تبیان، دستیار زندگی
قرآن در این‏گونه تمثیل‏ها در مقام بیان عظمت‏خلقت و یا جلالت و قدرت خدا نیست و گرنه در این موارد آفرینش آسمان‏ها و زمین و ستارگان و كهكشان‏ها را مطرح مى‏كرد ، بلكه هدف تحقیر بت‏ها و خدایان باطل است ، و در این مورد حتماً باید از این تمثیل‏ها كمك گرفته شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگى مثل‏هاى قرآن

قرآن


قرآن در عین این كه در بیان مثلها از فرهنگ محیط تاثیر نمى‏پذیرد، ولى مثل‏هاى آن پیوسته متناسب با اهدافى است كه در هر محیطى آن را تعقیب مى‏كند.

انسان از محیطى كه در آنجا پرورش یافته، تأثیرپذیر مى‏باشد ، و فرهنگ محیط در سخنان او از شعر و نثر جوانه مى‏زند و افراد آگاه از ویژگى‏هاى ملت‏ها ، زادگاه سخنان را به خوبى تشخیص مى‏هند.


شخصیت انسان خود را در گفتار و رفتار او پنهان مى‏سازد ، به عبارتی زاییده مثلثى است كه یك ضلع آن را عامل محیط تشكیل مى‏دهد ، و دو ضلع دیگر آن « عامل وراثت ‏» و « تعلیم و تربیت ‏» است.

اثرپذیرى قرآن از محیط

قرآن سخن آدمى نیست كه از محیط تاثیر بپذیرد ، او سخن خدا است كه آفریدگار انسانها و محیط و فرهنگ و آنچه در جهان امكانى نام هستى دارد ، مى‏باشد .

انتظار این كه قرآن از فرهنگ محیط مكى و یا مدنى متأثر گردد ، اندیشه باطل است كه گاه و بیگاه دامنگیر خاورشناسان مغرض مى‏گردد و برخى از افراد را فریب مى‏دهد .

در قرآن مسأله اثرپذیرى از محیط كاملا بى‏اساس است ، بلكه اگر سخنى هست مربوط به جاى دیگر است ، و آن این كه هدف قرآن از مثل‏هاى ابداعى و ابتكارى ، بیان یك اندیشه نامحسوس در قالب محسوس است تا آن حقیقت نامرئى در لباس یك واقعیت مرئى ، براى مخاطبان جلوه كند .

شرایط حاکم بر مکه !

پیامبر گرامى در محیط مكه گرفتار شرك مشركان ، و نیایش آنان در برابر سنگ و فلز و چوب بود . از این جهت وحى الهى باید در مثل‏هاى هدایت‏گرانه خود ، در صدد معالجه این بیمارى باشد ، و مثل‏هائى مطرح كند كه ناظر به تحقیر خدایان دروغین آنها مى‏باشد تا از این طریق مشركان را به زشتى پندار و كردار خود متوجه سازد.

البته این نه به آن معنا است كه تمام مثل‏هاى آیات مكى بر محور نكوهش از بت‏پرستى دور مى‏زند ، بلكه مقصود این است كه مثل‏هاى آیات مكى به گونه‏اى است كه مى‏خواهد بیمارى‏هاى فراگیر و حاكم بر محیط مكه را مداوا كند ، خواه این بیمارى بت‏پرستى باشد یا رباخوارى ، كشتن اولاد بى‏گناه باشد ، یا خرافه‏گرائى.

شرایط حاكم بر مدینه غیر از شرایط حاكم بر مكه بود !

پیامبر در مدینه گرفتار نفاق منافقان وانسانهاى دو چهره، و یهود لجوج و معاند بود كه پیوسته هر دو گروه به كارشكنى پرداخته و براى رهبر و پیروان او مشكلاتى پدید مى‏آوردند.

از این جهت مثل‏هاى هدایت‏گرانه كه در آیات مدنى وارد شده است ، بیمارى‏هاى مخصوص این محیط را نشانه گرفته ، و پیوسته كوشیده است تلاش‏هاى منافقان را بى‏اثر و یا كارهاى ریاكارانه را بیهوده جلوه دهد.

در این مثل‏ها دیگر مسأله بت‏پرستى و تحقیر بت‏ها یا نكوهش امثال اینها مطرح نیست تا مثل‏ها به معالجه این نوع از بیمارى‏ها بپردازد.

كسانى كه غیر خدا را اولیاى خود برگزیده‏اند ، بسان عنكبوتند كه خانه براى خود بتند و سست‏ترین خانه‏ها خانه عنكبوت است، اگر مى‏دانستند

همچون لانه عنكبوت

تار عنکبوت

براى این كه سخن ما خالى از شاهد و گفتار نباشد ، نمونه‏اى از مثل‏هاى مكى و نمونه‏اى دیگر از مثل‏هاى مدنى را ارائه مى‏كنیم كه هر یك بیمارى محیط را نشانه گرفته و در صدد علاج آن برآمده‏اند.

قرآن در تحقیر خدایان دروغین مثلى را مى‏زند و آن این است كه دل بستن به این خدایان دروغین بسان دل بستن عنكبوت به لانه سست‏خویش مى‏باشد كه كوچكترین مقاومت و ایستادگى در برابر حوادث ندارد ، چنانكه مى‏فرماید:

«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ ؛ كسانى كه غیر خدا را اولیاى خود برگزیده‏اند ، بسان عنكبوتند كه خانه براى خود بتند و سست‏ترین خانه‏ها خانه عنكبوت است ، اگر مى‏دانستند ».(عنکبوت / 41 )

چه مثلى زیباتر و چه تشبیهى روشن‏تر از این، لانه عنكبوت در نظر او از دوام و استحكامى برخوردار است ، اما در برابر یك باد ملایم از جاى كنده مى‏شود ، و با افتادن قطره آبى پاره مى‏گردد ، و با نزدیك شدن شعله آتش از هم مى‏پاشد .

بتان و هم چنین هر پایگاهى غیر خدا مانند قدرت و ثروت ، عشیره و اولاد ، بسان لانه عنكبوت است كه در یك چشم به هم زدن فرو مى‏ریزد و اثرى از آن باقى نمى‏ماند .

در این آیه مكى ، تحقیر شرك و خدایان دروغین مورد هدف قرار گرفته درحالى كه در مثل‏هاى مدنى بیمارى خاص آن محیط ، مورد تعرض قرار گرفته است .

چارپایی که کتاب حمل می کند !

مثل‏هاى مدنى از مبارزه با شرك فارغ بوده، گاهى نادانى یهودان رانشانه مى‏گیرد. درباره عدم بهره‏گیرى آنان از توراتى كه در اختیار دارند، مثل یاد شده در زیر را مطرح مى‏كند:

«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ؛ و حال كسانى كه مكلف بر تورات شده‏اند، ولى حق آن را ادا نمى‏كنند، بسان درازگوشى است كه كتابهائى بر او حمل مى‏كنند ». (جمعه / 5 )

یهود مدینه خصوصیات و ویژگى‏هاى پیامبر خاتم‏صلى الله علیه وآله را در تورات مى‏خوانده‏اند و پیوسته از ظهور آن حضرت خبر مى‏دادند ، ولى آنگاه كه آن حضرت با آن ویژگیها و نشانه‏ها ظاهر گردید به جاى این كه در ایمان به وى پیشقدم باشند ، به انكار نبوت آن حضرت پرداخته و تورات را مخفى و پنهان كردند ، چنانكه مى‏فرماید: « وَلَمَّا جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِینَ ؛ و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤید آنچه نزد آنان است، بر ایشان آمد، و از دیرباز در انتظارش بر كسانى كه كافر شده بودند، پیروزى مى‏جستند، ولى همین كه آنچه (كه اوصافش) را مى‏شناختند، بر ایشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت‏خدا بر كافران باد ». (بقره / 89 )

با طرح این دو مثل روشن شد در عین این كه قرآن از فرهنگ محیط تأثیر نمى‏پذیرد ، ولى مثل‏هاى آن پیوسته متناسب با اهدافى است كه در هر محیطى آن را تعقیب مى‏كند .

و حال كسانى كه مكلف بر تورات شده‏اند، ولى حق آن را ادا نمى‏كنند، بسان دراز گوشى است كه كتابهائى بر او حمل مى‏كنند

راز نام بردن قرآن از موجودات پست

قرآن

قرآن به خاطر هدف هدایت، گاهى از موجوداتى نام مى‏برد كه در انظار مردم از حقارت خاصى برخودارند مانند سگ و درازگوش ، مگس و پشه. در شرایطى كه خدا مى‏خواهد خدایان دروغین مشركان راتحقیر كند و آنها را بى‏ارزش معرفى كند ، لازم است آنها را به چنین جاندارانى تشبیه كند كه همگان بر حقارت آنها اتفاق دارند ، و این نوع تشبیه و تمثیل را باید لازمه بلاغت‏شمرد نه وسیله انتقاد .

قرآن در آیه‏اى درباره بى‏ارزش بودن معبودان دروغین چنین مى‏فرماید: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ؛ اى مردم مثلى زده شده است كه به آن گوش فرا دهید ، كسانى را كه غیر از خدا مى‏خوانید هرگز نمى‏توانند مگسى را بیافرینند ، هرچند در این كار دست‏به دست هم بدهند ، و هرگاه مگس چیزى از آنان برباید نمى‏توانند آن را بازپس بگیرند هم عبادت‏گران ناتوانند و هم معبودان آنها ».(حج / 73 )

چه تحقیرى بالاتر از این كه معبودان دروغین آنها را ناتوان‏تر از مگس پست معرفى مى‏كند تا آنجا كه یاراى مقابله با مگس را ندارند، و اگر مگس چیزى از آنها ربود ، قدرت پس‏گیرى را فاقد مى‏باشند.

این نوع مثل‏ها مایه دلخورى مشركان و دیگران مى‏گشت و لذا به پیامبر اعتراض مى‏كردند كه هدف از این مثل‏ها چیست ، و چنین مى‏گفتند: « مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ كَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ كَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ؛ (مى‏گفتند) منظور خدا از این مثلها چیست . مثل‏هایى كه گروهى را گمراه و گروهى را هدایت مى‏كند البته تنها فاسقان از آن گمراه مى‏گردند ».( بقره / 26)

نتیجه گیری :

قرآن در این‏گونه تمثیل‏ها در مقام بیان عظمت‏خلقت و یا جلالت و قدرت خدا نیست و گرنه در این موارد آفرینش آسمان‏ها و زمین و ستارگان و كهكشان‏ها را مطرح مى‏كرد ، بلكه هدف تحقیر بت‏ها و خدایان باطل است ، و در این مورد حتماً باید از این تمثیل‏ها كمك گرفته شود.

البته باید به این نکته واقف بود که ؛ در عظمت آفرینش این نوع حشرات جاى سخن نیست ، ولى مقصود از تشبیه چیزى دیگر است و آن ناتوانى آن حیوانات در دفاع از خود و دیگرى است.

بخش قرآن تبیان


منبع :

مقاله آیت الله جعفر سبحانى ، " مثل های قرآن کریم "