تبیان، دستیار زندگی
پرچمدار این پرچم با شکیبائى و آرامش سخن گوید و با کندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهائى رسد پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید ، و با سرانگشت به سویش اشاره کردید ، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد. از آ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نهج البلاغه از عصر ظهور می گوید

نهج البلاغه


دانسته باشید آنکس که از طریق ما ( مهدى موعود منتظر ) به راز این فتنه ها پى برد و آن روزگار را دریابد ، با مشعل فروزان هدایت ره بسپرد ، و به سیره و روش پاکان و نیکان ( پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام ) رفتار نماید ، تا در آن گیر و دار گره ها را بگشاید ، و بردگانِ در بند ظلم و خودخواهى و ملّت هاى اسیر استعمار را از بردگى و اسارت برهاند


این روزها شاهد دنیایی پر تلاطم و نا آرام هستیم هر گوشه دنیا فریاد بر علیه ظلم ظالمان بلند است و دل ها لانه تشویش است خون ها ریخته می شود و نگرانی ها به اوج رسیده است .

معلوم نیست این دادخواهی چه نتیجه ای به دنبال خواهد داشت آیا باز در پس نیرنگ های موذیانه سران ظلم و جور و استثمار خاموش خواهند شد یا با درایت مسلمانان به تحقق آرمان های بلند اسلام و برپایی نظام یک پارچه اسلامی خواهد انجامید .

به هر حال در این آشفته بازار دنیا امیدی هست که همگان را به بودن مبارزه کردن و رهایی دلگرم می کند امید به اینکه خون ها هدر نخواهد رفت و کسی می آید تا داد بستاند این وعده حق است و خلف وعده در آن راه ندارد از زبان مبارک ابر مرد تاریخ مرد صداقت و شجاعت مرد صبر و استقامت مولا علی علیه السلام  نوید آمدنش را می شنوییم  :

خطبه 100:

«  و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ ، مَن تَقدَّمها مَرق ، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق ، و مَن لَزِمها لَحَق ، دلیلُها مَکیثُ الکـلام ، بَطـِىءُ القِیام ، سَریعٌ إذا قَام ، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم ، و أَشَرتم إلیه بِـأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ ، حتَّى یُطلِعَ اللهُ لَکم مَن یَجمَعُکم ، و یَضُـمُّ نَشرَکم ، فلاتَطمَعوا فِى غَیرِ مُقبِل ، و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَـیْهِ ، و تَثبُتَ الأُخرَى ، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُـتا جَمِیعاً »

او ( پیامبر ) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد آن کس که از زیر سایه این پرچم پاى پیش نهد از شریعت اسلام خارج گردد و آن کس که از پیرویش سر باز زند به هلاکت رسد و سرانجام کسیکه زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده و به آن دست یابد.

پرچمدار این پرچم با شکیبائى و آرامش سخن گوید و با کندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهائى رسد پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید ، و با سرانگشت به سویش اشاره کردید ، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد.

از آن پس ناگزیر مدتى که مشیت الهى اقتضاء کند در انتظار بسر برید ، آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را ( که به اختـلاف و جـدائى گرائیده اید ) جمع کند و پراکندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به کسیکه ( چیزیکه ) رو نکرده دل مبندید و از آن که رو گردانده نا امید مشوید. 1

آگاه باشید که آل محمّد صلَّى الله علیه و آله همانند ستارگان این گنبد مینا باشند آن هنگام که یکى از آنها غروب کند دیگرى بدرخشد.

گوئى چنان است که در پرتو آل محمد(ص) نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مى بینم و آنچه را که آرزویش را در دل مى پروراندید بدان دست یافتید.

امام علی علیه السلام  این چنین سخن می گوید که: آگاه باشید ، در فردا ـ فردائى که از آمدنش و آنچه همراه دارد نا آگاهید ـ والى و زمامدار ( با این ویژگى که بر اساس وراثت از حکومت هاى قبل ، یا بند و بست با گروه ها و احزاب چپ و راست ، یا سرسپردگى به استعمارگران شرق و غرب روى کار نیامده)

خطبه 138:

« یَعطِفُ الهَوى عَلَى الهُدى ، إذا عَطَفُوا الهُدى عَلَى الهَوى ، و یَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ ، حتَّى تَقُومَ الحَربُ بِکم عَلى ساق ، بادِیاً نَواجِذُها ، مَملُوءَةً أَخْلافُها ، حُلْواً رَضاعُها ، عَلْقَماً عاقِبَتُها »

نهج البلاغه

او هواى نفس را به هدایت و رهنمود الهى بر مى گرداند ، آن هنگام که مردم هدایت الهى را به خواسته هاى نفسانى بر گردانده اند. و آنگاه که مردم قرآن را تفسیر به رأى کنند او آراء و نظریات را به قرآن گرایش دهد.

و امام(ع) در فراز بعد چنین خاطر نشان مى فرماید که: رویدادها وحوادث بدانجا منتهى مى شود که جنگ همه را به پا خیزاند ، و همانند حیوان درنده اى که در موقع حمله دهان خود را براى دریدن شکار و بلعیدن آن ، تا آخرین حد باز مى کند به شما نیشخند زند پستانهاى آن از شیر پر گشته 2مکیدن شیر آن بس شیرین است ، و سرانجام بس زهرآگین.

آرى ، همانطور که دیدیم و مى بینیم ، در آغاز جنگ ، نوعاً غنائم جنگى و موفقیتهائى نصیب جنگجویان مى شود و به امید بهره بیشتر و پیروزى کامل جنگ به ذائقه آنها شیرین مى آید ، آنچنانکه هریک از طرفین طرح آتش بس طرف دیگر را نمى پذیرد اما پایان شوم جنگ ، کشتار ، ویرانى ، معلولین فراوان ، بیماریهاى روحى و جسمى ، غارت اموال ، تجاوز به نوامیس ، و انواع بدبختى ها است که کام جنگ افروزان و ملل جنگ زده را تلخ مى کند.

امام(ع) این چنین سخن را ادامه مى دهند که:

« أَلا وَ فِى غَد ــ و سَیأْتى غَدٌ بِما لا تَعرِفوُن ــ یَأخُذُ الْوَالِى مِن غَیرِها عُمَّالِها عَلى مَساوِىءِ أَعْمَالِها ، و تُخرِجُ لَهُ الأَرضُ أَفالِیذَ کبِدِها ، و تُلقِى إِلَیهِ سِلماً مَقالیدَها ، فَیُریکم کیفَ عَدلُ السِّیرةِ ، وَ یُحیِى مَیِّـتَ الکتابِ و السُّـنَّةِ »

آگاه باشید ، در فردا ـ فردائى که از آمدنش و آنچه همراه دارد نا آگاهید ـ والى و زمامدار ( با این ویژگى که بر اساس وراثت از حکومت هاى قبل ، یا بند و بست با گروه ها و احزاب چپ و راست ، یا سرسپردگى به استعمارگران شرق و غرب روى کار نیامده )

کارفرمایان و عمال آن حکومت ها را بحسب تجاوزات و خیانت هائى که مرتکب شده اند ، محاکمه نموده ، به کیفر رساند و زمین پاره هاى جگر خود را براى او بیرون آورد ، و از روى تسلیم و فروتنى کلیدهاى خود ( اختیار گوشه و کنار جهان ) را به سوى او اندازد و آنگاه او روش زمامدارى و آئین دادگسترى پیامبر را به شما نشان دهد ، و آثار مرده و فراموش شده کتاب و سنّت را دگر بار زنده ، و به اجراء و گسترش در آورد.

حاکم در « مستدرک » به نقل از مجاهد از ابن عباس آورده که گفت:

و اما مهدى آنست که پر مى کند زمین را از عدالت ، همچنانکه پر شده باشد از ستم و در این موقع چهارپایان و درندگان در امنیت بسر خواهند برد و زمین پاره هاى جگرش را بیرون اندازد.

مجاهد پرسید: پاره هاى جگر زمین چیست؟

ابن عباس پاسخ داد: قطعاتى همانند ستونهائى از طلا و نقره. 3

خطبه 150:

« . . . یا قومِ هذَا إِبانُ وُرودِ کلِّ مَوعُود ، و دُنُوٍّ مِن طَلعةِ مَا لاَ تَعرفُون. أَلا و إِنَّ مَن أَدرکها مِنَّا یَسرِى فِیهَا بِسِراج مُنِیر ، و یَحذُو فِیهَا عَلَى مِثالِ الصَّـالِحِین ، لِیَـحُلَّ فِیهَا رِبقاً ، و یُعتِقَ فِیهَا رِقَّاً ، و یَصدَعَ شَعْباً ، و یَشعَبَ صَدعاً ، فِى سِترِة عَنِ النَّاس ، لاَ یُـبصِرُ القَائِفُ أَثَرَهُ ، وَ لَو تَابَعَ نَظَرَهُ . . . »

اى مردم اکنون هنگام فرا رسیدن فتنه هائى است که به شما وعده داده شده و نزدیک است برخورد با رویدادهائى که حقیقت آن بر شما ناشناخته و مبهم خواهد بود.

دانسته باشید آن کس که از طریق ما ( مهدى موعود منتظر ) به راز این فتنه ها پى برد و آن روزگار را دریابد ، با مشعل فروزان هدایت ره بسپرد ، و به سیره و روش پاکان و نیکان ( پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام ) رفتار نماید ، تا در آن گیر و دار گره ها را بگشاید ، و بردگانِ در بند ظلم و خودخواهى و ملّت هاى اسیر استعمار را از بردگى و اسارت برهاند ، توده هاى گمراهى و ستمگرى را متلاشى و پراکنده سازد ، و حق طلبان را گردهم آورد ، و بدیگر عبارت تشکیلات کفر و ستم را بر هم زند و جدائى و تفرقه اسلام و مسلمانان را تبدیل به یکپارچگى نموده و سامان بخشد.

این رهبر ( مدتها بلکه قرنها ) در پنهانى از مردم بسر برد و هر چند دیگران کوشش کنند تا اثرش را بیابند ، نشانى از رد پایش نیابند.

در این هنگام گروهى از مؤمنان براى درهم کوبیدن فتنه ها آماده شوند ، همچون آماده شدن شمشیر که در دست آهنگر صیقل داده شده.

همینان چشمانشان به نور و فروغ قرآن روشن گردد ، موج با شکوه تفسیر قرآن در گوش دلشان طنین انداز شود ، شامگاهان و صبحگاهان جانشان از چشمه حکمت و معارف الهى سیراب گردد.

مصداق بى چون و چراى سخن امام امیرالمؤمنین(ع) باشد همانا حضرت بقیة الله الأعظم ، مهدى منتظر ، حجة بن الحسن العسکرى(عج) باشد ، که گذشته از شیعه ، بیش از یکصد و بیست نفر از بزرگان علماى اهل سنت و مراجع درجه اول حدیثى ، تاریخى ، و ادبى آنها اعتراف به ولادت و غیبت و نیز قیام جهانى حضرتش در آینده نموده اند

خطبه 152:

امام زمان (عج)

« وَ قَد طَلـَعَ طَالِعٌ ، وَ لَمـَعَ لاَمِعٌ ، وَ لاَحَ لاَئِحٌ ، وَ اعتَدَلَ مَائِلٌ ، وَ استَبدَلَ اللهُ بِقَوم قَوماً ، وَ بِیَـوم یَوماً ، وَ انتَـظَرْنَا الْغِیَرَ إنْتِظَارَ الْمـُجدِبِ الْمـَطَرَ. وَ إِنَّمـَا الأَئِمـَّةُ قَوَّامُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ ، وَ عُرَفَاؤُهُ عَلى عِبَادِهِ. . .  »

طلوع کننده اى طالع شد و درخشنده اى بدرخشید و آشکار کننده اى آشکار گردید و آنچه به انحراف گرائیده بود به حق و اعتدال برگشت و خداوند گروهى را به گروهى تبدیل ، و روزى را در برابر روزى قرار داد.

بدین ترتیب تنها کسی که در طول حدود ده قرن و نیم گذشته تا کنون و بعداً هم تا عصر انقلاب جهانى اسلام مى تواند از بین اقشار و توده هاى مختلف اسلامى ، مصداق بى چون و چراى سخن امام امیرالمؤمنین(ع) باشد همانا حضرت بقیة الله الأعظم ، مهدى منتظر ، حجة بن الحسن العسکرى(عج) باشد ، که گذشته از شیعه ، بیش از یکصد و بیست نفر از بزرگان علماى اهل سنت و مراجع درجه اول حدیثى ، تاریخى ، و ادبى آنها اعتراف به ولادت و غیبت و نیز قیام جهانى حضرتش در آینده نموده اند.

آرى، او هم اکنون در هر کجا که هست به وظیفه قائمیت بر  خلق خدا مشغول ، وبه گفته محقق طوسى علیه الرحمة: « وجوده لـطف ، و تصرفه لـطف آخر ، و عدمه منّا »4

اصل  وجودش لطف است ، و دخالتش در امور لطفى دیگر ، و عدم تصرف یا غیبتش از ناحیه ماست.

خطبه 182:

« . . . قَد لَبِسَ لِلحِکمَة جُنَّـتَها ، وَ أَخَذَها بِجَمِیعِ أَدَبِها مِنَ الإِقبَالِ عَلَیهَا وَ المَعرِفَةِ بِها ، وَ التَّـفَرُّغِ لَها ، فَهِى عِندَ نَفسِهِ ضَالَّـتُهُ الَّتِى یَطلُبُها ، وَ حَاجَتُهُ الَّتِى یَسأَلُ عَنهَا.

فَهُوَ مُغتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الإِسلامُ ، وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِه وَ أَلصَقَ الأَرضَ بِجِرَانِهِ ، بَقِیَّـةُ مِن بَقَایَا حُجَّتِهِ ، خَلِیفَةٌ مِن خَلائِفِ أَنبِیَائِهِ »

همانا زره دانش را بر تن پوشانده ، و آن را با تمام آداب و شرائطى که مى باید ــ چون توجه به شناسائى و فراغت بال از سرگرمى به غیر آن ــ پس حکمت گمشده او باشد که پیوسته در جستجوى آن است و خواسته اوست که در تعقیبش پرس و جو مى کند.

آن زمان که اسلام به غربت گراید و ( همانند شترى که رنجور و از راه رفتن باز مانده دم خود را حرکت دهد و سینه بر زمین چسباند ) حرکت و سازندگى خود را از دست بدهد ، و او ( حضرت مهدى(ع) ) به غربت و پنهانى به سر برد ( تا موقعى که از طرف خدا مأمور به قیام گردد و اسلام را از غربت و فراموشى و حالت بى تفاوتى مردم برهاند ) .


پی نوشت ها :

[1] ــ شاید مقصود این باشد که به امام حاضر که به دنیا بى توجه است ، یا از اصلاح کار شما در شرائط موجود ناتوان است ، طمع مورزید و از امام زمان که غائب مى شود ناامید نگردید که رمز پیروزى و کلید حل مشکلات در دست اوست. چه ممکن است کسیکه روگردانده یک پایش بلغزد ، و پاى دیگرش برقرار ماند ، آنگاه پس از مدتى هر دو با هم بجاى خود برگردند ( و دین خدا را که دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد ).

[2] ــ شاید کنایه از مواد و مهمات جنگى باشد که از هر سو به جنگجویان اعطاء مى شود ، و بدین وسیله آتش جنگ برافروخته تر مى گردد.

[3] ــ مستدرک ، ج 4 ص 514.

[4] ــ به « شرح تجرید » علامه ، و « شرح تجرید » قوشجى مراجعه شود.


فرآوری : محمدی

بخش نهج البلاغه تبیان

منابع : « نهج البلاغه » چاپ صبحى صالح

وبلاگ : مهدی(عجل الله فرجه) مشن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.