، چنانچه حکیم عطار نیشابوری شاعر قرن ششم در آیینه شعریاش به زنان توجه ویژهای داشته و از زن و هویت انسانی و نقش او در جامعه دفاع کرده و هویت انسانی - اجتماعی زن را کاملاً پذیرفته است.
زنان آثار عطار، رسالت های چندگانهای را ایفا می کنند؛ زن در نقش همسر، زن در نقش مادر، زن مظهر عشق و دلدادگی، زن مظهر پارسایی و توکل، زن مظهر زهد و پرهیزکاری و زن مظهر خردمندی.
غزل تاجبخش*، شاعر و نویسنده ایرانی ، در حالی که این قطعه را زیر لب زمزمه می کند " در آینه نگاه می کنم، چقدر تو را زیبا می بینم، گویی خود از میان رفته ام ..." می گوید: زنان با آینه مانوس اند، ابتدا می گویند چقدر زیبایی، بعد خدا را ستایش می کنند چرا که دیگر منیتی در کار نیست و این تنها خصلتی زنانه است."
به باور این نویسنده، مردان و زنان فرهیخته در ایران کم نیستند و امروزه دیگر نمی توان نقش زنان را در ساختارهای اجتماعی و سیاسی نادیده گرفت؛ چرا که لیاقت خود را ثابت کرده و نقش خود را یافته اند، هماهنگونه که امروز وزیران زن در کابینه دولت خود را نشان داده اند.
زنان شاعر و نویسنده خود به اعتبار زن به خوبی پی برده اند و اتفاقا در تاریخ پر فروغ ایران نشانههایی از این اعتلا وجود دارد که می توان به مشاعره حافظ بزرگ، عبید زاکانی و شاعره ملک جهان خاتون بانوی شاعر شیرازی اشاره کرد که طبق سنت آن روزها از پشت پرده ای حریرگون باهم مشاعره کرده اند.
استادان تاریخ ادبیات ایران معتقدند: "حکیم ابوالقاسم فردوسی در مقام یک مسلمان، داستانهای قبل از اسلام را به نظم درآورده است و توانسته تعادلی ظریف میان نگاه اسلامی خود و نگاه اعتقادات قبل از اسلامی ایرانیان درباره زن ایجاد کند. زیبایی و پاکدامنی زنان از جمله صفاتی است که به باور وی سبب میشود شاهان و قهرمانان به آنان دل ببندند."
زنان با آینه مانوس اند، ابتدا می گویند چقدر زیبایی، بعد خدا را ستایش می کنند چرا که دیگر منیتی در کار نیست و این تنها خصلتی زنانه است
در شاهنامه ماجراهای عشقی غالباً به ازدواجی مطابق با آداب و رسوم منجر میشود و تقریباً در تمام موارد در عشق پیشقدماند و این پیش قدمی که غالباً با جسارت و شجاعت توأم است هیچگاه از جاده عفاف و پاکدامنی منحرف نمیشود. وفاداری و ازخودگذشتگی زنان در ماجراهای عشقی همهجای شاهنامه به چشم میخورد.
انس و الفت شاعرانه همیشه در زنان بوده است، اما طبق فرهنگ و عرف و سنن ما همان زمان نیز شاعر بزرگی مثل "ملک جهان خاتون" که پا به پای حافظ شعر می خوانده است، نمی خواسته مطرح و مشهور شود و رویش نمی شده شعرش منتشر شود که این نشانه های همان تربیت سنتی است که ایرادی هم به آن وارد نیست.
این زن شاعر با تاکید بر اینکه با مطالعه آثار بر جای مانده از دوران اسلامی می توان فهمید بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) نیز شعر می سروده است که کلام او زبان به زبان منتشر شده، اگرچه صحیفه فاطمیه امروز به دست ما رسیده و دانش این معصوم را به دلدادگانش منتقل کرده است.
او به تاریخ ادبیات ایران به عنوان منبعی موثق برای حضور زنان فرهیخته در دربار سلاطین و پادشاهان حکومت دار ایرانی اشاره می کند و می گوید: "نمی توان نقش "مهستی" شاعر دربار "سلطان سنجر" را که زنی زیبا روی و نیک سیرت بوده را نادیده گرفت که جسارتی بی بدیل داشته است."
با این حال نمونه دیگری از نقش زنان در تاریخ ادبیات را می توان در آثار نظامی به خصوص در مجموعه خسرو و شیرین دید که به باور متخصصان اگر قرار باشد از میان منظومههای غنایی در ادب فارسی یکی از مشهورترین منظومهها را انتخاب کنیم این منظومه خسرو و شیرین است که با تسلط نظامی مشهورترین شاعر داستان سرای فارسی در قرن ششم به نظم کشیده شده است.
موضوع این داستان ماجرای عشق خسروپرویز، پادشاه ساسانی، به شیرین، دختر برادرزاده مهین بانو پادشاه اَرمَن است. این داستان موضوعش به ایران قبل از اسلام مربوط میشود، اما این داستان را شاعری مسلمان به نظم میکشد و ماجرای عشق دو دلداده را از نگاه اعتقادات مذهبی خویش تصویر میکند.
شیرین، شخصیت اصلی و برجسته داستان خسرو و شیرین است که نظامی او را مظهر زیبایی میداند و با زیباترین تشبیهات او را توصیف میکند و گذشته از زیبایی فوقالعاده، مستوری و پردهنشینی از صفات بارز شیرین در این منظومه است. شیرین با نشستن در پس پرده هنگام ملاقات با محرمان و استفاده از برقع و نقاب از نمودن حسن و جمال خود به بیگانگان پرهیز میکند.
همچنین غزل تاجبخش نویسنده و شاعر، به تربیت و سنت کهن ایران اشاره کرد و افزود: اسلام به زن اهمیت ویژه ای داده و اعتبار زن برای بزرگان دین نیز پذیرفتنی بوده چنانچه پیامبر اسلام درباره دخترش فاطمه زهرا با چه شکوهی سخن می گوید، ولی بعدها زنان در سایه قرار گرفته و اعتبارشان نادیده گرفته شده است.
امروز علی رغم تاکیدات رهبر انقلاب که معتقد است "باید در دفاع از جایگاه و شأن حقیقی زنان کوشش شود" تلویزیون در برنامه های ادبی خود حتی یک بار از زنان شاعر و توانمد بعد از انقلاب اسمی نمی برد تا اینکه خود من در تماسی از مجری یک برنامه خواستم بی انصافی را کنار بگذارد و به نقش زنان فعال عرصه ادبیات بعد از انقلاب اشاره کند.
مجری برنامه در برنامه های بعد تنها به اسم "سپیده کاشانی" اشاره کرد که به رحمت خدا رفته و از میان این همه شاعر و نویسنده زن که به آرمانهای انقلاب نیز پایبندند سخنی به میان نیاورد.
این در حالی است که رهبر انقلاب اسلامی زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده توصیف کرده و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی تاکید کردهاند که "در نظام اسلامی، کارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشکلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد که باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل کرد."
شیرین، شخصیت اصلی و برجسته داستان خسرو و شیرین است که نظامی او را مظهر زیبایی میداند و با زیباترین تشبیهات او را توصیف میکند و گذشته از زیبایی فوقالعاده، مستوری و پردهنشینی از صفات بارز شیرین در این منظومه است
وی اظهار داشته که نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است به قله ای دست یابد که عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب اندیشه و رأی، در ظریف ترین و حساس ترین مسائل جامعه.
تاجبخش با تاکید بر اینکه مشکل زنان فرهیخته ایرانی ریشه در تربیت و مسائل اجتماعی است، افزود: "غیرت خصلتی مردانه است و اتفاقا قرار بود غیرت به تعالی منجر شود، اما گاهی زنان که مادران و همسران و خواهران مردان هستند با کنشی نامطلوب در اجتماع کنار گذاشته می شوند و جامعه از توان مدیریتی و خلاقیت ذاتی و مهربانی آنها بی بهره می شود."
پی نوشت:
* غزل تاجبخش در بیست و هفتم شهریور ماه 1321 در بروجرد به دنیا آمد. وی در همهی غالبهای شعری، اعم از کلاسیک، نیمایی و سپید طبعآزمایی کرده و به غیر از شعر به نوشتن خاطره و رمان و زندگینامه نیز علاقهمند است.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: خبرگزاری مهر، انجمن شاعران ایران