تبیان، دستیار زندگی
نکاتی از درس اخلاق آیت الله العظمی جوادی آملی اگر آن‏چه که می‌دانیم را به خوبی عمل کنیم هیچ مشکلی به وجود نمی‌آید و جامعه متمدن می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

متمدن شدن جامعه با اخلاق عملی

آیت الله جوادی آملی

نکاتی از درس اخلاق آیت الله العظمی جوادی آملی

اگر آن‏چه که می‌دانیم را به خوبی عمل کنیم هیچ مشکلی به وجود نمی‌آید و جامعه متمدن می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

1. مشکلات جامعه در اثر فقدان اخلاق است و در حال حاضر بخش قابل توجهی از پرونده‌هایی که در محاکم قضایی تشکیل می‌شود مربوط به عدم رعایت الفبای دین است و این طور نیست که کسی این بدیهیات را نداند، بلکه عمل نمی‌کند.

2. مشکل ما جهل نیست، بلکه جهالت است. جهل متعلق به دستگاه اندیشه و جهالت مال دستگاه انگیزه است.

3. مملکت ما را عقل اداره می‌کند نه علم. بیشتر مردم توفیق اینکه به صورت درازمدت در دانشگاه یا حوزه درس بخوانند را ندارند، بنابراین مقداری درس می‌خوانند و مشغول کاری می‌شوند.

4. مشکل جهل را مربوط به عقل نظری و مشکل جهالت را مربوط به عقل عملی است؛ اگر آن‏چه که می‌دانیم را به خوبی عمل کنیم هیچ مشکلی به وجود نمی‌آید و جامعه متمدن می‌شود.

5. شانی در جان ماست که مسائل علمی را عهده‌دار است و حس را کنترل می‌کند و وهم و خیال را رام می‌کند و نتیجه عقلی می‌گیرد و آن بخشی که انگیزه را رام می‌کند و غضب و شهوت را تعدیل می‌کند مربوط به عقل عملی است.

6. مشکل ما این است که عقل عملی را نشناختیم و خیال می‌کنیم که مسائل با علم حل می‌شوند. اگر کسی چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد ولی دست و پای او بسته باشد و نتواند از خطر نیش عقرب یا مار فرار کند، آن وقت اگر سئوال کنیم مگر عقرب یا مار را ندیدی که فرار کنی، باید از سئوال ما تعجب کرد نه از فرارنکردن آن شخص.

7. بخش زیادی از معرکه گیری‌ها شیطان و ابلیس در درون انسان به عقل عملی بر می‌گردد. اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: (کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ) منظورشان به علم نبود، چراکه علم اسیر نمی‌شود بلکه عقل عملی که باید عزم داشته باشد در جنگ با دیو درون و بیرون شکست خورد و به بند کشیده شد.

8. اگر دست عقل عملی را دیو درون بسته است، انسان هر چه درس بخواند جزم او تقویت می‌شود نه عزم او.

9. اساس کار ما این است که ببینیم کدام عضو بدن کار می‌کند و کدام عضوی که کار می‌کند مسئول است و دست و پای کدام عضو مسئول بسته است تا با اخلاق، دست و پای عقل عملی صاحب انگیزه و اراده که گرفتار دیو شده را باز کنیم.

10. این‏که امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند که حرف‌های ما را عقلی امضاء می‌کند که آزاد شود نه علم؛ به این معناست که بیماری قلب، جهالت است و علم اگر خیلی کارآیی داشته باشد نیمی از مسأله را حل کند.

11. سرّ این‏که مرحوم کلینی اول کتاب «العقل و الجهل» را نوشت و بعد از آن کتاب «العلم» را تالیف کرد این است که جهالت در برابر عقل دشمن سرسخت است، نه جهل در برابر علم.

12. جهان را جهالت در عقل به آتش کشیده است.  بیشتر درآمدهای روی کره زمین که نعمت‌های الهی است صرف آدم کشی می‌شود که ایجاد کارخانه‌های تسلیحاتی، دانشکده‌های افسری و ده‌ها کار دیگر مربوط به همین است.

13. [نکاتی در شرح سومین نامه امیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب شریف نهج البلاغه:]

این نامه مربوط به شریح قاضی است که قاضى امیرالمؤمنین علیه السلام بود.

در آن به امام علی علیه السلام گفتند که شریح خانه‌ای به قیمت 80 دینار خریده است. امیرالمومنین علیه السلام شریح را احضار کردند و به او گفتند: شنیده‌‏ام خانه‏‌اى خریده‌‏اى به 80 دینار و براى آن قباله نوشته‌اى و چند نفر هم شهادت داده‌اند. شریح گفت: چنین است یا امیرالمؤمنین.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) نگاه غضبناکی به شریح کردند و فرمودند: اى شریح طولی نمی‌کشد که کسی می‌آید و به قباله و شاهدانت نگاه نمی‌کند و بدون این‏که چیزی همراهت باشد تو را با خود می‌برد. پس باید مواظب می‌بودی که این خانه را از مال دیگران نگرفته باشی یا مالی که دست توست آلوده نباشد، که اگر چنین باشد در دنیا و آخرت دچار مشکل می‌شوی.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به شریح گفته بودند: اگر قبل از اینکه این خانه را مى‌‏خریدى نزد من می‌آمدى، برایت قباله‌‏اى مى‌‏نوشتم که تو حتى یک درهم نیز رغبت نمى‌کردى برای این خانه بپردازی و نسخه آن قباله چنین است: این خانه، خانه‌‏اى است که بنده‌‏اى فرومایه و ذلیل که چون عزت قناعت و ذلت مال‌داری دارد، از پیرمردی که کم کم می‌خواهد بمیرد خریده است؛ خانه‏اى از سراى فریب در کوى فانی‌ها و محله هلاک شدگان. این خانه چهار حدّ دارد: حد اول، به آنجایی که آفت‌ها و آسیب‌هاست، حدّ دوم به آنجا که مصیبت‌ها و دردها را سبب است، حدّ سوم به هوس‌ها و خواهش‌هایی که انسان را به هلاکت می‌رساند، و حدّ چهارم شیطان است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه فرمودند: در این خانه از حد چهارم باز مى‌‏شود. خریدار مغرور به آرزویی این خانه را از فروشنده‌اى که در حالت مرگ است خرید. خریدار اگر خسارتی در این معامله دید و اگر احساس کرد این خانه را گران خرید، کسی که کل این جریان‌ها را قبض می‌کند خریدار و فروشنده را به محکمه الهی می‌برد.

در این معامله ضرر خریدار در آن‏چه خریده است، بر عهده کسى است که اندام‌هاى پادشاهان را ویران می‌کند و جان جباران را می‌گیرد و پادشاهى از فرعونان چون شهریاران ایران و قیصرهاى روم و تبّعهاى یمن و حمیرها گرفته است، و نیز آن کس که دارایى خود را گرد آورد و همواره بر آن در افزود و کاخ‌هاى استوار برآورد و آنها را بیاراست و اندوخته‌ها نهاد تا به گمان خود براى فرزند، مرده ریگى نهد. همه اینها را براى عرضه در پیشگاه حسابگران و آنجا که ثواب و عقاب را معین مى‌کنند، حاضر کرد. در آنجا حکم قطعى صادر شود و کار داورى به پایان آید. در آنجا تبهکاران زیانمند شوند و عقل هر گاه که از اسارت هوس بیرون آید و از علایق دنیوى در امان ماند، به این سند گواهى دهد.


منبع: رسا

تنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان