آیا انسان خوب امانت داری بوده است؟
امانت الهى مسئولیّتآور است . سرانجام حمل این امانت این شد كه گروهى راه نفاق بپویند و گروهى راه شرك و به خاطر خیانت در این امانت الهى به عذاب او گرفتار شوند و گروهى اهل ایمان به خاطر اداى این امانت و قیام به وظیفه خود در برابر آن، مشمول رحمتش گردند .
امانت الهى مسئولیّتآور است
در مقاله قبل پیرامون آیه 72 درباره حمل امانت الهى كه بزرگترین افتخار بشراست مفصل بحث كردیم، و اینک در آیه 73 در حقیقت بیان علت عرضه این امانت به انسان است، بیان این واقعیت است كه افراد انسان بعد از حمل این امانت بزرگ الهى به سه گروه تقسیم شدند: منافقان، مشركان و مؤمنان .
قرآن در این باره مىفرماید : " هدف این بوده است كه خداوند، مردان منافق و زنان منافق، و مردان مشرك و زنان مشرك را عذاب كند و كیفر دهد، و نیز خداوند بر مردان با ایمان و زنان با ایمان رحمت فرستد و خداوند همواره غفور و رحیم است : « لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِینَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً » (آیه73 ، احزاب).
در اینكه " لام" در" لیعذب" از نظر ادبیات عرب، كدام لام است دو احتمال وجود دارد :
نخست اینكه" لام غایت" است كه براى بیان سرانجام چیزى ذكر مىشود ، بنا بر این مفهوم آیه چنین است : " سرانجام حمل این امانت این شد كه گروهى راه نفاق بپویند و گروهى راه شرك و به خاطر خیانت در این امانت الهى به عذاب او گرفتار شوند و گروهى اهل ایمان به خاطر اداى این امانت و قیام به وظیفه خود در برابر آن، مشمول رحمتش گردند ."
دیگر اینكه " لام علت" است ، و جملهاى در تقدیر مىباشد ، بنا بر این تفسیر آیه چنین است:
" هدف از عرض امانت این بوده كه همه انسانها در بوته آزمایش قرار گیرند ، و هر كس باطن خود را ظاهر كند و بر طبق استحقاق خود كیفر و پاداش بیند ."
در اینجا به چند نكته باید توجه داشت :
1- مقدم داشتن اهل نفاق ، بر مشركان به خاطر آن است كه منافق وانمود مىكند كه امانتدار است در حالى كه خائن است ، ولى مشرك ، خیانتش برملا است ، لذا منافق استحقاق بیشترى براى عذاب دارد .
2- مقدم داشتن این دو گروه بر مؤمنان ممكن است به خاطر این باشد كه آخر آیه گذشته با " ظلوم" و " جهول" پایان یافت ، و ظلوم و جهول متناسب با منافق و مشرك است ، منافق ،" ظالم" است و مشرك" جهول".
3- كلمه " اللَّه" یك بار در مورد عذاب منافقان و مشركان آمده ، یك بار در باره پاداش مؤمنان ، این به خاطر آنست كه دو گروه اول یك سرنوشت دارند و حساب مؤمنان از آنها جدا است.
مقدم داشتن اهل نفاق ، بر مشركان به خاطر آن است كه منافق وانمود مىكند كه امانتدار است در حالى كه خائن است ، ولى مشرك ، خیانتش برملا است ، لذا منافق استحقاق بیشترى براى عذاب دارد
4- تعبیر به توبه (بجاى پاداش) در مورد مؤمنان ممكن است از این جهت باشد كه :
- بیشترین ترس مؤمنان از لغزشهایى است كه احیاناً از آنها سر زده ، لذا به آنها اطمینان و آرامش مىدهد كه لغزشهایشان را مشمول عفو مىگرداند .
- یا به خاطر این است كه توبه خداوند بر بندگان بازگشت او به رحمت است ، و مىدانیم در واژه" رحمت" همه مواهب و پاداشها نهفته است .
5- توصیف پروردگار به " غفور" و " رحیم"، ممكن است در مقابل " ظلوم" و " جهول" باشد، و یا به تناسب ذكر توبه در مورد مردان و زنان با ایمان .
پیامهای آیه 73 ،احزاب
1ـ امانت الهى مسئولیّتآور است ، آنكه امانت را حفظ كند ، مشمول رحمت و آنكه با كفر و شرك، خیانت كند، كیفر مىبیند . «لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ ... وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»
2ـ منافق، در ردیف مشرك است . «الْمُنافِقِینَ ... الْمُشْرِكِینَ»
3ـ زن و مرد در صعود به كمالات یا سقوط در پستىها، یكسانند . «الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ ...، الْمُشْرِكِینَ وَ الْمُشْرِكاتِ ...، الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ»
4ـ گرچه خداوند مشركان و منافقان را كیفر مىدهد ، امّا اصل در برخورد او با انسانها، مغفرت و رحمت است . «لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ ... كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»
به پایان آمد این دفتر ...
اكنون كه به فضل پروردگار به پایان سوره احزاب مىرسیم ذكر این نكته را لازم مىدانیم كه هماهنگى آغاز و انجام این سوره قابل دقت و توجه است ، چرا كه این سوره (سوره احزاب) با مخاطب ساختن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به تقواى الهى و نهى از اطاعت كافران و منافقان و تكیه بر علیم و حكیم بودن خداوند شروع شد، و با ذكر بزرگترین مسأله زندگانى بشر یعنى حمل امانت الهى، و سپس تقسیم انسانها به سه گروه منافقان و كافران و مؤمنان و تكیه بر غفور و رحیم بودن خداوند پایان مىگیرد.
بیشترین ترس مؤمنان از لغزشهایى است كه احیاناً از آنها سر زده ، لذا به آنها اطمینان و آرامش مىدهد كه لغزشهایشان را مشمول عفو مىگرداند
و در میان این دو بحث، بحثهاى فراوانى پیرامون این سه گروه و طرز رفتار آنها با این امانت الهى مطرح گردید كه همه مكمل یكدیگر و روشنگر یكدیگر بودند.
پروردگارا ! ما را از كسانى قرار ده كه " مخلصانه" امانت تو را پذیرا شدند، و " عاشقانه" از آن پاسدارى كردند و به وظائف خویش در برابر آن قیام نمودند.
خداوندا ! ما را از مؤمنانى قرار ده كه مشمول غفران و رحمت تو شدهاند نه از منافقان و مشركانى كه به خاطر" ظلوم" و" جهول" بودنشان مستحق عذاب گشتند .
خداوندا ! در این عصر و زمان كه " احزاب" كفر بار دیگر گرداگرد مدینه" اسلام" را گرفتهاند، طوفان سهمگین خشم و غضبت را بر آنها بفرست ، و كاخهایشان را بر سرشان ویران كن، و به ما آن استقامت و پایمردى عطا فرما كه در این لحظات حساس همچون كوه بایستیم و از مدینه اسلام پاسدارى كنیم .
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ، ج9
2- تفسیر نمونه ، ج17