تبیان، دستیار زندگی
گونه‌ای ادبیات که دربرگیرنده‌ی آثاری است که به نحوی بازگوکننده‌ی زندگی خصوصی پدیدآورندگان آنها است. آثاری که در زمره ی این نوع ادبیات قرار می‌گیرند، تجربه‌ها، احساس‌ها، باورها و حالت‌های شخصی و روحی – روانی خالق خود را باز می‌تابانند. ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات اعترافی

ادبیات اعترافی

گونه‌ای ادبیات که دربرگیرنده‌ی آثاری است که به نحوی بازگوکننده‌ی زندگی خصوصی پدیدآورندگان آنها است. آثاری که در زمره ی این نوع ادبیات قرار می‌گیرند، تجربه‌ها، احساس‌ها، باورها و حالت‌های شخصی و روحی – روانی خالق خود را باز می‌تابانند. قدیمی‌ترین نمونه‌ی به جا مانده از این نوع ادبیات، اعترافات «سنت آگوستین قدّیس» (354-430م) است.

«آگوستین گناهکاری بزرگ بود که به قدیسی عظیم‌الشأن بدل گشت و از این روی داستان زندگی‌اش جاذبه‌ای خاص دارد. بر اساس شرح خود او می دانیم که تا سی و دو سالگی روزگارش قرین گناه بوده است و حتی پس از آن که به نحو عقلانی که به کیش مسیحیت گروید، ضعف او در رویارویی با امیال جنسی مانع از آن بود که ایمان را به تمامی در آغوش کشد. کتاب اعترافات در وهله‌ی نخست اقرار نگارنده است به گناهان و خطاهایش و در وهله‌ی دوم معرفت اوست به حقیقت و رحمت پروردگار و در وهله‌ی سوم، یعنی پس از رهایی  از دام خطاها و دیدار حقیقت، قدیس آگوستین زبان به ستایش خداوند می گشاید و لطف او را سپاس می‌گوید. او از اقرار به گناه به سوی شهادت به ایمان و از آنجا به جانب اعتراف به جلال پروردگار ره می‌سپارد.»[1]

اما نخستین اثر برجسته‌ای که در زمینه ی ادبیات اعترافی پدید آمده، اعترافات «ژان ژاک روسو»، نویسنده و اندیشمند فرانسوی (1712-1778م) است.[2]

به عنوان مثال ژان ژاک روسو در ابتدای کتابش درباره ی اعترافات خود چنین می‌گوید: «کاری که من انجام می‌دهم شاید بی سابقه باشد و کسی تا امروز از آن تقلید نکرده است. من در نوشتن این کتاب قصد دارم قیافه‌ی حقیقی انسان را همان طور که هست نشان دهم و آن انسان خودم هستم. این نامه ی عمل من است. آنچه را که فکر کرده یا دیده‌ام در آن نوشته‌ام. بدی و خوبی خود را با صداقت گفته‌ام. از بدی ها چیزی را کتمان نکرده و بر خوبی ها چیزی را نیفزوده‌ام  و اگر در بعضی جاها شاخ و برگی به حوادث داده‌ام بدین جهت بوده است که با این مطالب اضافی کمبود حافظه‌ام را جبران کنم.

در این کتاب سعی کرده‌ام همان طور که هستم خود را نشان دهم در هر جا ناپسند و قابل سرزنش بوده‌ام یا بزرگواری و صراحت طبع داشته‌ام همه را آینه صفت منعکس ساخته‌ام. ای خدای بزرگ تو می دانی که من درون خود را به طوری که تو می‌دیدی عریان نشان داده‌ام، پس تو هم تمام کسانی را که مانند من بودند در برابرم احضار کن تا آنها هم اعترافات مرا بشنوند و از بدی‌های من نفرت کنند و از بدبختی‌هایم متأثر شوند.»[3]

در ادبیات اعترافی دو مقوله قابل مشاهده است؛ رمان اعترافی (confessional novel) و شعر اعترافی (confessional poetry).

سنت رازپوشی و حفظ ظاهر در میان مردم ایران از نظر عرفی و دینی همواره رعایت شده، چرا که در بین مسلمانان، اعتراف در برابر غیر خدا و در حضور بنده، از نظر شرعی منع شده است؛ این سنت در ادبیات فارسی نیز خود را نمایانده است.

رمان اعترافی

این اصطلاح نوعی داستان اتوبیوگرافیک یا شرح حال شخصی را که از زاویه ی دید اول شخص نوشته شده باشد و حالت افشاگری شخصی دارد، شامل می‌شود. نمونه ی برجسته‌ی مدرن آن «سقوط» اثر «آلبر کامو» است که در آن یک قاضی توبه‌کار به خواننده اعتراف می‌کند. در پنجاه سال اخیر این نوع رمان عمومیت یافته است. نوع دیگر رمان اعترافی، رمانی است که شگرد «داستان در داستان» را به کار می‌گیرد. داستانی که در آن رمان‌نویس عملا داستانی را که می‌خوانیم دارد می‌نویسد. این تدبیر را «آندره ژید» در داستان «سکه­سازان» به کار بست.[4] همچنین «حرف و سکوت» از محمود کیانوش جزء[5] رمان‌های اعترافی فارسی است.

شعر اعترافی

می‌توان گفت بیشتر اشعار به ویژه اشعار غنایی، چون بیان حالات روحی و احساسات شاعر و نگرش وی به زندگی است، پس اعترافی است. این اصطلاح امروز معمولا به آثار برخی از هنرمندان انگلیسی و آمریکایی اواخر دهه‌ی 1950 و 1960م مربوط می‌شود. برای مثال باید به "مطالعه ی زندگی" از رابرت لاول؛ "همه‌ی زیبایانم"، "زندگی کن یا بمیر"، "اشعار عاشقانه" از آن سکستون، اشاره كرد.[6] همچنین برخی از اشعار شاعران مکتب وقوع را که بیان احساسات و حالات درونی و اعتراف به درونیات است؛ می‌توان در مقوله ی شعر اعترافی جای داد.

ادبیات اعترافی در ایران

سنت رازپوشی و حفظ ظاهر در میان مردم ایران از نظر عرفی و دینی همواره رعایت شده، چرا که در بین مسلمانان، اعتراف در برابر غیر خدا و در حضور بنده، از نظر شرعی منع شده است؛ این سنت در ادبیات فارسی نیز خود را نمایانده است. در ادبیات کلاسیک فارسی، صرف نظر از معدودی آثار (همچون آثار ملامتیان و برخی از صوفیه)، اثر قابل توجهی در اقرار و اعتراف به جزئیات زندگی خصوصی و احیانا خطاهای گذشته به چشم نمی‌خورد. در عرصه‌ی زندگی‌نامه‌نویسی و حسب حال هم کمتر زندگی‌نامه یا خاطراتی را می‌توان یافت که اعتراف‌های مشخصی علیه نویسنده‌اش در آن باشد. نمونه‌ی چنین اعترافی در ادبیات معاصر «سنگی بر گوری» اثر «جلال آل احمد» است که در آن به زندگی خصوصی خود می‌پردازد و اعترافاتی را درباره ی  غم بی‌فرزندی خویش طرح می‌کند. اما این وضع در مغرب زمین اندکی متفاوت است، در غرب به علت غلبه ی دین مسیحیّت، اعتراف به گناه نزد کشیش یکی از مراسمات و آیین‌های متداول بوده است و کتاب‌های تاریخی چندی در باب اعتراف می‌‌‌توان یافت از جمله اعترافات سنت آگوستین قدیس.[7]

پی نوشت:

[1] . قدیس آگوستین؛ اعترافات، ترجمه‌ی سایه میثمی، ویراسته‌ی مصطفی ملکیان، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی ، 1379، چاپ دوم، ص 42.

[2]. انوشه، حسن؛ دانشنامه­ی ادب فارسی ج2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376، ص 37

[3] . روسو، ژان ژاک؛ اعترافات، ترجمه‌ی بهروز بهزاد، تهران، مؤسسه مطبوعاتی فرخی ، 1348، چاپ دوم، ص 4.

[4]. کادن، جی.ای؛ فرهنگ ادبیات و نقد، ترجمه­ی کاظم فیروزمند، تهران، شادگان، 1380، چاپ اول، ص 96

[5]. میرصادقی، جمال؛ ادبیات داستانی، تهران، سخن، چاپ سوم، 1376، ص 465

[6]. کادن، جی.ای؛ پیشین، ص 96

[7]. شیخ رضایی، حسین؛ نقد و تحلیل داستان­های آل احمد، تهران، روزگار، 1381، چاپ اول، ص 185

بخش ادبیات تبیان


منبع: پژوهشکده باقرالعلوم - اعظم بابایی