تبیان، دستیار زندگی
جوانان برای این که دچار پیردختری و یا پیرپسری نشوند، باید سطح توقعاتشان را پایین آورند و به سوی ازدواج های آسان روی بیاورند و این باور باید در آنها ایجاد شود که زن و شوهر نباید به دنبال زندگی کاملاً مستقل باشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موانع دوست داشتنی

موانع ازدواج

بگذارید این بار ماجرا را از ته به سر ببینیم. شما جوان ساده و بی ادعایی هستید که با ثروت جوانی و سرمایه عشق دست همسرتان را گرفته اید و سر زندگی برده اید. درآمد ثابتی ندارید اما همیشه می توانید روی کمک پدر و مادری که خرجی تان را می دهند و اتاق کوچک کنار خرپشته را بدون هیچ چشم داشتی به شما و همسرتان داده اند، حساب کنید. هر صبح، راهی دانشگاه می شوید تا آخرین واحدهای باقیمانده را هم پاس کنید و بلافاصله بعد از آن، به خدمت مقدس سربازی اعزام شوید. ته جیبتان شپش کله معلق می زند و از قضا همین چند روز پیش که همسرتان یک عمل اورژانسی آپاندیس داشت، از خانواده همسرتان پول قرض کردید و خرج بیمارستان را پرداختید. لازم نیست بگوییم که چون کار ندارید، جایی هم بیمه نیستید و به همین دلیل هزینه های بیمارستان برایتان سنگین تمام شده است.

شما به این می گویید زندگی مشترک؟ به نظرتان کجای این زندگی تلاش یک زوج جوان را برای ساختن یک زندگی کوچک دونفره نشان می دهد؟ کسی منکر اهمیت ساده زندگی کردن نمی شود اما قرار نیست برای داشتن یک زندگی ساده، تمام هویت و استقلال خانواده نوپایتان را زیر پا بگذارید.

ازدواج کردن، حتی در ساده ترین شکل آن، پیش نیازهایی دارد که اصلا به معنی مانع تراشی نیست. بلکه پشت سر گذاشتن آنها شما را قدم به قدم از بی تجربگی دنیای تجرد جدا می کند و برای شروع یک زندگی مستقل آبدیده می کند

ازدواج

پول و شغل و درس و سربازی همیشه متهمان ردیف اول مجرد ماندن جوان ها بوده اند؛ مراحلی از زندگی که کمتر کسی پیدا می شود به آنها برچسب «مانع» نزند و آنها را دردسرهای نسل امروز نداند. اما باور کنید همین موانع بزرگ، خیلی وقت ها حکم برگ برنده شما را در آینده خواهند داشت که کمک می کنند زندگی مستقل تر و پایدارتری را تجربه کنید!

طرف حساب ما البته آدم های سختگیر و افراطی نیستند که پول و سرمایه را به خانه و ویلا و ماشین تعبیر می کنند و منظورشان از شغل، چیزی در حد مدیرعاملی است. روی صحبت ما با کسانی است که می خواهند با سادگی و عمل به سنت وارد یک زندگی مشترک جمع و جور شوند اما حاضر نیستند مقدمات این زندگی ساده را فراهم کنند.

ازدواج کردن، حتی در ساده ترین شکل آن، پیش نیازهایی دارد که اصلا به معنی مانع تراشی نیست. بلکه پشت سر گذاشتن آنها شما را قدم به قدم از بی تجربگی دنیای تجرد جدا می کند و برای شروع یک زندگی مستقل آبدیده می کند.

دکتر برجعلی

پای صحبت دکتر برجعلی، روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی که بنشینید، برایتان اهمیت این مراحل را اینطور شرح می دهد: «اولین و مهم ترین گام در ارضای سالم نیازها، اولویت بندی آنهاست. برای این که نیازهای ما رفع شوند و بتوانیم روی پا بایستیم، باید توجه کنیم که به چه پیش نیازهایی احتیاج داریم.

مثلاً در یک نوجوان و یا جوان، رشد علمی یک مسئله جدی است؛ همچنین داشتن مهارت شغلی و یا اقدام به ازدواج. ولی هر یک از این نیازها باید در زمان مناسب و بسته به اولویتشان برآورده شوند. برای ازدواج، پیش نیازهایی مثل رشد عاطفی، رشد عقلانی و رشد مهارتی لازم است.

حالا اگر فرد، در سنین نوجوانی، در روابط غلط درگیر شود، جز فرصت سوزی کاری انجام نداده است و سلامت روانی و فرصت رشد خود را از بین می برد؛ چون بحث از یک «نیاز نا به هنگام» است. این فرد، بدون این که حداقل پیش نیازها را داشته باشد، دست به انتخاب می زند و در این صورت مجبور است که انتخاب هایی در سطح پایین داشته باشد و با این عمل، رشد همه جانبه خود را محدود می کند. اما او می تواند این نیاز زودرس را به تأخیر بیندازد و بعد از کسب آمادگی های لازم ازدواج کند، در غیر این صورت، آسیب جدی خواهد دید.

جوانان برای این که دچار پیردختری و یا پیرپسری نشوند، باید سطح توقعاتشان را پایین آورند و به سوی ازدواج های آسان روی بیاورند و این باور باید در آنها ایجاد شود که زن و شوهر نباید به دنبال زندگی کاملاً مستقل باشند، بلکه باید با یک استقلال نسبی و توقعات متوسط وارد زندگی شوند

ازدواج

اما چه طور یک نوجوان و یا جوان می تواند فرضا یک چنین نیازی را به تأخیر بیندازد؟ پاسخ، این است که او با پیشرفتی که در زمینه های دیگر (مثلاً تحصیلات، مهارت شغلی و مهارت های اجتماعی) پیدا می کند و با شکوفایی ای که در استعدادهای دیگر وی پدیدار می شود، می تواند نیازی مانند ازدواج را که پیش نیازهای آن فراهم نیست، تا زمان مناسب آن به تأخیر بیندازد.

بدین ترتیب با شکوفایی در زمینه ای دیگر و گذشت زمان، کم کم پیش نیازهای این نیاز وی نیز فراهم و تأمین می شود و می تواند در زمان مناسب آن، به برآوردن این نیاز به طور منطقی و سالم، اقدام کند.»

دکتر برجعلی البته حساب جوانان سختگیر را جدا می کند و می گوید: «ازدواج در صورت شرایط مالی خوب تعریف نمی شود. ازدواج یعنی رسیدن دو جوان به یكدیگر با حداقل امكانات. در غیر اینصورت ازدواج فقط باید برای ثروتمندان باشد در حالی كه برای همه مردم است و یك پدیده عمومی است.

ما ازدواج را پر از استرس نشان می دهیم و این استرس به جوانان منتقل می شود. باید بیشتر از زیبایی های ازدواج را تعریف كرد و بعد درباره مسئولیت پذیری ازدواج صحبت كرد.

جوانان برای این که دچار پیردختری و یا پیرپسری نشوند، باید سطح توقعاتشان را پایین آورند و به سوی ازدواج های آسان روی بیاورند و این باور باید در آنها ایجاد شود که زن و شوهر نباید به دنبال زندگی کاملاً مستقل باشند، بلکه باید با یک استقلال نسبی و توقعات متوسط وارد زندگی شوند.

مهریه

مثلا مهریه عاملی است که در بسیاری از ازدواج ها مشکل ساز می شود و مانع از سرگرفتن وصلت می شود. در صورتی که مهریه تنها یك نقطه ورود است و نمی توان گفت باعث پایداری ازدواج است. این اشتباه است كه بگوییم مهریه باعث خوشبختی یا بدبختی است.

مهریه نشانه صداقت فرد در بعد عملی معرفی است و  در تعیین آن باید یك حد متعارف رعایت شود.

نباید گفت مهریه اصلا خوب نیست یا مهریه حتما باید سنگین باشد. البته شان دختر و وسع فرد هم در این بین نقش مهمی دارد. اما به طور کلی مهریه باید عینی باشد و نقد. نقد كم بهتر از نسیه زیاد است.»

فاطمه ایمانی

بخش کلوب ازدواج


گفتگوها  برگرفته از: ساج، حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.