تبیان، دستیار زندگی
نظر نیما درباره شعر سعدی و حافظ (بخش دوم) بگویید: زبان، زبان ِ حافظ است یا سعدی؟ حافظ زبان غیب است. ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان، زبان ِ حافظ است یا سعدی؟

نظر نیما درباره‌ شعر سعدی و حافظ

بخش اول، بخش دوم:

سعدی و حافظ

در یادداشت دیگری، نیما یوشیج زبان شعر را زبان شاعری دانسته که "خلق کلمه با اوست" و "تلفیق دارد" و فکر و موضوع دارد. سپس در مقایسه بیان حافظ و سعدی، زبان حافظ را زبان شعر دانسته و زبان غیب، زبان دنیا، زبان دل و زبان معنا، زبان یک زندگانی و هستی بالاتر:

"بگویید: زبان، زبان ِ حافظ است یا سعدی؟ حافظ زبان غیب است.

...

زبان این دو نفر که حافظ و نظامی باشند، زبان دنیا است. زبان دل. زبان معنی. زبان غیب. زبان یک زندگانی و هستی بالاتر.

اگر زبان فقیر ما با این دو نفر از نظری غنی بشود، اگر روزی زبان و ادبیاتی برای ما باشد، اگر روزی ادبیات ما شیوع یافت، آن روز، روزی است که می‌توان گفت به ادبیات واقعی دست یافته‌ایم." (1)

در نامه ای دیگر، نیما گلستان سعدی را شاهکار آثاری از ادبیات قدیم فارسی دانسته که مخلوط نظم و نثر هستند.(2)

در "ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان"، نیما حافظ را یکی "از عجیب ترین شعرای روی زمین" و "اعجوبه‌ی خلقت انسانی" دانسته و غزلش را "موزیک احساسات انسانی" نامیده است. (3)

پس از طرح نظر نیما یوشیج درباره‌ی شعر سعدی و حافظ می‌پردازم به نظر دو منتقد در این باره.

نخستین منتقد ضیا موحد است.

در گفت‌وگویی با سایت وازنا، مصاحبه‌گر از او پرسیده: چرا نیما با سعدی مخالف بود؟

ضیا موحد پاسخ داده: "من بارها جواب این را داده‌ام. نیما خیال می‌کرد ادبیات اگر پند آموز شد دیگر ادبیات نیست. این یک اشتباه بزرگ بوده. ادبیات ذاتاً اخلاقی است. در ضمن خود نیما از نامه‌ها گرفته تا شعرهایش پر از نصیحت است. آن‌چه تغییر کرده فرم کار است." (4)

این نظر ضیا موحد نادرست است و علت این‌که نیما نسبت به شعر سعدی نظر منفی داشته به هیچ‌وجه اخلاقی بودن یا پندآموز بودن آن نبوده، زیرا نیما در تمام مواردی که به شعر سعدی پرداخته و نظر منفی‌اش را درباره‌ی آن تشریح کرده، اشاره به غزلهای عاشقانه‌ی سعدی داشته، نه به مثنوی‌های اخلاقی و پندآموز بوستان، بنابراین مخالفتش با سعدی به علت پندآموز بودن شعر سعدی نبوده و دلیلهای دیگری داشته که در ادامه‌ی این مقاله آن را توضیح می‌دهم.

منتقد دوم ایرج پارسی‌نژاد است. او در کتاب "نیما یوشیج و نقد ادبی"، در بررسی انتقادی "حرفهای همسایه‌ی"، در سه جا نظر منفی نیما درباره‌ی شعر سعدی را نقد کرده، از جمله:

"روی‌کرد نیما به "عشق عارفانه" درخور توجه است، تا آن‌جا که نظامی را که شاعر دل‌خواه اوست به برخورداری از عشق عارفانه نسبت می‌دهد. اما با سعدی به علت آن‌که گمان می‌کند عشق در غزلهای او طبیعی و غریزی است، سر ستیز دارد... نیما باید به جای رسیدگی به عشق طبیعی و عشق عرفانی به ماهیت شعر در کلام سعدی توجه می‌کرد که چگونه او کلمات ساده را با سحر کلام خود به "شعر" بدل می‌کند. اما گویا کم‌مهری نیما به سعدی، هم‌چنان عشق بسیارش به نظامی، حاصل طبع و طبیعت و مأنوسات ذهنی اوست. ظاهراً زیباییهای بلاغی کلام سعدی مانند خیال‌انگیزی‌های نظامی آن‌چنان او را درنمی‌گیرد." (5)

"شگفتا که نیما عشق در غزل سعدی را که به شعر محض بدل شده "عشق عادی"، عشق غریزی خوانده است." (6)

"نیما در تفاوت سعدی و حافظ حرفهایی می‌زند که ناشی از ناآگاهی او از بلاغت درخشان، ساختار نحوی و معماری کلام استاد سخن سعدی است.

...

مشکل نیما در این است که بوطیقای او بر محور ابهام در شعر است. این اعتقاد شاید بیشتر ناشی از مطالعه‌ی آثار شاعران سمبولیست فرانسوی باشد، اما باری واقعیت این است که سعدی با ابهام سروکاری ندارد. او با صراحت شعر می‌آفریند و خلق زیبایی می‌کند و این نکته موجب سوء تفاهم در نیما می‌شود که عشق و احساسات را در حافظ عالی و در سعدی عادی و عامیانه بیابد." (7)

مشکل نیما در این است که بوطیقای او بر محور ابهام در شعر است. این اعتقاد شاید بیشتر ناشی از مطالعه‌ی آثار شاعران سمبولیست فرانسوی باشد، اما باری واقعیت این است که سعدی با ابهام سروکاری ندارد.

نظر ایرج پارسی‌نژاد درباره‌ی علت این‌که نیما نسبت به شعر سعدی دید منفی داشته و به آن بی‌مهر بوده، نظری درست و واقع‌بینانه است. واقعیت این است که نیما دوستدار شعر عالی بوده و شعری را "به اعلا درجه" عالی می‌دانسته که دارای ابهام و ایهام و عمق باشد، پیچیده و پوشیده و خیال‌انگیز باشد، زبانش زبان معنا و دل و غیب و زبان یک هستی والا باشد، چند لایه‌ای و دارای ابعاد تودرتو باشد، تفسیرپذیر و قابل تأویل باشد، و اگر به عشق می‌پردازد، عشقش عشقی شاعرانه و عمیق و پخته و پرداخته و تخمیر یافته باشد. و نیما تمام این ویژگیها را در غزلهای حافظ می‌یافت و در غزلهای سعدی نمی‌یافت، به همین دلیل عاشق غزلهای حافظ بود و او را "اعجوبه‌ی خلقت انسانی" و شعرش را "موزیک احساسات انسانی" و زبانش را زبان شعر و زبان غیب و زبان دل و زبان هستی بالاتر می‌دانست ولی برای سعدی ارزشی بیش از متوسط قائل نبود.

نیما معتقد بود: "آن چیزی که عمیق است، مبهم است. کنه اشیا جز ابهام چیزی نیست. جولانگاهی که برای هنرمند هست، این وسعت است (در حالی که می‌خواهد به همه چیز برسد و همه چیز را با قوت آن دریابد) این وسعت، هنرمند واقعی را تشنه‌تر می‌دارد. در عروق او نقطه‌ی پرعمقی، آن چاشنی تلخ و شیرین زندگی را که او به‌خود و نابه‌خود به‌هوای آن می‌رود، می‌چشاند. در آن یافته‌های زندگی او را باید دید. لذتهای گم‌شده با ساعات دور و دراز از هجران را حاکی از شبی که در میان شبها بیهوده به روز پیوست. روزی که او در روشنی زننده‌ی آن انتظار شب را می‌کشید. جان هنر با زندگی است... انسان نسبت به آثار هنری یا اشعاری بیشتر علاقمندی نشان می‌دهد که جهاتی از آن مبهم و تاریک و قابل شرح و تأویلهای متفاوت باشد." (8)

نیما معتقد بود: "کارهای باعمق اساساً ابهام انگیز هستند. این ابهام در همه‌جا- وقتی که عمیق می‌بینیم- وجود دارد. در همه‌ی روزنه‌های زندگی، مثل مه که در جنگل پخش شده است... حال‌آن‌که برای کسانی که نظری با این عمق ندارند، ابهامی هم وجود ندارد." (9)

غزل حافظ دارای این ابهام و قابل تفسیر و تأویل است، بنابراین از نظر نیما عالی و عمیق بود، و نیما به آنها عشق می‌ورزید؛ ولی غزل سعدی این خصوصیتها را ندارد و شفاف و صریح و سطحی است، بنابراین از نظر نیما عادی و غریزی بود،  و نیما آنها را دوست نداشت.

نیما معتقد بود که "شعرای بزرگ کلمات خاصی دارند که شخصیت آنها را می‌شناساند زیرا که معنای خاصی داشته و مجبور بوده‌اند کلمه برای منظور خود پیدا کنند، درصورتی‌که برای مطالب عادی، کلمات چه زیاد و در دست‌رس همه هست و همه می‌گویند." (10)

بر اساس این اعتقاد، نیما زبان فردیت‌یافته‌ی حافظ با تلفیقات خاص و تعبیرات خودساخته‌ی منحصربه‌فرد و تأویل‌پذیر و دارای ایهام و ابهام ِ او را بر زبان فصیح و بلیغ ولی صریح و سطحی سعدی ترجیح می‌داد و زبان حافظ را زبان شعر عالی می‌دانست و زبان سعدی را زبان بیان احساسات عادی.

ادامه دارد...


پی نوشت ها:

1- درباره‌ی شعر و شاعری- ص 220 و 221

2- نامه‌های نیما یوشیج- نشر آبی- چاپ اول 1363- ص 174

4- ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان- انتشارات گوتنبرگ- چاپ سوم- بهار 1355

5- سایت وازنا- گفت‌وگوی نازنین رحیمی و علی هاشمیان با ضیا موحد

6- نیما یوشیج و نقد ادبی- ایرج پارسی‌نژاد- انتشارات سخن- چاپ اول 1388- ص 128 و 129

7- نیما یوشیج و نقد ادبی- ص 154

8- نیما یوشیج و نقد ادبی- ص 158 و 159

9- درباره‌ی شعر و شاعری- ص 167

10- درباره‌ی شعر و شاعری- ص 168


بخش ادبیات تبیان


دینگ دانگ- مهدی عاطف راد