تبیان، دستیار زندگی
از پدری سفر در پیش و چیرگی روزگار هموار کرده بر خویش، که زندگی را سپری کرده است و به گردش دوران تن داده است و نکوهنده ی دنیاست و نشسته در خانه ی مردگان و فردا رونده از آن، به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نیاید و رونده ی راهی است که به نیستی درآید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نحوه تربیت صحیح را بیاموزیم!

تربیت دینی

از پدری که چیرگی روزگار هموار کرده و به گردش دوران تن داده است و نکوهنده ی دنیاست و نشسته در خانه ی مردگان و فردا رونده از آن ، به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نیاید و رونده ی راهی است که به نیستی درآید ؛ فرزندی که بیماری ها را نشانه است و در گرو گذشت زمانه ؛ تیر مصیبت ها بدو روان است و او بنده ی دنیا ؛ سوداگر فریب است و وام دار فنا ؛ گرفتار مرگ است و هم سوگند اندوه ها و هم نشین غم ها و آماج آسیب ها و به خاک افتاده ی شهوت ها و جانشین مردگان .

ترس از خدا

تو را سفارش می کنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و دل را به یادش آبادان نمودن ، و به ریسمان طاعتش درآویختن ، که میان تو و خدا کدام رشته ی پیوند استوارتر از طاعت اوست ، اگر بدان دست یابی و درآویزی؟

خودت را زنده کن

دلت را به اندرز زنده دار و به پارسایی بمیران و به یقین توان بخش و به حکمت تابان کن و با یاد مرگ خوار ساز و به اقرار به نابود شدنش وادار ساز و به سختی های دنیایش بینا کن و خبرهای گذشتگان را بدو عرضه دار و آنچه را بر سر کسانی آمد که پیش از تو بودند به یادش آر و در خانه ها و بازمانده های آنان بگرد و بنگر که چه کردند و از کجا به کجا شدند و در کجا فرود آمدند و کجا بار نهادند .

آنان را خواهی دید که از کنار دوستان رخت بربستند و در خانه های غربت نشستند ؛ و چندان نپاید که تو یکی از آنان خواهی بود.

پس در نیکو ساختن اقامتگاه خویش بکوش و آخرتت را به دنیا مفروش. در آنچه نمی دانی سخن مگو و آنچه را بر عهده نداری بر زبان میار .

در همه ی کارها نفس خود را به پناه پروردگارت درآر، که پناهگاهی است استوار و نگاهبانی است پایدار، و آنچه خواهی تنها از او خواه، که به دست اوست بخشیدن و محروم نمودن؛ و فراوان طلب خیر کن ؛ و در کارها نیک بنگر و آن را که بهتر است بگزین .

بدان که سودی نیست در دانشی که فایدتی نبخشد، و نه در آموختنی که دانستنش درخور نباشد .

دلت را به اندرز زنده دار و به پارسایی بمیران و به یقین توان بخش و به حکمت تابان کن و با یاد مرگ خوار ساز و به اقرار به نابود شدنش وادار ساز و به سختی های دنیایش بینا کن و خبرهای گذشتگان را بدو عرضه دار و آنچه را بر سر کسانی آمد که پیش از تو بودند به یادش آر و در خانه ها و بازمانده های آنان بگرد و بنگر که چه کردند و از کجا به کجا شدند و در کجا فرود آمدند و کجا بار نهادند .

دل جوان آماده است

دل جوان هم چون زمین ناکشته است ؛ هر چه در آن بکارند، بار آورد؛ پس به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آن که دلت سخت شود و خرَدت هوایی دیگر گیرد؛ تا با رأی قاطع روی به کار آری و از آنچه خداوندان تجربت در پی آن بودند و آزمودند بهره برداری .

خدا

استفاده از تجربه ی دیگران

 پس به تو آن رسد که ما به تجربت بدان رسیدیم .

پسرکم! هر چند من به اندازه ی همه ی پیشینیان نزیسته ام ، اما در کارهاشان نگریسته و در سرگذشت هاشان اندیشیده ام ، تا جایی که پنداری یکی از ایشان شده ام. پس، از آنچه دیدم، روشن را از تار و سودمند را از زیانبار بازشناختم و برای تو از هر چیز زبده ی آن را جدا ساختم و نیکوی آن را برایت جست وجو کردم و ناشناخته ی آن را از تو دور داشتم .

ترس از خدا

پسرکم! بهترین چیزی که از این وصیت فرامی گیری از خدا ترسیدن است و بر آنچه بر تو واجب داشته بسنده کردن و رفتن به راهی که پدرانت پیمودند و پارسایان خاندانت بر آن راه بودند .

مرگ نزدیک است

پسرکم! وصیت مرا نیک دریاب و از به کار بستن آن روی بر متاب و بدان ! آن که مرگ در کف اوست، همان است که زندگی در دست اوست، و آن که می آفریند، همان است که می میراند، و آن که نابود می کند ، همو است که بازمی گرداند. و آن که به بلا می آزماید، هم او عافیت عطا می فرماید؛ و بدان که جهان بر پای نمانده جز بر سنّتی که خدا کار هستی بر آن رانده: که یا نعمت است و یا ابتلا، و سرانجام، پاداش روز جزا، یا چیزی که او خواست و بر ما ناپیداست .

پس اگر دانستن چیزی از این ها بر تو دشوار شود، آن دشواری را از نادانی خود شمار! چه تو نخست که آفریده شدی نادان بودی پس دانا شدی؛ و چه بسیار است آنچه که نمی دانی و در حکم آن سرگردانی و بینشت به آن راه نمی برد، پس آن را نیک می بینی و می دانی .

توحید

پسرکم! بدان که اگر پروردگارت شریکی داشت، پیامبران او نیز نزد تو می آمدند و نشانه های پادشاهی و قدرت او را می دیدی و از کردار و صفت های او آگاه می شدی ؛ لیکن او خدای یکتاست ، چنان که خود ، خویش را وصف کرده است .

معاد

پسرکم! من تو را از دنیا و دگرگونی آن و از میان رفتن و دست به دست شدنش آگاه کردم و تو را از آن جهان خبر دادم و از آنچه در آن جا برای مردم آن و برای تو آماده است مثل ها آوردم تا از آنها پند پذیری و دستور کار خویش گیری .

مثل هایی برای پند گیری

داستان آنان که دنیا را آزمودند و شناختند ، هم چون گروهی مسافر است که به جایی منزل کنند ناسازوار و از آب و آبادانی به کنار؛ آن گاه آهنگ جایی کنند پر نعمت و دلخواه و گوشه ای پر آب و گیاه ؛ پس رنج راه را بر خود هموار کنند و بر جدایی از دوست و سختی سفر و ناگواری خوراک، دل نهند که به خانه ی فراخ خود رسند و در منزل آسایش خویش بیارمند. پس رنجی را که در این راه بر خود هموار کردند آزار نشمارند و هزینه ای را که پذیرفتند تاوان به حساب نیارند و هیچ چیز نزدشان خوشایندتر از چیزی نیست که به خانه شان نزدیک کرده و به منزلشان درآورده .

و داستان آنان که به دنیا فریفته گردیدند، چون گروهی است که در منزلی پرنعمت بودند و از آن جا رفتند و در منزلی خشک و بی آب و گیاه رخت گشودند؛ پس چیزی نزد آنان ناخوشایندتر و سخت تر از جدایی منزلی نیست که در آن به سر می بردند و رسیدن به جایی که بدان روی آوردند .

اگر دانستن چیزی از این ها بر تو دشوار شود، آن دشواری را از نادانی خود شمار! چه تو نخست که آفریده شدی نادان بودی پس دانا شدی ؛ و چه بسیار است آنچه که نمی دانی و در حکم آن سرگردانی و بینشت به آن راه نمی برد ، پس آن را نیک می بینی و می دانی

آنچه برای خود می پسندید ، برای دیگران نیز بپسند

پسرکم ! در آنچه میان تو و دیگری است ، خود را ترازویی گمار و آنچه برای خود دوست می داری برای دیگری دوست بدار و آنچه را بر خود روا نمی داری بر دیگری روا مدار.

و بدان که خودپسندی ، آدمی را به کژراهه برد و خردها را زیان زند.

بدان که راهی فراروی تو است بس دراز و پررنج و جان گداز، و تو در این تکاپو بی نیاز نیستی از کاوشی نیکو. توشه ی خود را به اندازه گیر چنان که تو را رساند و پشتت سبک بماند؛ و بیش از آنچه توان داری بر پشت خود مگیر که سنگینی آن بر تو گران آید.

 کلید رهایی دردست توست

با خدا باش پادشاهی کن

بدان! کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست تو را به دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را گردن نهاده و تو را فرموده از او خواهی تا به تو دهد و از اوطلبی تا تو را بیامرزد . او میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد ، و تو را ناگزیر نکرده که نزد او میانجی آری . اگر گناه کردی از توبه ات باز نداشته و در کیفرت شتاب نکرده و چون بدو بازگردی سرزنشت نکند و آن جا که رسوا شدنت سزاست ، پرده ات را ندرد. در پذیرفتن توبه ، بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نکرده ، بلکه بازگشتت را از گناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی و هر کار نیکویت را ده به حساب آورده و در بازگشت را به رویت گشاده .

خدا به تو رخصت درخواست از خود را داده تا هرگاه خواستی درهای نعمت او را با دعا بازکنی و باران رحمتش را بخواهی . پس دیر پذیرفتن او تو را نومید نکند ، که بخشش ، بسته به مقدار نیّت بوَد؛ و بسا که در پذیرفتن دعایت درنگ افتد، و این برای آن است که پاداش خواهان بزرگ تر شود و جزای آرزومند، کامل تر. بسا که چیزی را خواسته ای و تو را نداده اند، اما بهتر از آن را در این جهان یا آن جهانت داده اند، یا برایت بهتر بوده است که از تو بازداشته اند ؛ و چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو داده می شد ، تباهی دینت از آن زاده می شد ؛ پس خواهان چیزی باش که نیکی آن برایت پایدار ماند و سختی و رنج آن به کنار، که نه مال برای تو پایدار است و نه تو برای مال برقرار .

اگر گناه کردی از توبه ات باز نداشته و در کیفرت شتاب نکرده و چون بدو بازگردی سرزنشت نکند و آن جا که رسوا شدنت سزاست ، پرده ات را ندرد. در پذیرفتن توبه ، بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نکرده ، بلکه بازگشتت را از گناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی و هر کار نیکویت را ده به حساب آورده و در بازگشت را به رویت گشاده .

برای جهان دیگری خلق شده ایم !

بدان که تو برای آن جهان آفریده شده ای ، نه برای این جهان؛ و برای نیستی ، نه برای هستی ؛ و برای مردن ، نه زنده بودن ؛ و بدان ! تو در سرایی هستی که از آن رخت برخواهی بست و خانه ای که بیش از روزی چند در آن نتوانی نشست و در راهی هستی که پایانش آخرت است و شکار مرگی که گریزنده از آن نرهد و آن را که جوید بیابد و از دست ندهد و ناچار پنجه بر تو خواهد افکند .

همیشه برای سفر آماده باش

پسرکم ! فراوان به یاد مردن باش ؛ یاد آنچه با آن گلاویز شوی و آنچه پس از مردن روی بدان کنی، تا چون بر تو درآید ساز و برگ خویش را آراسته باشی و کمر خود را بسته ، تا ناگهان نیاید و تو را مغلوب نماید .

فریفته ی دنیاداران نشو

مبادا فریفته شوی که ببینی دنیاداران به دنیا دل می نهند و بر سر دنیا بر یکدیگر می جهند ؛ چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتی هایش برایت گشاده .

تنها بنده ی خدا بودن

 بنده ی دیگری مباش ، درحالی که خدایت آزاد آفریده . در آن نیکی که جز با بدی به دست نیاید و آن توانگری که جز با سختی و خواری فراهم نیاید ، چه خیری است ؟

طمع را فراموش کن

بپرهیز از این که بارگی های طمع تو را ربایند و به آبشخورهای هلاکت رسانند.

روزی اندک از جانب خدای سبحان بزرگ تر و گرامی تر است از فراوان آفریدگان ؛ هرچند همه از اوست ، چه اندک و بسیار.

نگاه داشتن آنچه که خود داری ، خوب تر دانم از این که برای گرفتن آنچه در دست دیگری است ، دست پیش آری . 

دین و دنیای تو را به خدا می سپارم و بهترین داوری را از وی برای تو خواستارم، امروز و هر زمان، هم در این جهان و هم در آن جهان .

حقیقتاً عجب نصیحت و نامه ی جامعی است ، کدام یک از ما در تربیت فرزندانمان چنین دید وسیعی داریم که اگر چنین می بود ، هیچ مشکلی جامعه ی انسانی را فرا نمی گرفت .

فراوری: زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان


مأخذ : نهج البلاغه  / نامه ی31

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.