تبیان، دستیار زندگی
جمع زیادی دور ابو‌عامر راهب حلقه زده بودند و به سخنان او گوش می‌دادند. او كه در علم تورات و انجیل، مهارتی تمام داشت، برای آنان از قصص انبیا می‌گفت. و همواره این مسأله را تأكید می‌كرد كه: بزودی پیامبری ظهور خواهد كرد كه خاتم الانبیا است. روزی هنگامی كه در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پایگاه شیطان

شیطان

جمع زیادی دور ابو‌عامر راهب حلقه زده بودند و به سخنان او گوش می‌دادند. او كه در علم تورات و انجیل، مهارتی تمام داشت، برای آنان از قصص انبیا می‌گفت. و همواره این مسأله را تأكید می‌كرد كه: بزودی پیامبری ظهور خواهد كرد كه خاتم الانبیا است. روزی هنگامی كه در حال سخن گفتن برای مردم بود، همهمه‌ای شنیده شد. چند تن از مجلس بر‌خاستند تا ببینند چه خبر است و این همه سر و صدا برای چیست؟ كم‌كم مجلس خلوت شد. ابو عامر پرسید: بیرون چه خبر است؟

همان پیامبری كه تو پیوسته صفات او را از تورات و انجیل بر ما می‌خواندی و بر‌ظهور او مژده می‌دادی به شهر ما آمده است. او می‌گوید: به دین او كه كامل‌ترین دینهاست و به او كه آخرین پیامبران است، ایمان آوریم تا رستگار شویم.

روزها گذشت. عده‌ای كه همواره پای صحبت‌های ابو‌عامر راهب می‌نشستند، اینك مجذوب سخنان پیامبر اسلام‌(ص) و شیفته جمال و كمال وی شده بودند. دیگر كسی متوجه ابو‌عامر نبود. شعله رشك و حسد تمام وجود ابو‌عامر را فرا گرفته بود. او تحمّل این بی‌اعتنایی‌ها را نداشت. او كه روزی مورد توجه تمام مردم بود، ناگهان اطرافش را خالی دید. این حسادت او را به مرز جنون كشاند. او كه خود به آمدن خاتم پیامبران بشارت می‌داد، حال از هیچ كار‌شكنی و تحریك علیه او فرو‌گذار نبود. اكنون قسمتی از نقشه‌های جنگ علیه مسلمانان را طراحی و رهبری می‌نمود.

اسلام قدرت گرفته بود و حضرت رسول ‌(ص) چهره‌ای بود كه روز به روز، مردم بیشتری مجذوب او شده، دین اسلام را می‌پذیرفتند. ابو‌عامر با جمعی از منافقان جلسه‌ای ترتیب دادند تا چاره‌ای بیندیشند.

ـ محمد همه را مسحور خود كرده، چه كنیم؟

ـ بهتر است مركزی را در مدینه بسازیم تا من در آنجا با داستان سرایی، مردم را مشغول كنم و همچنین كانون فعالیت‌های ما بر ضد مسلمانان باشد.

ـ‌اما، ساختن چنین مركزی در مدینه، به نام دشمنان اسلام امكان‌پذیر نیست.

روز‌به روز مردم بیشتری به او می‌پیوندند و دین جدید را می‌پذیرند، پس چه كنیم؟

ـ‌بهتر است زیر نقاب مسجد و به‌عنوان كمك به بیماران و سالمندان، این برنامه را عملی سازیم.

ـ‌بله، این بهترین راه است، اما این مسأله را فعلاً پنهان دارید.

جاهلان نمی‌دانستند كه خداوند به احوال و نیات آنان بینا و شنواست.

در مسجدی كه شالوده و اساسش از روز نخست بر كفر و نفاق و بی‌دینی و تفرقه باشد، نماز مگزار. بنیانگذاران این مسجد (مسجد ضرار) جز ضرر به اسلام و مسلمانان، قصد دیگری ندارند. این مكان بنایش بر آتش دوزخ است؛ یعنی همان‌ طور كه بنایی در كنار جویی، در آب فرو می‌ریزد. همچنان بنای اینان در آتش دوزخ سقوط كرده و فرو‌می‌ریزد.» (سوره‌ی توبه، آیه‌های 108 و109)

پیامبر اكرم (ص) عازم تبوك بود. گروهی از منافقان نزد پیامبر (ص) آمدند و عرض كردند: یا رسول‌اللّه! به ما اجازه بدهید، مسجدی در میان قبیله بنی‌سالم، نزدیك مسجد قبا بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیرمردان از كار افتاده، در آن نماز بگزارند و همچنین در شبهای بارانی كه گروهی از مردم توانایی آمدن به مسجد قبا را ندارند، فریضه دینی خود را آنجا انجام دهند. پیامبر (ص) به آنها اجازه داد.

آنان بسرعت مسجد را بنا كردند و از ایشان خواستند تا شخصاً بیایند و در آنجا نماز بگزارند. پیامبر (ص) فرمودند: فعلاً عازم سفر هستم. هنگام بازگشت به خواست خدا به آن مسجد آمده، در آن نماز می‌گزارم.

هنگامی كه حضرت محمّد ‌(ص) از سفر بازگشتند، باز نزد ایشان آمده و گفتند: اكنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایید و در آن نماز بگزارید و از خدا بخواهید به ما بركت دهد.

شیطان

ناگهان آثار نزول وحی بر‌پیامبر (ص) ظاهر شد. پیك وحی، آیاتی را از سوی رب العالمین آورده بود:

«لا‌تَقُم فیهِ أبَداً لَمَسجِدٍٍ اُسّسَ علی التّقوی مِن أولِ یومٍ أحَقّ أن تَقُومَ فِیه فیهِ رِجال یحِبّونَ أن یتَطَهّرُوا وَاللّهُ یحِبُّ المُطّهّرِینِ. أفَمَن أسّسَ بُنیانَهُ علی تَقوی مِن اللّهٍ ورِضوانٍ خَیر أم منَ أسّسَ بُنیانَهُ علی شَفَا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنّمَ واللّهُ لا‌یهدِی القَومَ الظّالِمِینَ؛

در مسجدی كه شالوده و اساسش از روز نخست بر كفر و نفاق و بی‌دینی و تفرقه باشد، نماز مگزار. بنیانگذاران این مسجد (مسجد ضرار) جز ضرر به اسلام و مسلمانان، قصد دیگری ندارند. این مكان بنایش بر آتش دوزخ است؛ یعنی همان‌طور كه بنایی در كنار جویی، در آب فرو می‌ریزد. همچنان بنای اینان در آتش دوزخ سقوط كرده و فرو‌می‌ریزد.» (سوره‌ی توبه، آیه‌های 108 و109)

ـ‌خانه شیطان را بسوزانید! آن را ویران سازید!

از بنای مسجد جدید، آتش و دود به هوا بر‌می‌خاست. همه به آن‌سو می‌دویدند.

ـ‌چه كسی مسجد را به آتش كشید؟ چه كسی چنین گناه بزرگی را مرتكب شده؟

ـ‌چه كسی جرأت كرده خانه خدا را مورد اهانت قرار دهد؟‌

ـ‌ساكت باشید! این كار به دستور پیامبر‌اكرم(ص)، بر‌اساس وحی خداوند انجام گرفته، شما به حكمت آن آگاه نیستید، متفرق شوید.

«والّذِینَ اتّخَذُوا مَسجِدَاً ضِِراراً وكُفراً وتَفرِیقَاً بَینَ المُؤمِنِین وَإرصاداً لِمَن حَارَبَ اللّهَ وَرسُولَهُ مِن قَبل…؛

و آنهایی كه مسجدی اختیار كردند كه مایه‌ی كفر و پراكندگی و میان مؤمنان است و [نیز] كمینگاهی است برای كسی كه قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود…».(سوره‌ی توبه، آیه‌ی 107)

مسجدی را كه مشتی ستمگر آن را بنا كرده‌اند، باید خراب شود و مركزی را كه به قصد تقویت كفر و نفاق و گمراه كردن مردم از راه راست بنا می‌شود، باید ویران ساخت. مكانی كه می‌خواهد پایگاه نفاق و محلی برای تجمع افرادی باشد كه می‌خواهند با خدا و با رسولش بجنگند و علیه آنها توطئه كنند، باید مزبله شود.

ـ آنان به ظاهر قصد خیر داشتند و به فكر ناتوانان و مستمندان بودند و….

«ولَیحلِفُنّ إن أردنا إلاّ الحُسنی واللّهُ یشهَدُ إنّهم لكاذبون؛ آنان قسم می‌خورند كه ما اراده خیر داریم، اما خداوندی كه از اسرار درون همه آگاه است، گواهی می‌دهد كه به‌طور مسلم آنها دروغ می‌گویند».(سوره‌ی توبه، آیه‌ی108)

سرانجام مسجد ضرار و كانون تفرقه و نفاق، به فرمان خداوند حكیم ویران شد و نیرنگ منافقان بر‌ملا گردید و نتوانستند به نیت پلیدشان جامه عمل بپوشانند. این درس بزرگی برای مسلمانان بود كه در هیچ عصر و دوره‌ای نباید ظاهر‌بین باشند. باید آن‌قدر زیرك باشند كه نفاق و منافق را در هر لباسی تشخیص دهند، حتی اگر در لباس دین و طرفداری از قرآن و مسجد باشد. قطعاً ارزش هر عملی به نیت عمل كننده بستگی دارد. و عاقبت ابو‌عامر راهب نیز تاب نیاورد و در شعله‌های رشك و حسادت سوخت و در شهر شام، غریب و تنها به جهنم واصل گردید. «واللّه لا‌یهدی القوم الظالمین»؛ وخداوند گروه بیدادگران را هدایت نمی‌گند». (سوره‌ی توبه، آیه‌ی 109)

نوشته‌ی: فاطمه رضوی

جهرمی زاده - گروه دین و اندیشه تبیان