افکار بیگانه در عصر رضوی
ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان بویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعهای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند «حجاج بن مطر» و «ابن بطریق» و «سلما» سرپرست «بیت الحکمه» کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود.
«خالد بن یزید»، طب و شیمی را (میخواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد) «حنین بن اسحاق» بعضی از کتب سقراط و جالینوس را، ابن مقفع، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را، به عربی برگرداندند. خود مأمون نیز ترجمه میکرد. یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم خبره بود و درتألیفات خود از روش ارسطو پیروی میکرد، بسیاری از کتابهای فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد.
کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتابهای کمیاب فلسفه، هندسه، موسیقی و طب را بیاورند. محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد. «دارالحکمه» کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد. آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند.
امام رضا علیه السلام و هجوم فرهنگی بیگانه
به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایة نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی، صائبی، نسطوری، برهمنهای هند، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همینطور محتوای خود این کتب نیز میتوانست شبهاتی به همراه داشته باشد.
امام رضا علیه السلام با آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار میشد، سعی کردند جلو هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهلبیت را نشان دهند.
مناظرات امام
دستگاه خلافت عباسی، با اهدافی خاص، از اندیشهوران مذاهب و فرقههای گوناگون، دعوت میكرد و آنان را رو در روی امام قرار میداد. با مطالعه در شخصیت، روحیات و افكار مأمون، آشكار میشود كه او از تشكیل چنین جلسات و همایشهایی، اهدافی سیاسی را دنبال میكرد. هر چند شخصاً به مباحثات علمی علاقهمند بود، ولی مأمون به عنوان خلیفه، شخصی نبود كه بخواهد با اینگونه مباحثات و مناظرات، عظمت و حقانیت خاندان پیامبر را به نمایش بگذارد و شخصیتی را كه مورد توجه انقلابیون آل علی بود، در جامعه مطرح كند و علم و شكوه و شایستگی و برتری آنان را به دیگران بنمایاند، بلكه در پس این تلاشها، اهدافی سیاسی داشت و چه بسا بیمیل نبود كه در این نشستها، برای یكبار هم كه شده، امام از پاسخگویی به پرسشها عاجز بماند!به هر حال، گذشته از اهدافی كه مأمون دنبال میكرد، ولی نتایج آن جلسات مایه شكوه و عظمت امام و بهره علمی و اعتقادی شیعه شد.
عبدالسلام هروی كه در بیشتر نشستها و مناظرات حضور داشته است، میگوید: «هیچ كسی را از حضرت رضا(ع) داناتر ندیدم. و هیچ دانشمندی آن حضرت را ندیده، مگر این كه به علم برتر او گواهی داده است. در محافل و مجالس كه گروهی از دانشوران و فقیهان و دانایان ادیان مختلف حضور داشتند بر تمامی آنان غلبه یافت، تا آن جا كه آنان به ضعف علمی خود و برتری امام اذعان و اعتراف داشتند.»
ابراهیم بن عباس، گواه دیگری از حاضران و ناظران اینگونه جلسات بوده و میگوید: «حضرت رضا(ع) هیچ مسألهای را بدون پاسخ نمیگذاشت. در علم و دانش كسی را داناتر از او سراغ ندارم. آنچه مأمون مطرح میساخت پاسخ كامل آن را دریافت میكرد و آنچه حضرت میفرمود، مستند به قرآن بود.»
خود آن گرامی در این زمینه میفرمود: «در حرم پیامبر، مینشستم و عالمان مدینه هرگاه در مسألهای با مشكل روبرو بودند و از حل آن ناتوان میماندند، به من رو میآوردند و پاسخ میگرفتند.»
مناظرات امام با پیروان ادیان
این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا» و علامه مجلسی در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آوردهاند مهمترین این مناظرات عبارت است از:1. مناظره با جاثلیق (این کلمه لقب پیشوای عیسویان بود.)
2. مناظره با رأس الجالوت (این کلمه لقب پیشوای یهود بود.)
3. مناظره با هربز اکبر (این کلمه لقب پیشوای زردشتی بود.)
4. با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحیی علیه السلام )
5. با سلیمان مروزی؛ وی عالم بزرگ علم کلام در خطة خراسان بود.
6. علی بن محمد بن جهم؛ ناصبی و دشمن اهلبیت:.
7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره.
اعتراف مخالفان به برتری علمی امام
چنان كه پیشتر گذشت، مأمون از تشكیل جلسات بحث و گفت و گو، اهدافی را دنبال میكرد كه از جمله میتوان موارد زیر را یاد كرد:ـ سرگرم ساختن مردم و جامعه به مباحثات علمی و تحتالشعاع قرار دادن اوضاع سیاسی موجود، به ویژه نهضتهایی كه در گوشه و كنار بلاد اسلامی رو به رشد بود.
ـ به دست آوردن نوعی وجهه فرهنگی برای حكومت، به ویژه برای خودش كه در مسند زمامداری قرار داشت.
ـ جلب نظر امام، با وانمود ساختن این نكته كه وی خواهان عظمت خاندان پیامبر(ص) است.
ـ محدود ساختن امام به حركتهای علمی
ـ زمینهسازی برای پیدایش موقعیتی كه در آن هر چند برای یك بار، امام مغلوب دیگران شود.
به هر حال در هیچ یك از این مجالس، مأمون به نتیجه دلخواه، دست نیافت و ناگزیر به اعتراف و خضوع در برابر عظمت علمی امام شد. وجود چنین اعترافاتی در تاریخ شایان تأمل است.
در جریان یكی از نشستهای علمی، چون وقت نماز فرا رسید، امام برای اقامه نماز از مجلس، بیرون شد. مأمون به محمدبن جعفر، عموی امام رضا(ع) رو كرد و گفت: پسر برادرت را چگونه یافتی؟
پاسخ گفت: او عالم و دانشمند است.
مأمون گفت: پسر برادرت از خاندان پیامبر است؛ خاندانی كه پیامبر در مورد آنان فرموده است: آگاه باشید، نیكان عترت من و شاخههای درخت وجود من، در خردسالی، خردمندترین و در بزرگسالی، داناترین مردمند. آنها را تعلیم ندهید، زیرا آنان از شما داناترند. هیچ گاه شما را از دروازه هدایت، بیرون نساخته و در گمراهی وارد نخواهند كرد.
در نقل دیگری آمده است كه مأمون مسائلی چند از امام رضا(ع) پرسید و آنگاه كه پاسخ همه آنها را به درستی یافت، چنین گفت: «خدا مرا بعد از تو زنده ندارد. به خدا سوگند، دانش صحیح، جز نزد خاندان پیامبر(ص) یافت نمیشود و براستی دانش پدرانت را به ارث بردهای و همه علوم نیاكانت در تو گرد آمده است.»
آری، صرف نظر از اهداف مأمون، باید گفت: دانش گسترده امام رضا(ع)، حقیقتی است كه دوست و دشمن، ناگزیر از اعتراف به آن بوده و هستند. اگر مأمون نیز در درون میل به بروز این حقیقت نداشت، ولی سبب شد تا چنین نتیجهای به دست آید و چهره علمی امام بهتر روشن شود.
پشیمانی مأمون از تشكیل محافل علمی
مأمون خود در تشكیل محافل علمی و مناظرات دانشمندان با امام اصرار داشت، ولی از فراخوانی امام به مناظرات، سخت پشیمان شد و پیشبینی امام در مورد وی تحقق یافت. علت پشیمانی نیز روشن است. مأمون با انگیزه صحیح و دانش دوستانه به این اقدام، دست نزده بود، همچنان كه برای آگاهی بیشتر مردم و دانشمندان از شخصیت علمی امام چنین نكرده بود. وی اهدافی چون تحقیر امام و شخصیت علمی او، سرگرم ساختن جامعه به اینگونه جلسات و تحتالشعاع قرار دادن امور سیاسی و... را دنبال میكرد و چون خود را در رسیدن به آن هدفها، ناكام یافت سخت پشیمان شد، تا جایی كه برخی، همین رخدادها را زمینهساز شهادت آن حضرت دانستهاند.منبع: سایت رضوی
تنظیم برای تبیان: سمانه دولت آبادی