آداب و معاشرت هایمان را قرآنی کنیم!
دین اسلام برای تک تک مراحل و جزئیات زندگی ، آداب و اصولی را بیان کرده که اگر با توجه به آن موازین زندگی را استوار کنیم و دستورات را در زندگی سرلوحه خود قرار دهیم ،هیچگاه به مشکل بر نخواهیم خورد .
آداب نشستن
یکی از آداب معاشرت كه در قرآن كریم مورد تأكید واقع شده ، این است كه در مجالس طورى بنشینند كه اگر تازه واردى آمد ، جاى نشستنش باشد .
معمولاً مجالس ظرفیت محدودى دارد و اگر همه افراد بخواهند آزاد و راحت بنشینند ممكن است جا براى دیگران تنگ بشود ، از این رو دستور داده شده كه در مجالس وقتى به شما گفته مىشود كه جا باز كنید ، تنگتر بنشینید و جا به دیگران بدهید كه خدا هم به شما وسعت بدهد ؛ در این رابطه خداوند در آیه 11 سوره مجادله می فرماید: «أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ »
درباره شان نزول این آیه گفتهاند: كسانى كه خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب مىشدند ، دور پیغمبر تنگاتنگ حلقه مىزدند و كسانى كه بعد مىآمدند دیگر جا براى ایشان نبود . این بود که این آیه نازل شد که می فرماید : طورى نباشد كه اگر كسى كارى دارد یا مىخواهد سخنى از پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم بشنود جا براى او نباشد.
بعد اضافه مىفرماید: «وَ إِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا » بعضى از مفسران گفتهاند كه منظور این است كه اگر شخص محترمى وارد شد و به شما گفته شد بلند شوید و جاى خود را به او بدهید، به راحتی و به دور از هر گونه ناراحتی این كار را انجام بدهید .
در ذیل آیه قبل و در تأئید آن می فرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» یعنی مىتواند مؤیدى براى این تفسیر باشد كه در بین شما كسانى هستند كه مزایایى دارند و احترامشان براى شما لازم است از جمله مؤمنین خالص و علماى ربانى كه نزد خدا محترمند و خدا آنها را بلند مرتبه قرار مىدهد.
گوش سپردن به سخن
یكى دیگر از آدابى كه از سیره پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم استفاده مىشود و در قرآن كریم هم به آن اشاره شده نكتهاى است كه در باب مدیریت خیلى مهم است. كسانى كه در جامعه ، شاخص هستند و نوعى رهبرى و پیشوایى دارند ، طبعاً دیگران به آنها مراجعه مىكنند و انتقادها و پیشنهادهایى دارند و مسائلى را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح مىكنند كه بسیارى از آنها صحیح و قابل قبول نیست اما شنونده در مقابل این سخنان باید چه عكس العملى نشان بدهد؟
آیهاى هست كه از آن استفاده مىشود كه سیره پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم این بود كه به همه حرفها درست گوش مىدادند و به اصطلاح خودمان تو ذوق طرف نمىزدند و اگر حرفش هم صحیح نبود ، به رویش نمىآوردند.
منافقان این مطلب را براى پیغمبر، عیب مىدانستند و مىگفتند: این شخص، فقط گوش و «اذن» است و هر كس هر چه مىگوید گوش مىكند. در آیه 61 سوره توبه مىفرماید: «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن » منافقان درباره پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم مىگفتند «اذن» است یعنى فقط گوش است و همه سخنان را مىشنود و نقض و ابرامى نمىكند.
اگر سه نفر باشید خدا چهارمى شماست و اگر پنج نفر باشید ششمى شماست و اگر كمتر باشید مثلا دو نفر باشید خدا سومى است و اگر بیشتر باشید مثلا هفت نفر باشید خدا هشتمى است. بنابراین به حضور خداى متعال در همه جا توجه داشته باشید و رعایت تقوا را بكنید
خداى متعال در جواب ایشان مىفرماید: «وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّكُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ »
در شأن نزول این آیه گفته شده كه شخصى از منافقان خدمت پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم مىنشست و سخنان آن حضرت را براى دوستان خود نقل مىكرد (در روایات شیعه ، نام وى عبدالله بن مطعم ذكر شده است).
جبرئیل به پیغمبراكرمصلى الله علیه وآله وسلم خبر داد كه این شخص، سخنچین است و گفتگوهایى را كه در حضور شما انجام مىگیرد براى منافقان نقل مىكند. حضرت او را خواستند و به او گفتند كه آیا تو براى منافقین خبر چینى مىكنى؟ گفت: نه، چنین چیزى نیست . گفتند: بسیار خوب، ولى مبادا از این كارها بكنى .
او رفت و پشت سر پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم گفت كه این شخص «اذن» (گوش) است هر كس هر چه مىگوید قبول مىكند ، به او گفته بودند كه من اخبار را نقل مىكنم او هم قبول كرده بود، و من آن را انكار كردم، از من هم قبول كرد!
صحبت درگوشى (نجوا)
یكى دیگر از مسائلى كه در معاشرتها مطرح مىشود و در چند مورد در قرآن كریم به آن اشاره شده نجوا و درگوشى صحبت كردن است. در یك جمعى كه افراد مختلفى حضور دارند اگر دو نفر با هم خصوصى و درگوشى صحبت كنند، طبعاً موجب رنجش دیگران مىشود و در دلشان مىگویند چرا مطلبى را مىخواهند از ما پنهان كنند و ما را نامحرم حساب مىكنند؟
مواردی که " نجوا " اشکال ندارد
گاه، مواردى پیش مىآید كه این كار ضرورت پیدا مىكند; مثلاً شخصى یك مسأله خصوصى دارد و نمىخواهد دیگران بفهمند ، ناچار مىبایستبطور خصوصى و نجوا مطرح بكند ، البته اگر بتواند در جایى كه دیگران نباشند بگوید خیلى بهتر است ولى گاهى وقت تنگ است و باید زودتر مطلب را بیان کند ، یا این كه مطلبى مربوط به مصالح حكومتى است كه فقط باید رهبران قوم بدانند یا مربوط به اسرار نظامى است كه نباید دیگران مطلع شوند یا براى این كه آبروى كس دیگرى محفوظ باشد احتیاج پیدا مىشود كه مطلب بطور خصوصى مطرح بشود یا این كه دو نفر ، كدورتى دارند و كسانى مىخواهند بین آنان را اصلاح کنند و اگر علنى مطرح كنند نقض غرض مىشود .
بطور كلى در موارد مختلفى احتیاج به برخوردهاى خصوصى و گفتگوهاى سرى و درگوشى پیدا مىشود. مواردى هم هست كه بر عكس این درگوشیها درستبرخلاف مصلحت است مثل توطئههایى كه منافقین مىكردند آنها هم كارهایى را كه مىخواستند انجام بدهند فقط با همكارانشان مطرح مىكردند.
در یك جمعى كه افراد مختلفى حضور دارند اگر دو نفر با هم خصوصى و درگوشى صحبت كنند ، طبعاً موجب رنجش دیگران مىشود و در دلشان مىگویند چرا مطلبى را مىخواهند از ما پنهان كنند و ما را نامحرم حساب مىكنند؟
رعایت تقوا حتی در حالت نجوا!
در قرآن كریم به انواع نجوا اشاره شده است در بعضى از آیات بطور كلى سفارش مىكند كه در نجواهایتان تقوا را رعایت كنید و توجه داشته باشید كه سخنان محرمانه شما را خدا مىشنود بنابراین چیزى نگویید كه خلاف مصلحت اسلام و بر خلاف تقوا باشد .
در بعضى از آیات نجواهاى خلاف مصلحت را منع فرموده و مردم را از آن برحذر داشته است و در بعضى از آیات گفته شده كه نجوا براى كارهاى صحیح اشكال ندارد و مواردى را ذكر فرموده كه نجوا گفتن در آنها مانعى ندارد.در سوره مجادله چندین آیه در مورد نجوا است و به این صورت شروع مىشود: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَا یَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ؛ اگر سه نفر باشید خدا چهارمى شماست و اگر پنج نفر باشید ششمى شماست و اگر كمتر باشید مثلا دو نفر باشید خدا سومى است و اگر بیشتر باشید مثلا هفت نفر باشید خدا هشتمى است. بنابراین به حضور خداى متعال در همه جا توجه داشته باشید و رعایت تقوا را بكنید. »( مجادله ، آیه7)
نکاتی پیرامون آیه
درباره این آیه، نكتههاى تفسیرى متعددى هست كه مفسران ذكر كردهاند از جمله درباره «معیتى» است كه خداى متعال در این جا براى خودش ذكر مىفرماید: « وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ »
بدون شك خداى متعال یك موجودى در عرض موجودات دیگر نیست كه شمارهبندى بكنیم و بگوییم مثلاً پنج انسان به علاوه خدا مىشود شش موجود. این همان مطلبى است كه حكما فرمودند كه وحدت خدا ، وحدت عددى نیست، زیرا عدد و شمارش در مورد موجوداتى به كار مىرود كه در عرض هم هستند و با افزودن یكى بر دیگرى، موجودیت آنها افزایش مىیابد. پس منظور از این كه خدا ششمین از پنج نفر هست فقط اشاره به حضور خداى تعالى و قیومیتى است كه خداى متعال در همه جا و نسبتبه همه چیز دارد.
نتیجه گیری:
به عبارتی می توان گفت که نجوا و در گوشی صحبت کردن در جمع کار شایست و پسندیده ای از نظر قرآن نمی باشد ، اما در مواردی که قبلاً ذکر شده ، استثنائاتی دارد .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
مقاله آیة الله محمد تقى مصباح یزدى ، با عنوان " آداب معاشرت در قرآن "