تبیان، دستیار زندگی
در مقاله‌ی پیشین، به علل تجدید نبوت‌ها اشاره کردیم. گفتیم از نظر برخی اندیشمندان، سه دلیل برای تکرار نبوت‌ها وجود دارد؛ 1- خطر تحریف، 2- نقص شرایع پیشین و 3- نیاز به تفسیر و تبلیغ شریعت سابق. از آنجا که دلایل تجدید نبوت‌ها متعدد است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علماء، علت ختم نبوتند!

ختم نبوت و دلایل آن(2)

اصل نبوت (16)


در مقاله‌ی پیشین، به علل تجدید نبوت‌ها اشاره کردیم. گفتیم از نظر برخی اندیشمندان، سه دلیل برای تکرار نبوت‌ها وجود دارد؛ 1- خطر تحریف، 2- نقص شرایع پیشین و 3- نیاز به تفسیر و تبلیغ شریعت سابق. از آنجا که دلایل تجدید نبوت‌ها متعدد است لذا می‌توان دلایل ختم نبوت را نیز متعدد دانست:


قرآن مجید کے متعلق مستشرقین کا نظریہ

1- عدم انحراف قرآن

مهم‌ترین دلیل از دلایل ختم نبوت، خطر تحریف است. یکی از دلایلی که ضرورت وجود شریعت لاحق را نشان می‌دهد، انحراف در محتوای شریعت سابق است. به نظر مسلمین، قرآن کتابی است که برخلاف کتب آسمانی دیگر، در طول تاریخ از تحریف مصون مانده است. خداوند نیز در قرآن کریم، خود را حافظ کتاب آسمانی قرآن می‌داند؛

«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»

«ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم» (حجر/9)

در این آیه، از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته است، و در واقع، به منتفی شدن یکی از دلایل تجدید نبوت و رسالت و یکی از ارکان ختم نبوت اشاره می‌کند.

2- کمال بشر برای پذیرش طرح جامع الهی

مشهورترین استدلالی که برای فلسفه خاتمیت بیان میکنند «کمال دین» است؛ یعنی، دین اسلام دینی است کامل، تا ابد برای بشریت کافی میباشد و نیاز به دین دیگری نیست. پیامبر اسلام هم به عنوان کامل‌ترین پیامبر است؛ او کسی است که تمام مراحل کمالات را طی نمودهاند؛ وقتی انسان به نهایت کمال دست بیابد، دیگر کمال بالاتری وجود نخواهد داشت تا شخص جدیدی برای کشف آن بیاید.

دین اسلام نسبت به ادیان قبل از اسلام دو برتری عمده دارد: یکی از ناحیه پیامبر؛ یعنی، پیامبران دیگر ادیان، مراحلی از پلکان معارف را طی کرده بودند، نه همه آن‌ها را، به طوری که توان درک بالاتر از آن مراحل را نداشتند؛ ولی پیامبر اسلام به منت‌های مراحل رسید و دیگر حقایقی غیرقابل کشف برای او باقی نماند.(1)

دیگری از ناحیه مخاطبان پیامبر است که پیامبر اسلام با مخاطبانی روبرو بود که توان درک حقایق را دارا بودند؛ ولی مخاطبان پیامبران پیشین از چنین درک عمیقی برخوردار نبودند؛ پیامبر مجبور بودند به حدّ فهمشان با آن‌ها سخن بگویند(2). اسلام دینی است که قرآن هم از کامل بودن آن سخن میگوید: «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِْسْلامَ دِیناً»(3) دین شما را به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پسندیدم.

دلیل دوم برای تجدید نبوت‌ها معتقد بود از آنجا که بشرِ نخستین، ظرفیت دریافت همه‌ی معارف الهی را نداشته است، لذا خداوند با تجدید نبوت انبیاء، متناسب با ظرفیت آن‌ها معارف الهی را نازل نموده است.

چگونه ممکن است مقررات زندگی او در این عصر همان مقررات عصر اسب و الاغ و شتر باشد؟ به عبارت دیگر، توسعه و پیشرفت عوامل تمدن، لزوماً و جبراً مقتضیات جدیدی می‌آورد، نه ممکن است جلو «جبر تاریخ» را گرفت و زمان را به یک حال نگه داشت و نه ممکن است با مقتضیات زمان هماهنگی نکرد.پابند بودن به مقررات ثابت و یکنواخت، مانع انعطاف و انطباق با مقتضیات زمان و هماهنگی با قافله تمدن است

بنابراین، این دلیل بر دو نکته استوار است:

‌أ. معارف الهی اموری دارای مراتب بوده و می‌توان لایه‌های سطحی و عمیق برای آن قائل شد.

‌ب. استعداد و ظرفیت‌های معنوی بشر در طول تاریخ متغیر بوده و این امر به مرور زمان رو به کمال می‌رود.

با پذیرش این دو مطلب، می‌توان گفت در طول تاریخ، انسان‌ها با توجه افزایش ظرفیت معنوی خود، پذیرای معارف عمیق‌تری از سوی خداوند متعال بوده‌اند. به نظر اندیشمندان اسلامی، در زمان ظهور اسلام، بشر به مرحله‌ای رسیده بود که آنچه از سوی خداوند برای بشر لازم است، از طریق وحی نازل شده است و دیگر نیازی به نبوت جدید نیست. قرآن در این زمینه می‌فرماید:

«و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً لامبدّل لکلماته»

«سخن راستین و موزون پروردگارت کامل شد. کسی را یارای تغییر کلمات او نیست» (انعام/115)

3- وجود اولیاء الهی

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، پیامبران دو گونه بوده‌اند؛ 1-  پیامبران تشریعی 2- پیامبران تبلیغی. دسته‌ی نخست پیامبران بسیار محدود هستند و شاید از تعداد انگشتان دست تجاوز نکنند و مابقی پیامبران همگی از پیامبران تبلیغی به شمار می‌آیند. پیامبران تشریعی صاحب شریعت و کتب آسمانی هستند و پیامبران تبلیغی به تبلیغ و تفسیر آیین‌های گذشته می‌پردازند.

از آنجا که با پیشرفت بشر، نقشی که پیامبران تبلیغی به عهده داشته‌اند را می‌توان از طریق علمای امت برآورده کرد، لذا به نظر متکلمین، دیگر نیازی به نبوت جدید نیست. البته باید توجه داشت که این دلیل تنها به نفی تجدید نبوت تبلیغی می‌انجامد و نمی‌تواند دلیلی برای نفی تجدید نبوت تشریعی محسوب شود. عالمان دینی، با تمسک اصول و قواعد کلی دین، می‌توانند به تبلیغ مبانی دینی بپردازند. نام این عمل که همان «اجتهاد» است انسان‌ها را از وجود انبیاء مجدد مستغنی می‌کند. البته همان‌طور که بارها اشاره شد، این استغنا به معنای استغنای از دین و معارف الهی نبوده و تنها عدم ضرورت ارسال پیامبر جدید را نشان می‌دهد.

قرآن مجید

در پایان تذکر این نکته لازم است که اندیشه ختم نبوت بر پایه‌ی فطری بودن دین در میان همه‌ی ابناء بشر بنا نهاده شده است. یکی بودن سرشت انسان‌ها مستلزم وجود یک راهنمای جامع و مطابق با فطرت انسانی است. اندیشمندان مسلمان معتقدند از آنجا که دین اسلام، دینی فطری، جامع و کلی و به دور از مصونیت از تحریف و تبدیل است و به همین دلیل می‌تواند برای همیشه راهنمایی و هدایت انسان‌ها را به عهده داشته باشد.

بعد از بیان مسئله‌ی ختم نبوت احتمال ایجاد برخی سوالات در ذهن خواننده وجود دارد. به برخی از آن‌ها اشاره

سوال: آیا ممکن است چیزی همیشگی و دائمی بماند؟ چگونه در طبیعتی که همه چیز در حال نوسان و سیلان است می‌توان از شریعت ثابت و دائمی سخن گفت؟ از سوی دیگر، مقررات اجتماعی یک سلسله مقررات قراردادی است که بر اساس نیازمندی‌های اجتماعی وضع می‌شود. نیازمندی‌ها که مبنا و اساس مقررات و قوانین اجتماعی می‌باشند به موازات توسعه و تکامل عوامل تمدن در تغییرند، نیازمندی‌های هر عصر با نیازمندی‌های عصر دیگر متفاوت است، نیازمندی‌های بشر در عصر موشک و هواپیما و برق و تلویزیون با نیازمندی‌های عصر اسب و الاغ و شتر به کلی فرق کرده است، چگونه ممکن است مقررات زندگی او در این عصر همان مقررات عصر اسب و الاغ و شتر باشد؟به عبارت دیگر، توسعه و پیشرفت عوامل تمدن، لزوماً و جبراً مقتضیات جدیدی می‌آورد، نه ممکن است جلو «جبر تاریخ» را گرفت و زمان را به یک حال نگه داشت و نه ممکن است با مقتضیات زمان هماهنگی نکرد.پابند بودن به مقررات ثابت و یکنواخت، مانع انعطاف و انطباق با مقتضیات زمان و هماهنگی با قافله تمدن است.

پاسخ: اندیشمندان مسلمان معتقدند، در طبیعت، «پدیده‌ها» متغیرند نه قانون‌ها و اسلام قانون است نه پدیده. یک قانون زمانی از اعتبار ساقط می‌شود که با قوانین طبیعت ناهماهنگ باشد و نه پدیده‌های طبیعی. تغییری که در سوال بالا مطرح شده است تغییر در پدیده‌هاست و چنین تغییری نمی‌تواند به قانون اسلام ضرری بزند. در واقع، آنچه متحول است، ماده است؛ نه نظامها و قوانین حاکم بر ماده و جهان.

 علیزاده

بخش اعتقادات تبیان


منابع:

مرتضی، مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، 1388

مرتضی، مطهری، ختم نبوت، انتشارات صدرا، 1388

عبدالله جوادی آملی، وحی و نبوت، انتشارات اسراء، 1388

برای مطالعه بیشتر:

محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن (4 و 5): راه و راهنماشناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386

ناصر مکارم شیرازی، اعتقاد ما: شرح فشرده‌ای از عقاید شیعه امامیه، انتشارات نسل جوان، 1387

جعفر سبحانی تبریزی، منشور عقاید امامیه: شرحی گویا و مستدل از عقاید شیعه اثنی‌عشری در یکصد و پنجاه اصل، انتشارات امام صادق (ع)، 1385

مرتضی، مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، 1388

مرتضی، مطهری، ختم نبوت، انتشارات صدرا، 1388

عبدالله جوادی آملی، وحی و نبوت، انتشارات اسراء، 1388

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.