تبیان، دستیار زندگی
پر از تجربه بود، پر از سادگی، پر از صداقت. خطوط خمود صورتش ما را بی اختیار یاد خطوطی می انداخت که دست طبیعت آن را بر صورت کویر در سالیان دراز نقاشی کرده است..
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم طالبی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساده مثل کویر

دکتر کردوانی


پر از تجربه بود،پر از سادگی،پر از صداقت.خطوط خمود صورتش ما را بی اختیار یاد خطوطی می انداخت که دست طبیعت آن را بر صورت کویر در سالیان دراز نقاشی کرده است.جایی که در آن زاده شده بود،با آن بزرگ شده بود و با عشق به آن زنده بود و زندگی می کرد و به آوازه ی نام کویر شهره ی آفاق شده بود. میهمان خانه ی پروفسور کردوانی ، چهره ماندگار علمی کشور و پدر کویر شناسی ایران ، شدیم و با کلام دلنشین شان همراه.


تبیان:ریشه ی علاقمندی شما به کویر از کجا شروع شد که هم عمر خود را در آن صرف کرده اید و هم به خاطر تحقیقات تان در این حوزه شهرت جهانی دارید؟

من در روستایی زندگی می کردم و بزرگ شدم که دقیقاً در مجاور کویر است. اصلاً گرمسار کنار کویر است. همان کویر مرکزی بزرگ ایران، در گذشته ها مبنای و محورزندگی مردم فقط بر کشاورزی و دامداری بود،بی تردید زمین محور کشاورزی و دامداری به شمار می رود.

اجازه بدهید بگویم کویر چگونه جایی است؟کویر به زمینی گفته می شود که تمرکز نمک در آن به حدی است که قابل رویش برای گیاهان زراعتی نیست.

به همین دلیل آن را کرت بندی می کردند و کارگر استخدام می کردند تا نمک زمین را بشورند تا زمین مناسب کشت را استحصال کنند. پدر من به این دلیل که در آن منطقه زمین های زیادی  داشت این کار را مدام انجام می داد و چهار رشته قنات هم در این منطقه حفر کردند.

پس از کلی نامه نگاری که در آن قید شده بود که قصد من مطالعه بر روی خاک کویر برای اهداف ملی است وسرانجام موافقت شد که این خاک به دانشگاه محل تحصیل من در آلمان منتقل شود

من درشش سالگی درروستایمان به مکتب رفتم و سواد خواندن و نوشتن آموختم و به همراه پدرم با به کویر می رفتم و کرت بندی ها را به دقت نگاه می کردم و به او کمک می کردم.

در ابتدا قراربود برای ادامه ی تحصیلات در رشته ی پزشکی به آمریکا بروم اما پدرم فوت کرد و من چون فرزند ذکور بزرگ تر بودم مجبورشدم بمانم و به خاطر پیگیری املاک پدر ماندم و افراد خانواده را سرپرستی کنم. پس از هشت سال تصمیم گرفتم به آلمان بروم برای ادامه ی تحصیلات به آلمان سفر کردم و تحصیلات خود را در رشته ی عمران کشاورزی آغاز کردم. پدرم به روش سنتی کویر را آباد کرده بود و من می خواستم به روش علمی این کار را ادامه بدهم

دکتر کردوانی

تبیان: این جریان انتقال یک تن خاک به محل تحصیل شما چه بود؟ این موضوع در زمان خودش خیلی جنجالی شد که چرا یک دانشجوی دکترای مشغول به تحصیل در آلمان می خواهد یک تن خاک کویر را به دانشگاه خود ببرد؟

برای گرفتن دکترای این رشته گفتم که یک تن خاک از ایران برای من بیاورند که  جالب است بدانید که قبض های حمل آن محموله همین الان موجود است.

خاک مملکت مثل ناموس است و کشورها نمی گذارند خاکشان را خارج کنند مثل طلا که نمی شود به این راحتی از کشوری خارج شود. آقای علی قلی اردلان سفیر وقت ایران در آلمان بود پس از کلی نامه نگاری که در آن قید شده بود که قصد من مطالعه بر روی خاک کویر برای اهداف ملی است وسرانجام موافقت شد که این خاک به دانشگاه محل تحصیل من در آلمان منتقل شود.

تعداد 9 گونی خاک به وزن 750 کیلوگرم بالاخره منتقل شد 1195 تومان هم در سال 1342 کرایه اش شد از ایران تا آلمان.

از ایران تا ترکیه با تی بی تی ارسال کردند و از ترکیه به آلمان بوسیله ی قطار جابجا شد تا به شهر بن رسید .من به پروفسور که استاد دانشگاه بود خبر دارم و او هم یک ماشین در اختیار ما گذاشت و ما رفتیم تا خاک ایران را بیاوریم به دانشگاه محل تدریس من در آلمان.

من وقتی گونی خاک ها را دیدم بغل کردم و بوسیدم و گریه  کردم. آلمانی ها که این صحنه ها را می دیدند گمان می کردند که من دیوانه ام و از راننده موضوع را جویا می شدند، من در حالی که اشک هایم را پاک می کردم به آنها می گفتم این خاک وطن من است

من وقتی گونی خاک ها را دیدم بغل کردم و بوسیدم و گریه  کردم. آلمانی ها که این صحنه ها را می دیدند گمان می کردند که من دیوانه ام و از راننده موضوع را جویا می شدند، من در حالی که اشک هایم را پاک می کردم به آنها می گفتم این خاک وطن من است و من دلم برای خاک وطنم تنگ شده است.

این خاک ها خیلی شور بود و من اقدام به شستشوی آنها کردم. یادم می آید 17 لگن بزرگ از دانشگاه گرفتم و درهرلگن خاک ها را می ریختم و آنها را ازآب پرمی کردم و به هم می زدم پس ازآن صاف می کردم و نهایتاً ازاین خاک که استحصال شده بود را در گلدان های هفت کیلویی ریختم تا اثرانواع کودها را بر این خاک بررسی کنم. عنوان دکترای من در این خصوص بود که کود مناسب برای این خاک را مشخص کنم. در پاییز مثل کشاورزان آنها را کشت دادم و با آب مقطر آنها را آبیاری می کردم. به این خاطر که آب خودش املاحی دارد که آزمایش را امکان داشت از کنترل خارج کند من روزانه  مقدار زیادی آب مقطر درست می کردم و این گلدان ها را آبیاری می کردم.

دکتر کردوانی

در تابستان گندم به دست آمد و آنها را برداشت کردم و در کل این آزمایش ها از مراحل مختلف آن عکس می گرفتم. سال بعد هم همین کار را کردم و اما این بار کلم کاشتم.

بهترین کود و بدترین آنها طی این دوره ی آزمایش مشخص شد. شاید باورکردنی نباشد اما این آزمایش ها حدوداً 2 سال طول کشید و شاید اغراق نباشد که 11 هزار آزمایش شیمی انجام شد.

تبیان: شما در مورد بحث بیابان زدایی یک سری نظریاتی دارید که خیلی در جای خودش سر و صدا کرده است و بعضاً مخالفینی هم دارید در این خصوص توضیح دهید؟

اولاً بین کویر و بیابان کاملاً تفاوت بنیادی وجود دارد متاسفانه این غلط مصطلح پایش به سمینارها و همایش های ما هم باز شده است. در یکی از این سمینارها که اخیراً هم برگزار شده بود در روز جهانی بیابان زدایی سخنران می گفت که کویر دارد پیشروی می کند کویر با بیابان به لحاظ علمی تفاوتش، مثل تفاوت بین شب و روز است هیچ شباهتی به هم ندارند نه گیاهش، نه خاکش و نه اقلیمش.

بین کویر و بیابان کاملاً تفاوت بنیادی وجود دارد متاسفانه این غلط مصطلح پایش به سمینارها و همایش های ما هم باز شده است

تبیان: تفاوت این دو را می فرمایید؟یعنی از نظرعلمی چه تفاوتی بین بیابان و کویر است؟

بله کویر و بیابان هر دو اقلیم مربوط به مناطق خشک هستند. مناطق خشک به مناطقی گفته می شود که میزان بارشش از تبخیر و تعرق آن کمتر باشد. بیابان همان است که عرب ها در اصطلاح به آن صحرا می گویند.

منطقه ی وسیعی که گیاه نداشته باشد یا بهتر بگویم منطقه وسیعی که فاقد آب و گیاه است.

خشک ترین نقاط  کره ی زمین بیابان ها هستند. همان طور که بیابان لوت خشک ترین نقطه در ایران است که بارندگی در آن از 50 میلی متر هم کمتر است . من خودم 5 سال در بیابان لوت کار تحقیقاتی می کردم و اصلاً در این دوره باران نیامد. یک نکته ی جالب هم بگویم اینکه بیابانی هست به نام آتاکاما در آمریکای جنوبی در کشور شیلی که 29 سال در آن باران نباریده بود.

یک چنین منطقه ای با این چنین ویژگی هایی گیاه ندارد و به طبع آن ماسه های روان دارد.

بنابراین منطقه ای که بارندگی ندارد از لحاظ آب و پوشش گیاهی فقیر است را بیابان می گویند کویر لوت ما از نظر آب چند تا چشمه بیشتر ندارد.

اما در کویر تمرکز نمک به قدری است که گیاهان زراعتی اصلاً نمی توانند عمل بیایند، حتی پسته و خرما.

بعضی وقت ها می گویند که این گیاهان در کویر رویش می کنند این طوری نیست در کویر به دلیل تمرکز فراوان نمک امکان رویش گیاه نیست این موارد در خاک شور بارور شده اند- قطعاً کویر نبوده است. وقتی غلظت نمک از 3% بیشتر باشد هیچ گیاهی امکان رویش در این اقلیم را ندارد.

ما درایران فقط بیابان لوت را داریم. اما کویر زیاد داریم. تعجب نکنید مثلاً کویر جنوب مرند در تبریز،بله ما در اطراف تبریز کویر داریم که اصطلاحاً می گویند گرم تپه یا مثال دیگر کویراراک که 300 تا 350 میلی متربارندگی دارد ودر حاشیه آن حتی زراعت دیم هم صورت می گیرد.

دکتر کردوانی
جالب است بدانید یا کویر مرکزی ایران نه تنها بزرگ ترین کویر ایران است بلکه، بزرگ ترین کویر یا نمکزار دنیاست. بعد از کویر مرکزی ایران کویری در کشوربولیوی هست.  مثلا یزد یک منطقه ی بیابانی است اما ده تا کویردارد. مثل کویر ابرقو در صورتی که همه می گویند یزد منطقه ی کویری است و حتی لاستیک و فرش با نام کویرهم در این منطقه تولید می کنند. بیابان با کویر فرق دارد واقلیم شان هم با هم فرق دارد. درست است که هر دو منطقه ی خشک هستند اما حتی گیاهان این دو منطقه هم با هم فرق می کنند. در کویرما گیاهان مقاوم به شوری داریم اما در بیابان اصلاً گیاهی نداریم و یا اگر گیاهانی  معدودی در صورت وجود آب رشد کنند تنها گونه های مقاوم به خشکی هستند.

جالب است بدانید یا کویر مرکزی ایران نه تنها بزرگ ترین کویر ایران است بلکه، بزرگ ترین کویر یا نمکزار دنیاست

تبیان:با توجه به این مطالبی که عنوان کردید این مسائل چه جذابیتی می تواند برای توریست ها و گردشگران داشته باشد؟

روشن است کویر مرکزی ایران بزرگ ترین کویر دنیاست اما جالب است بدانید که بیابان لوت گرم ترین منطقه ی کره ی زمین است.

در سال 1930 یک دانشمند اتریشی به نام آقای زاورتحقیقاتی را در این زمینه آغاز کرد.

از حاشیه ی بیابان لوت رفته است و محاسبه کرده که بیابان لوت گرم ترین نقطه ی زمین است. این دانشمند کتابی دارد به نام «قطب حرارتی کره ی زمین» در مورد بیابان لوت که در این کتاب دمای این منطقه را بین 60 تا 62 درجه سانتیگراد ثبت کرده است.

دکتر کردوانی

اما ما با یک تیم تحقیقاتی 5 سال روی این منطقه کار کردیم و من اثبات کردم و مدارکش هم موجود است که دمای این منطقه تا 65 درجه سانتی گراد می رسد البته این دما در سایه است.

دما در آفتاب حدود نود تا صد درجه هم می رسد. این مناطق می تواند جاذبه ی فراوانی برای توریست ها داشته باشد. شما تصور کنید فقط لازم است شما یک منقل پر از ماسه کنید ودر این منطقه زیر تابش مستقیم آفتاب بگذارید. ماسه ضریب حرارتی بالایی دارد و در این دما ماسه خیلی داغ می شود. وقتی توریست می آید بگویید اینجا تخم مرغ به صورت آب پز و نیمرو سرو می کنیم.

برای آب پزکافیست تخم مرغ را لای ماسه بگذاریم و برای نیمرو اگر یک ظرف آلومینیوم روی این ماسه ها بگذاریم در کمتر از 5 دقیقه آماده می شود.

درقسمت مرکزی بیابان لوت 150 در 200 کیلومتر اصلاً گیاهی وجود ندارد اسم این منطقه  را گذاشته اند کره ی ماه. نه تنها گیاه ندارد بلکه به ادعای من  باکتری هم ندارد.

لوت از قدیمی ترین بیابان ها دردنیاست واز فرسوده ترین بیابان هاست که باد آن را شسته و دست طبیعت کلات های زیبایی ساخته است که به نوبه ی خود زیبایی منحصر به فردی دارد.

مصاحبه : مریم طالبی

 گروه گردشگری