رمز گشایی از برف روی شیروانی داغ

محمدهادی كریمی از تازه‌ترین كارش می‌گوید

«برف روی شیروانی داغ»، ساخته جدید محمدهادی کریمی درباره رمزگشایی از یک شعر مرموز است؛ شعری که سراینده آن استادی است که آن را شب قبل از مرگ خود سروده است.

با مرگ استاد، شاگردان و خانواده‌اش دور هم جمع می‌شوند تا  از این شعر رمزگشایی کنند. به گفته کریمی، «این رمزگشایی باعث یک سری اتفاقات دیگر می‌شود تا شخصیت‌های قصه، هم خودشان را بهتر بشناسند و هم نسبت به جمع شناخت بهتری پیدا کنند.» فیلم با بازی بازیگرانی چون شهاب حسینی، کوروش تهامی، آنا نعمتی، خاطره اسدی  و هنگامه قاضیانی در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجرحضور دارد. کریمی در گفت‌وگو با دوچرخه توضیحات بیشتری در باره تازه‌ترین کار سینمایی خود می‌دهد.

قصه فیلم‌نامه «برف روی شیروانی داغ» چگونه به ذهنتان آمد؟

می‌شود گفت هم من به طرف این قصه رفتم و هم خود قصه به طرفم آمد.  در زمانی که می‌خواستم این فیلم‌نامه را بنویسم، نیازمند یک پالایش روحی بودم و نوشتن و ساختن «برف روی شیروانی داغ» این حالت پالایش را به من می‌داد. قصه درون‌مایه خوبی داشت و به عنوان نوزدهمین فیلم‌نامه سینمایی که از من تبدیل به یک فیلم می‌شد، می‌توانست کار متفاوتی باشد. نو و متفاوت بودن داستان در کنار لحنی که قصه را تعریف می‌کرد، مرا به سمت کارگردانی آن راهنمایی کرد.

در باره نو و متفاوت بودن قصه بیشتر توضیح می‌دهید؟

فیلم باید دیده شود تا این تفاوت‌ها مشخص شود، اما می‌توانم بگویم «برف روی شیروانی داغ» بر اساس شخصیت‌ها شکل گرفته و کل قصه‌اش هم در یک شب اتفاق می‌افتد.

این مسائل کار ساخت فیلم را مشکل نمی‌کرد؟

صددرصد همین‌طور بود. علاوه براین‌که قصه در یک شب رخ می‌دهد، قسمت عمده آن هم در تعداد محدودی لوکیشن (محل فیلم‌برداری) اتفاق می‌افتد. این نکته کار ساخت فیلم را سخت می‌کرد. اما همین سخت بودن به من انگیزه بیشتری می‌داد تا بیشتر به سمت آن بروم.

این قصه شخصیت محور جذابیت‌های لازم را برای جلب تماشاچی دارد؟

هنگام ساخت فیلم دقت داشتم که ریتم فعال و پویایی داشته باشد. احساس می‌کنم همین نکته باعث جذابیت کار شده باشد. می‌دانید، شاید به نوعی جای فیلمی با قصه‌ای که تماماً شخصیت محور باشد و نیروی محرک فیلم از تضاد بین شخصیت‌ها به وجود بیاید، در سینمای ما خالی بود.

فیلم چندین کاراکتر متنوع دارد که بازیگران سرشناس نقش‌های آنها را بازی می‌کنند. به این ترتیب، آیا قصه «برف روی شیروانی داغ» یک شخصیت محوری هم دارد؟

استاد شاعر شخصیت محوری قصه است و نسبت بقیه شخصیت‌های فیلم (فامیل و شاگردان) با استاد است که وضعیت آنها را در قصه فیلم مشخص می‌کند. اما وقتی می‌گویم استاد، شخصیت محوری ماجراست، به معنی آن نیست که بقیه شخصیت‌های قصه فرعی هستند. در قصه فیلم همه شخصیت‌ها اصلی هستند و میزان حضور،تأثیر و بازی‌شان، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی یکسان و برابر است. در این قصه، ما قهرمان و ضد قهرمان نداریم و همین نکته، یکی از بخش‌های سخت کار بود.