تبیان، دستیار زندگی
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « مومنین، خدمتكاران یكدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنی خدمتكاران. در فارسی ، ما برای كلمه ی خدم می گوئیم خدمتكار؛ كه محترمانه اش كلمه ی «خدمتكار» است، و غیرمحترمانه اش كلمه «نوكر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یك ت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونگی انتخاب و حفاظت از دوست خوب

ایمان داشتن تنها به نماز و روزه نیست !

مرحوم آقای بهجت (رضوان الله علیه) -[كه] مكرر می گفتند استادشان - علی الظاهر مرحوم آقای قاضی - به ایشان گفتند كه اگر كسی نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا .

که آیت الله بهجت فرمودند : مراد نماز درست و حسابی با توجه، در اول وقت است . اگر این را كسی مراعات بكند، این خودش عاملی است كه انسان را عروج دهد و او را به مراتب بالای توحیدی برساند .


دوستی و خدمت بی منت

از حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام) درباره دوستی و خدمت بی منت روایتی است که می فرمایند :

«الْمُوْمِنُونَ خَدَمُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ كیْ َیَكونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاًً...»(كافی، ج 2، ص 761)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « مومنین، خدمتكاران یكدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنی خدمتكاران. در فارسی ، ما برای كلمه ی خدم می گوئیم خدمتكار؛ كه محترمانه اش كلمه ی «خدمتكار» است، و غیرمحترمانه اش كلمه «نوكر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یك تعبیر دیگری است و در فارسی یك معنای عرفی دیگری دارد، كه متفاوت است با معنای خدمتكار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معنای خدمتكار است. می گوید: مومنین خدمتكارهای همدیگرند.

چگونه خدمتکار یکدیگر باشیم ؟

چطور می شود که همه خدمتکار یکدیگر باشند ؟ یعنی مثلاً بروند خانه های همدیگر، خدمتكاری كنند؟

حضرت در ادامه فرمودند : «یفید بعضهم بعضا»؛ به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مومنین به یكدیگر، خدمتكاری به آنهاست؛ [و در آن] منتی وجود ندارد؛ نكته این است.

اگر چنانچه ما به هم خدمتی كردیم و به یكدیگر فایده ای رساندیم، دیگر نباید سر یكدیگر منتی داشته باشیم. به نظر ما نكته این حدیث، تنها این نیست كه افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلكه این هم هست كه این نفع رساندن موجب منت نباشد، تا این خدمتی را كه می كنند، با منت گذاشتن باطل نكنند.

ویژگی های دوست واقعی

در جایی دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند :«لَا تَكونُ الصدَاقَةُ إِلا بِحُدُودِهَا فَمَنْ كانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَىْ ءُ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَكنْ فِیهِ شَىْ ءُ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَىْ ءٍ مِنَ الصدَاقَةِ فَأَولُهَا أَنْ تَكونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَـانِیَتُهُ لَـك وَاحِدَةً وَ الثـانِى أَنْ یَرَى زَیْنَك زَیْنَهُ وَ شَیْنَك شَیْنَهُ وَ الثالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیرَهُ عَلَیْك وِلَایَةُ وَ لَا مَالُ وَ الرابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَك شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِىَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَك عِنْدَ النكبَات»(کافی، ص 156)

« صداقت مرزهایی دارد كه اگر این خطوط اصلی و این مرزها وجود داشت، صداقتی كه آثار فراوان شرعی و برادری شرعی بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والا نه. «فمن كانت فیه هذه الحدود او شی ء منها فانسبه الی الصداقه »، حالا اگر همه حدود هم نبود، بعضی از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق كند.

«و من لم یكن فیه شی ء منها فلا تنسبه الی شی ء من الصداقه فأولها ان تكون سریرته و علانیته لك واحده » ؛ اول این است كه ظاهر و باطنش با تو یكسان باشد. این جور نباشد كه در ظاهر اظهار دوستی كند، اما در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینكه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.

در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند : « إِن اللهَ تَعالى لَیَحْفَظُ مَنْ یَحْفَظُ صَدِیقَه ؛ خدای متعال حفظ می كند آن كسی را كه رفیق خود را حفظ كند»

«و الثانیه ان یری زینك زینه و شینك شینه»؛ [دوم اینكه] آنچه را كه زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمی دست پیدا می كنید، یا یك كار برجسته ای می كنید كه زینت برای شماست، این را برای خودش زینت بداند. اگر خدای نكرده چیزی در شما هست، صفتی، كاری، عملی كه موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ كه طبعاً آثاری بر این مترتب است: سعی می كند برطرف كند، سعی می كند آن را پنهان كند. این جور نباشد

نشانه قبولی نماز

كه منتظر بماند تا شما یك لغزشی پیدا كنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.

«و الثالثه ان لاتغیره علیك ولایه و لا مال»؛ [سوم اینكه] اگر به یك قدرتی، حكومتی، ریاستی دست پیدا كرد، یا به یك مالی دست پیدا كرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نكند. بعضی ها این جوری اند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینكه به یك مال و منالی، پولی، زندگی ای، چیزی می رسند، دیگر آدم را نمی شناسند .

«و الرابعه ان لا یمنعك شیئا تناله مقدرته»؛ [چهارم اینكه] هر كار از دستش برمی آید، از تو دریغ نكند. خدمتی می تواند بكند، كمكی، وساطتی، توصیه ای، هر كار می تواند برای تو بكند و خیری به تو برساند؛ از این امتناع نكند.

«و الخامسه و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمك عند النكبات»؛ [پنجم اینكه] در نكبت ها و رویگردانی های دنیا تو را رها نكند. [اگر] به یك مشكلی دچار شدی، [به یك] بیماری ای دچار شدی، سختی ای پیدا كردی؛ انواع و اقسام سختی ها دیگر - سختی های سیاسی و سختی های اقتصادی و حیثیتی و ... -[در] اینطور موارد تو را رها نكند؛ كمك كند.

صفات دوست ایمانی

حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام) در مورد صفات دوست ایمانی می فرمایند :

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ كانَتَا فِیهِمْ وَ إِلا فَاعْزُبْ ثُم اعْزُبْ ثُم اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصلَوَاتِ فِى مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِر بِالْإِخْوَانِ فِى الْعُسْرِ وَ الْیُسْر» (کافی، صفحه 256)

« اخوان، تمام کسانی را که می خواهید به عنوان برادران خود و افرادی كه با آنها صداقت دارید، افراد نزدیك، كسانی را كه به این عنوان می خواهید انتخاب كنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه كنید .

«فان كانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عزب یعنی فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذره »1 كه در قرآن كریم هست. دوری كنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دوری كنید.

این دو صفت چیست؟

«محافظه علی الصلوات فی مواقیتها». یكی اینکه محافظ نماز باشد .

در اینجا مراد تنها مراقبت از نماز به معنای خواند آن نیست ؛ چرا که اگر كسی نماز را به کل نخواند ، فاسق است. می خواهند بفرمایند كه اهل نماز در وقت خود (وقت فضیلت) باشد

مرحوم آقای بهجت (رضوان الله علیه) -[كه] مكرر می گفتند استادشان - علی الظاهر مرحوم آقای قاضی - به ایشان گفتند كه اگر كسی نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا .

که آیت الله بهجت فرمودند : مراد نماز درست و حسابی با توجه، در اول وقت است . اگر این را كسی مراعات بكند، این خودش یك عاملی است كه انسان را عروج دهد و او را به مراتب بالای توحیدی برساند .

دومین ویژگی : «و البر فی الاخوان فی العسر و الیسر». صفت دوم هم یك صفت اجتماعی است. اولین صفت ، صفت فردی بود، بینه و بین الله بود؛ دومین صفت  اجتماعی و به عبارتی بینه و بین الناس است.

كسی باشد كه صفتش این باشد، كه به برادرانش چه در سختی و چه در راحتی نیكی می كند؛ هم در عسر، هم در یسر.

شاید سؤال شود که شاید این دوست ، وضع مالی خوبی نداشته باشد که در اوقات سخت مادی به دوستش کمک کند ، آنجا تکلیف چه می شود ؟

در جواب می گوییم : اگر مال ندارد که کمک کند ، می تواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند .

کمک حال افراد در همه حال باشیم !

بعضی از افراد به دیگرا در حالی که اوضاع طرف خوب است کمک می کنند ، به او احترام می گذارند ، محبت می کنند ؛ به مجرد اینكه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمی گردانند. بله، وقتی كه اقبال از او ادبار كرد، اینها هم ادبار می كنند. نه، این جور نباشد؛ صفت دومی که در یک دوست خوب باید باشد این است که دوستش را در همه حال کمک کرده و به او نیکی کند .

صداقت مرزهایی دارد كه اگر این خطوط اصلی و این مرزها وجود داشت، صداقتی كه آثار فراوان شرعی و برادری شرعی بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والا نه. «فمن كانت فیه هذه الحدود او شی ء منها فانسبه الی الصداقه »، حالا اگر همه حدود هم نبود، بعضی از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق كند

در مقابل دوستانمان چگونه باشیم ؟

در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند : « إِن اللهَ تَعالى لَیَحْفَظُ مَنْ یَحْفَظُ صَدِیقَه ؛ خدای متعال حفظ می كند آن كسی را كه رفیق خود را حفظ كند .»(کافی، صفحه 652)

نماز

در اینجا مراد از حفظ کردن تنها حفظ جسمانی نیست ، یعنی آبروی او را حفظ كند، شخصیت او را حفظ كند، جهات او را حفظ كند [و] مراعات كند. خدا یك چنین كسی را حفظ می كند.

پیوندهای برادری و رفاقت و انس و اخوت، در اسلام اینقدر اهمیت دارد ، وقتی شما ملاحظه رفیقتان را می كنید، او را حفظ می كنید، خدای متعال در پاداش این عمل، شما را نیز حفظ می كند. البته حفظ كردن رفیق معناش این نیست كه انسان از گناه او، از خطای او دفاع كند؛ كما اینكه در این كارهای حزبی و جناحی و خطی و این چیزها معمول است كه اگر خطایی هم از كسی سر بزند، چون با آنها هم جبهه است، هم خط است، هم حزب است، هم گروه است، باید پایش دفاع كنند؛ نه، این مراد نیست؛ این حفظ او نیست؛ این در واقع مخذول كردن او، بدبخت كردن اوست و خود؛ بلكه مراد، حفظ آبروی مومنی است كه برادری ایمانی با انسان دارد.

تفتیش و جستجو در کار مردم نکنیم !

از امام صادق (علیه الصلاه و السلام) روایت است که فرمودند : «لا تفتش الناس فتبقی بلا صدیق»؛ در كارهای مردم ریز نشو، تفتیش نكن، جزئیات را دنبال نكن. دنبال پیدا كردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر این جور باشد، بدون رفیق خواهی ماند. (کافی، صفحه 652)

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


منبع :

سایت صبح صادق

بیانات مقام معظم رهبری پیرامون ویژگی دوست

سایت حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.