تبیان، دستیار زندگی
کدام وجدان بیدار است که این جنایتها را در بحرین ببیند و دلش بی تاب نشود؟ کدام دل است که با شنیدن استغاثه این مظلومان به درد نیاید و خون نشود؟ کدام خون است که در برابر این ظلم وحشیانه به جوش نیاید؟ کدام غیرتمند است که ضجه مادران جوان داده را ببیند و آهی جگ
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بحرین حکایت دیگری دارد


کدام وجدان بیدار است که این جنایتها را در بحرین ببیند و دلش بی تاب نشود؟ کدام دل است که با شنیدن استغاثه این مظلومان به درد نیاید و خون نشود؟ کدام خون است که در برابر این ظلم وحشیانه به جوش نیاید؟ کدام غیرتمند است که ضجه مادران جوان داده را ببیند و آهی جگرسوز از درون برنیاورد؟ کدام دیده است که این ظلم عالم سوز را ببیند و اشکبار نشود؟


بحرین

ظلم و یورش بر مظلوم به هر شکلی که باشد بد است و مذموم؛ اما آنچه در بحرین می گذرد داستان دیگری دارد. درست است که بیداد و ستم، لیبی و یمن و برخی مناطق دیگر را به آتش کشیده است؛ اما وضعیت در هیچ کجا به مانند بحرین اسفناک و کشنده نیست که آن هم علتی دارد.

قبل از گفتن آن قصه پر غصه نهیبی به خود زنیم که این چه مسلمانیست؟ اگر  آن روایت «... فَلَیسَ بِمُسلِمٍ» (1) اینجا مصداق پیدا نکند پس کجا می خواهد نمونه ای داشته باشد؟

مبادا به ذهن کسی خطور کند که چون جاده و اسب مهیا نیست تا برویم؛ پس تکلیف از عهده ما ساقط است؛ هرگز! به حکم عقل و نقل، اقدام عملی به هر میزان که ممکن است بر همگان فرض است و واجب. مگر مراجع معظم ما نفرمودند هر کس هر کاری که از دستش بر می آید کوتاهی نکند؟(2) پس هر شخص و شخصیتی، گوینده و نویسنده و رزمنده، مسئول بلند مرتبه و کوتاه مرتبه، حوزوی و دانشگاهی، بینی و بین الله، وجدان قاضی کند و ببیند آیا هر کاری که از دستش بر می آمده کرده است؟ یا دل خوش کرده ایم به چند مصاحبه و چند گفتگوی تلفنی با همتای خارجی و بازی های سرگرم کننده و توجیه کننده امروزی؟

این روزها که باید بر شدت و وسعت تلاشهای عملی مان بیفزاییم؛ مبادا از دعا غافل شویم. ما که معجزه دعا را در مرگ صدام و پیروزی مقتدرانه سلحشوران حزب الله به چشم دیده ایم این بار هم آه مظلومان بحرینی را با آمین های سحرگاهی خود تا عرش الهی بدرقه کنیم

سلام و درود خدا بر آن خانواده اصفهانی که به عنوان اعتراض به دولت آل سعود و برای حمایت از مردم مظلوم بحرین سفر عمره خود را لغو و از سفر به عربستان سعودی خودداری کردند. بوسه بر آن پاهایی که خودجوش به خیابان آمدند و خشم خود را بر آل سعود و آل خلیفه فریاد زدند.

این روزها که باید بر شدت و وسعت تلاشهای عملی مان بیفزاییم؛ مبادا از دعا غافل شویم. ما که معجزه دعا را در مرگ صدام و پیروزی مقتدرانه سلحشوران حزب الله به چشم دیده ایم این بار هم آه مظلومان بحرینی را با آمین های سحرگاهی خود تا عرش الهی بدرقه کنیم.

حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) بارها فرموده اند: «آنچه ما را با دست خالی در برابر استکبار جهانی پیروز کرد و پرچم اسلام را در این مملکت به اهتزاز درآورد، سرود "ای ایران ای مرز پرگهر" و ترانه "یار دبستانی من" نبود. آنچه به ما شرف داد و ما را پیروز کرد همین زیارت عاشورا بود و کمیل؛ همین ندبه ها و اشک ها و یا حسن ها و یا حسین ها بودند و الا که ما در برابر سلاح و تجهیزات جنگی عراق که دنیایی او را تغذیه می کرد که چیزی نداشتیم.»(3) و این همان سلاحی است که امروز مردم جان برکف بحرین به آن مجهزند. ما نیز وظیفه داریم با دعاهای خالصانه خود نجات و پیروزی آنها را از خداوند سبحان درخواست نماییم.

بحرین

با اشک چشم و بغض در گلو و سینه ای سوخته و دستهای بسته مان عرضه می داریم:

اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَیْكَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین(4)‏

بارالها! به درگاه تو از فقدان پیامبر و غیبت ولىّ خود و سختى زمانه و وقوع فتنه‏ها و چیرگى دشمنان و كثرت دشمنان و كمى عددمان شكایت مى‏كنیم. بار الها! ما را با فتح عاجل و رفع گرفتاری و نصرت عزّتمند خود و امام عادلى كه ظاهر مى‏سازى و رحمت و عافیت ویژه ات یاری بفرما یا ارحم الراحمین.

اما اینکه در جزیره ای کوچک، تمام راههای ارتباطی را ببندند و سپس با سه لشگر نظامی تا بن دندان مسلحِ سعودی و بحرینی و اماراتی به مردم بی پناهی که پناهی جز پرچم «یا حسین» ندارند یورش برند و صدای آنها را که خواندن خداست با گلوله های داغ و ضربات مشت و لگد پاسخ دهند برای ما حکایتی آشناست

یقین هم داریم که حضرتش شاهد و ناظر این جنایتهاست(5) و بر او بسیار سخت می گذرد.

حکایت دیگری که بحرین دارد

اما اینکه در جزیره ای کوچک، تمام راههای ارتباطی را ببندند و سپس با سه لشگر نظامی تا بن دندان مسلحِ سعودی و بحرینی و اماراتی به مردم بی پناهی که پناهی جز پرچم «یا حسین» ندارند یورش برند و صدای آنها را که خواندن خداست با گلوله های داغ و ضربات مشت و لگد پاسخ دهند برای ما حکایتی آشناست.

آنچه در بحرین می گذرد اتحاد شیطانی برای قتل عام وارثان غدیر است.

شیعه با این واژه ها کاملا آشناست: یورش، محاصره، ضرب دست و ضرب لگد، کوچه، آتش، فریاد کودکان و نعره نامردان.

آنچه تا مغز استخوان ما را می سوزاند تکرار صحنه های جانسوز تاریخ است و دست های بسته ما.

سقیفه نشین ها برای آنکه تثبیت کنند حکومت غاصبانه خود را دست به دامن «بنی اسلم» ها(6) شدند. آن اراذل و اوباش هم آمدند و زدند و کشتند تا شاید بتوانند نور حق را خاموش کنند و بر طبل باطل بکوبند.

شبانه و روزانه با مشتی لات و آدمکش از خدا بی خبر به خانه ها حمله ور شدن و با نعره های خود لرزه بر تن زن و بچه انداختن، تکرار همان است که گذشتگان اینها کردند.

حمله به مسجد و سوزاندن قرآن و هتک حرمت مکانهای مقدس و نبش قبر هم حکایتی دارد منطبق با آن یورش و سوزاندن در و هتک خانه وحی و ...

بحرین

هنوز صدای ناله های زهرا(سلام الله علیها) می آید. هنوز بغضِ در گلو نشستهِ زینب(علیهاالسلام)، گلوی دخترکان مظلوم بحرینی را به درد می آورد. هنوز آن صدای خسته به گوش می آید که «رها کنید شوهرم را!» هنوز صدای استغاثه آن زن تنها به گوش می آید که بر بالای تل زینبیه غریبانه دست بر روی سر گذاشته بود و فریاد می زد «مگر در میان شما یک جوانمرد پیدا نمی شود؟»

کجایند آنان که به دنبال مدینه و کربلا می بودند؟ این مدینه؛ این هم کربلا؛ با همان تنهایی و غربت؛ با همان طایفه ای که مدام حمله می کند و پنجه می کشد.

این روزها چقدر دلم برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تنگ می شود. کاش حضرتش بود و دیگر سقیفه ای نبود. دیگر کسی نمی توانست به اسم اسلام و مسلمانی، قرآنی که او آورد آتش زند و مسجدی که او بنا کرد تخریب کند و پیرو او را به جرم حب علی(علیه السلام) این چنین وحشیانه کاسه سر بشکافد و بی شرمانه خود را خلیفة الرسول بداند و خادم الحرمین بخواند.

این روزها چقدر دلم برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تنگ می شود.

پی نوشت:

1. منظور این روایت نبی مکرم اسلام است که فرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» هر کس صدای کمک خواهی انسانی را بشنود و ترتیب اثر ندهد مسلمان نیست. کافی2/164

2. به عنوان نمونه آیة الله العظمی مکارم شیرازی در دفاع از مردم بحرین فرمودند: «باید به هر نحوی که می توان از این مردم مظلوم دفاع کرد.» حوزه نیوز

3. مضمون سخن ایشان است که بارها در سخنرانی های عمومی و محافل درسشان بیان کرده اند.

4. فرازی از دعای افتتاح

5. 105 / توبه

6. نام قبیله ایست که در پیروزی کودتای سقیفه و استقرار خلافت ابوبکر نقش اساسی داشتند. عمر می گوید: «ما هو الّا أن رأیت اسلم فأیقنت بالنّصر» یقینى به پیروزى نبود، مگر آن زمان كه قبیله اسلم را دیدم كه چگونه به نفع ما وارد عمل شدند. الطبری 2/ 458، و فی روایة ابن الأثیر 2/ 224:( و جاءت أسلم فبایعت). و قال الزبیر بن بكار فی الموفّقیات بروایة النهج 6/ 287.« فقوی بهم أبو بكر» و لم یعیّنا متى جاءت أسلم، و یقوى الظنّ أن یكون ذلك یوم الثلاثاء.

امید پیشگر

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.