تبیان، دستیار زندگی
هر محیطی که انسان در آن باشد، هم نقش سازندگی و هم نقش تخریبی دارد. هیچ ارتباطی هم با کار انسان ندارد. ممکن است شغل تو خوب باشد امّا محیطی که داری در آن کار می‏کنی، خوب نباشد. مثلاً در مورد نقش سازندگی شغل زراعت، همین روایتی است که حضرت فرمودند: «مَا بَ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محیط های مخرب شغلی و تحصیلی

(سلسله مباحث تربیتی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی)

حاج شیخ مجتبی تهرانی

تأثیرات محیط شغلی

گفتیم که یکی از محیط هایی که بسیار بر تربیت و روح انسان تأثیر گذار است محیط شغلی است در مبحث گذشته در مورد مشاغل مکروه و تأثیراتش بر روح آدمی صحبت کردیم در این مبحث به بیان محیط های مختلف شغلی می پردازییم .

محیط‏ های شغلی سازنده

1. فضای باز و سیر آفاق :

هر محیطی که انسان در آن باشد، هم نقش سازندگی و هم نقش تخریبی دارد. هیچ ارتباطی هم با کار انسان ندارد. ممکن است شغل تو خوب باشد امّا محیطی که داری در آن کار می‏کنی، خوب نباشد.

مثلاً در مورد نقش سازندگی شغل زراعت، همین روایتی است که حضرت فرمودند: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا زَرَّاعاً» انبیا زراعت می‏کردند. شما اگر بروید در تاریخ انبیا نگاه کنید، می‏بینید که اکثر انبیا چوپان بودند، هم زراعت می‏کردند و هم چوپانی؛ یعنی بیابان‏گرد بودند. تا به حال فکر کردید که چرا اینها سر به بیابان گذاشته بودند؟ پیغمبر اکرم ما هم وقت نزول وحی، تنها، در غار حراء بودند.خودِ پیغمبر هم چوپانی می‏کرد.

چرا انبیا شغل زراعت و چوپانی را انجام می‏دادند؟ چون محیط این شغل‏ها یک محیط زنده کننده بُعدِ معنویِ انسان است. محیط بیابان برای انبیا نقش سازندگی داشته است.

مشاهده بیابان سیر آفاقی است :

ما در باب بُعد معرفتی‏ مان یک سیر داریم که باید در آن قدم گذاشت و پیش رفت. تعبیر قرآنی آن این است سیری داریم که این سیر، سطح معرفتیی انسان را بالا می‏برد، این سیر هم با مشاهده است. تعبیری در آیه شریفه است که می‏فرماید: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق»1 ؛ بزرگان این تعبیر قرآنی را در قالب اصطلاح می‏ریزند و می‏گویند: سِیر آفاقی و سِیر انفسی. سِیر آفاقی همین محیط‏ هایی است که گفتیم اثر سازندگی دارند و اینها شهود است؛ «سَنُریهِم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم» قرآن سیر در آفاق را قبل از انفس می‏آورد و می‏گوید ما آیات خود را نشان می‏دهیم، پس مسأله شهود مطرح است.

تأثیر دیداری این مشاغل :

در باب تربیت، هم مسأله دیداری ، هم گفتاری و هم شنیداری است. در اینجا بحث دیداری است. خداوند در بیابان‏ها، دارد در بُعد دیداری و در بُعدِ معنوی، پیامبرش را پرورش می‏دهد. در بیابان زخارف مادّی نیست، جاذبه‏های مادّی نیست که من را به خودش جلب کند، منطقه‏ای آرام که هیچ رابطه‏ای با مظاهر مادّیت ندارد، چشم انسان دارد می‏بیند. انسان در این محیط، به خصوص در شب‏هایش که نگاه می‏کند، پِی به عظمت خالقش می‏برد.

سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانواده‏اش رفته و با آنها خوش باشد. چنین شخصی، صبح‏ها چشمش در خانواده‏اش باز می‏کند و بعد به سر کار می‏رود. شب هم سر خانه و زندگی‏اش بر می‏گردد

ارتباط با خدا در محیط‏ های باز و وسیع :

پیغمبرها راه می‏افتادند در بیابان‏ها چوپانی می‏کردند، خودشان را در بُعد معرفتی‏ تربیت می‏کردند. سیر آفاقی داشتند. انتخاب این شغل، برای سیرِ آفاقی‏ او است. از مظاهر دنیایی و مادّی و از جلوات مادّیت منقطع می‏شدند. کوه را نگاه می‏کردند، آسمان را نگاه می‏کردند، هرجا را نگاه می‏کردند، می‏گفتند: «جلّ الخالق»، «العظمةُ لله»؛ این محیط شغلی برای شخص سازنده است.

2. محیط زندگی و محدودیت‏های تربیتی:

این یک محیط، در مقابل، محیطی است که در آن مظاهر شیطانی است. یعنی آن بُعد شیطانی من را تحریک و زنده می کند. شغلم بد نیست، محیط شغلی‏ام بد است. این محیط، روی انسان نقش دارد. دقیقاً در معارف ما اینها آمده است. حالا من به عنوان نمونه عرض می‏کنم که ما هم از نظر محیط شغلی و هم از نظر شهری در انتخاب شهر، به روایاتی برخورد می‏کنیم که عجیب است. ما روایاتی داریم که از سعادت شخص این است که شغل او در شهر خودش باشد. روایت از امام زین‏العابدین(صلوات‏الله‏علیه) است: «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ: إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فِی بَلَدِهِ وَ یَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِینَ وَ یَكُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِم»2 ؛ از سعادت فرد این است که محل کسب و کارش در شهر خودش بوده و با نیکان رفت و آمد داشته باشد و فرزندانی داشته باشد که کمک‏کارش باشند.3

شهر خود و آبروداری :

آبرو

به طور غالب این‏طور است که اگر انسان در همان محیطی که زندگی کرده است، شغل او باشد، یک سنخ تقیّدات دارد. گاهی تقیّدات انسان در ربط با اعتقادات دینی‏اش است، گاهی نه خیلی متدیّن نیست، امّا در آن محیط، حساب آبرویش را می‏کند. یک سنخ از خلاف‏کاری‏ها را نمی‏کند برای‏این‏که از محیط زندگی‏اش شرم می‏کند. اگر شغلش در محیط‏ زندگی‏اش باشد، یک سنخ خلاف‏کاری را نمی‏کند، این قید و بندها وجود دارد.

اگر از این محیط به یک محیط دیگر رود بالأخره همان هواهای نفسانی، همان ابعاد حیوانی در او وجود دارد. می‏شود مثل یک مرغ از قفس آزاد شده، خصوصاً اگر محیط هم خراب باشد. ممکن است که هر خلافی را مرتکب شود که اگر در شهر و محله خود بود، هیچ‏گاه مرتکب آنها نمی‏شد.

این موضوعی است که در جامعه ما اصلا به آن اهمیت داده نمی شود اکثرا مردم دوست دارند برای آزادی بیشتر به محیط های بزرگار بروند که راحت تر زندگی کنند اما باید دقت داشت که این راحتی به چه قیمتی است آیا آسودگی واقعی است یا یک توهم محض محیط های بزرگتر برابر است با هزینه بیشتر شلوغی بیشتر هدر رفتن وقت و هزار و یک مشکل دیگر اما افراد هرگز این ها را احتساب و تمام این مشکلات را در ازای به دست آوردن آزادی ای که نقش سازنده ای هم برایشان ندارد به جان می خرند.

جابه‏جایی شغلی و تحصیلی مخرب است!

جابجا شدن نه تنها برای شغل بلکه برای تحصیل هم خوب نیست این از ظرائف معارف ما است که فرد از محیط خانوادگی‏اش به محیط دیگر نرود. آنجا که رفت خلاف کردن، برایش آسان می‏‏شود. این جابه‏جایی‏ها نقش تخریبی دارد. آن محیط بیابان، آنجا نقش سازندگی بود، بُعد معرفتی را بالا می‏برد، اینجا ببین چه کار دارد می‏کند؟! واقعا قدر این معارف را نمی دانیم و اصلا دقت نمی کنیم. این دانشجویانی که برای تحصیل از خانواده خود دور میشوند این فاصله تأثیر خیلی زیادی روی روح و روان آن ها دارد . اما این تب دانشگاه رفتن به هر قیمتی نمیگذارد واقعیت ها دیده شود.

شغل در شهر خود مانع پرده دری است :

از سعادت شخص این است که کارش در شهر خودش باشد و از شهرخودش بیرون نرود. روی این حساب نشده است. آیا می‏توان هرکس را به هرجا فرستاد؟ می‏دانید این کارها منشأ فساد است؟ برخی افراد از معارف دینی بی خبر هستند و با این کارهایشان جامعه را هم به فساد می‏کشند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِیَةُ وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ وَ الرَّجُلُ یُرْزَقُ مَعِیشَتَهُ بِبَلَدِهِ یَغْدُو إِلَى أَهْلِهِ وَ یَرُوح»4 سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانواده‏اش رفته و با آنها خوش باشد. چنین شخصی، صبح‏ها چشمش در خانواده‏اش باز می‏کند و بعد به سر کار می‏رود. شب هم سر خانه و زندگی‏اش بر می‏گردد. آیا باز هم ممکن است خطا کند و به بیراهه برود؟

بعضی‏ها می‏گویند: اسم فرزندم برای کار یا تحصیل، در فلان‏جا در آمده است؛ چه کار کنیم؟ گویا از این معارف، دور هستند. بگذار سر خانه و زندگی‏اش باشد. حداقل این است که آن حُجب و حیایی که در منطقه خودش هست، مانع می‏شود که یک سنخ کارهای خطا را برای حفظ آبرویش انجام دهد. همین خوب است که با این کار، پرده حیا را ندرد.

مرغ از قفس پریده!

اگر او از شهرش برود و برگردد، دیگر آدم سابق نیست. عین مرغ از قفس پریده است. همین منطقه شهر خودش، برایش یک قفس است. اینجا ملاحظه می‏کند، امّا اگر رفت جای دیگر، ملاحظه نمی‏کند، بعد هم پرده دری می‏کند، مگر می‏شود به این زودی درستش کرد. خراب کردن آسان است، ساختن خیلی سخت است.

باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رُوی عن رسول الله (صل ‏الله ‏علیه ‏و آله ‏و سلم) قال: السوقُ دارُ سهوٍ و غفله» محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت می‏کند، «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته می‏شود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب می‏کند و از خدا بی خبر می‏شود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد

3. محیط فریفته ‏شدن نسبت به مظاهر دنیا :

اینجا اصلاً با شغل کاری نداریم. جای پول در آوردن است، گفتیم بحث ما درباره محیط شغلی است. شغل هم که می‏گوییم، یعنی شخص می‏خواهد معیشتش را با این کار و حرفه بگذراند. سر و کارش با مسائل مادّی است. جایی که برای مسائل مادّی آماده شده، خیلی باید مراقبت شود که جلوات مادّیت زیادی نداشته باشد و انسان را فریب ندهد. محیط کاری، شما را فریب ندهد و - نعوذ بالله ‏- ریشه‏های رذایل اخلاقی را در شما زنده نکند، زیاده طلبی نیاورد، حرص و آز نیاورد.

بازارها جولان‏گاه شیطان :

شیطان

به تعبیری که در روایات است، در محل کسب که جایی است که انسان پول در می‏آورد، عوامل شیطانی برای تحریک ابعاد شیطانی انسان فراهم است؛ حواست را باید در این محیط جمع کنی! من به کَسب کاری ندارم، در مورد محیط کَسب بحث می‏کنم.

ما در باب محیط کسب، روایات متعدده داریم. به عنوان نمونه روایتی است از پیغمبر که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ» شرترین جا در میان قطعه‏های زمین، مرکزی است که می‏خواهی با مسائل مادّی رو به رو شوی و مال به دست بیاوری، «وَ هِیَ مَیْدَانُ إِبْلِیسَ» و این قطعه جولان‏گاه شیطان است. «یَغْدُو بِرَایَتِهِ وَ یَضَعُ كُرْسِیَّهُ وَ یَبُثُّ ذُرِّیَّتَهُ» اینجا شیطان می‏آید و کرسی‏اش را می‏گذارد و بعد هم بچه‏هایش را در محیط پراکنده می‏کند. بعد هم هر کسی را متناسب با خودش فریب می دهد؛ یکی کم می‏گذارد، یکی دروغ می‏گوید و ... «فَبَیْنَ مُطَفِّفٍ فِی قَفِیزٍ أَوْ سَارِقٍ فِی ذِرَاعٍ أَوْ كَاذِبٍ فِی سِلْعَةٍ»5 همه طور کلک می‏زند برای این که پول در بیاورد.

پاداش یک سبحان الله در بازار

باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رُوی عن رسول الله(صل‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) قال: السوقُ دارُ سهوٍ و غفله» محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت می‏کند، «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته می‏شود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب می‏کند و از خدا بی خبر می‏شود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد.

«محیط» این کار را می‏کند. اینجا بحث شغل نیست، فرق بگذارید! جاذبه محیط مادّیت، انسان را می‏سازد و تخریب می‏کند. همین یک تسبیح که یک میلیون به حساب می‏آید، جهت این است که این یک تسبیح بسیار ارزنده است، چون دیگر از خدا غافل نشده است، محیط نمی‏تواند بُعد معنوی او را تخریب کند.

نتیجه :

از تأثیر محیط بر روح و روان نباید غافل شد . این بی توجهی ها ویرانی به بار می آورد باید دقت داشت همه از نبودن کار گلایه مند هستند چون که همه به دنبال کارهای پشت میزی و در شهرهای بزرگ هستند و به حرفه های دیگر بی توجه اند .

پیامبران مخلص ترین بندگان خدا و با ارج و قربترین آنها نزد خدا بوده اند و همینان ساده ترین زندگی ها را داشته اند . پس اگر کسی طالب سلامت روح خود می باشد باید مواظب محیط اطرافش باشد و نباید به خاطر به دست آوردن مادیات همه ارزش های معنوی را رها کرد و خود را به دره های هلاکت انداخت .

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


پی نوشت ها :

[1]. سوره فصلّت، آیه 53

[2]. الكافی ، ج 5، ص 257

[3]. در روایتی دیگر است که وقتی خواستم اشاره به علّت کار کنم، آن‏ را می‏گویم.

[4]. الكافی ، ج 5، ص 258

[5]. وسائل‏الشیعة، ج 17، ص 468


منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.