تبیان، دستیار زندگی
به هر حال شباهت میان این دو اثر بسیار شگفت انگیز است ، چرا که می دانیم چندین سده فاصله بین این دو شاعر وجود داشته و تفاوت فاحش فرهنگی و تاریخی میان آن ها بوده است و نیز آگاهیم که امکان مطالعه ی آثار پیرگنجه، به دلیل نبود وسایل ارتباطی برای شکسپیر میسر نبو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر دو گروه عاشق و معشوق!

خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت(2)

بخش اول، بخش دوم:

هر دو گروه عاشق و معشوق!

تاریخچه ی داستان " خسرو و شیرین"

داستان خسرو و شیرین به صورت افسانه وار بخشی از تاریخ ایران بوده که مربوط است به دوران پادشاهی پرویز، زمانی که مقدمات تباهی کار ساسانیان و شکست ایران از تازیان فراهم می گردد. بنابراین زاده ی ذهن نظامی نیست، بلکه سینه به سینه در طول دوران نقل شده تا به او رسیده است.

بنابراین قبل از این که نظامی گنجوی این داستان را به رشته ی نظم در آورد، داستان سراها و شاعران دیگری هم آن را نقل کرده بوده اند، که از مهم ترین آن ها می توان به " فردوسی"، شاعر بلند آوازه ی ایران در "شاه نامه" و "فخرالدین گرگانی" در "ویس و رامین" اشاره کرد.

تاریخچه ی داستان رومئو و ژولیت

شکسپیر را پدر نمایش نامه نویسی انگلیس می شمارند. البته باید توجه داشت که وی همواره موضوع نمایش نامه هایش را از منابع دیگری به دست می آورد:

«شکسپیر موضوع بسیاری از نمایش نامه های خود را از تاریخ رم باستان یا کتاب پلوتارک برگزیده است و به نیروی اندیشه و خیال آن ها را به صورت زیباترین تراژدی ها در آورده است».(اسدی زاده... ،1354: 598)

در پاسخ به سوالی که در مورد ریشه ی این دو داستان مطرح شد، باید بگوییم همان طور که نظامی آفریننده ی داستان خسرو و شیرین نیست و این داستان را از تاریخ اخذ کرده. و از آثار پیشینیان هم برای خلق آن کمک گرفته است، شکسپیر نیز اصل داستان رومئو و ژولیت را برای اولین بار خلق نکرده بلکه این داستان هم قدمت طولانی دارد.

آن چه درباره ی این داستان مسلم است آن است که ماجرای آن یک جریان واقعی بوده که در ورونای ایتالیا روی داده. هنوز هم ساختمان خانه ی کاپولت و حتی بالکنی که ژولیت از آن جا با رومئو نجوا می کرده پا بر جا است و یک مکان دیدنی برای دوست داران این داستان تاریخی و زیباست. عاشقان از سراسر دنیا به آن جا می روند و نامه ها و آروزهای عاشقانه خود را به امید وصال، لای درزهای دیوار آن جای می دهند.

با نگاه ی به خلاصه ی دو داستان به نزدیکی بسیار این دو اثر پی می بریم. برای نمونه:

- همان طور که خسرو و شیرین از نژاد شاهان و عالی تبار هستند، رومئو و ژولیت هم از دو خاندان ثروتمند و سرشناس شهر پای می گیرند.

- شروع ماجراهای عاشقانه در هر دو داستان در یک لحظه صورت می گیرد. خسرو و شیرین در لحظه ای با شنیدن وصـفی و دیدن تصـویری دل می بازند و رومـئو و ژولیت با نگاه ی عاشق می شوند.

- در راه وصال هر دو گروه عاشق، چه خسرو و شیرین و چه رومئو ژولیت مشکلات و موانع بسیار پیش می آید که روند داستان را شکل می دهند.

- هم خسرو و شیرین موفق به ازدواج می شوند و هم رومئو و ژولیت.

- همان طور که خسرو رقیب عشقی سرسختی هم چون فرهاد دارد، رومئو نیز رقیب سخت کوشی چون پاریس دارد.

- خسرو رقیب خود فرهاد را با مکر و نیرنگ می کشد و از سر راه بر می دارد و رومئو هم به دست خود پاریس را می کشد.

- همان طور که شیرین رقیبانی چون مریم و شکر دارد و دست آخر اوست که فاتح قلب خسرو می شود، ژولیت هم با برتری خود موجب می شود رومئو عشق جان گداز رزالین را فراموش کند و عشق خود را تمام و کمال و تا پای جان نثار او کند.

- هر دو زوج برای رسیدن به خواسته هایشان و ایجاد ارتباط با یکدیگر رابطی دارند که با حسن نیت و دور اندیشی، همراه و راهنمای آن ها در راه به فرجام رساندن این عشق است. شاپور دوست مشترک خسرو و شیرین و رابط عشق آن دو است و کشیش لارنس میانجی و رفیق درد آشنای رومئو و ژولیت می باشد.

- در طول هر داستان شش شخصیت می میرند: در داستان نظامی با مرگ هرمز (پدر خسرو)، مه ین بانو (عمه ی شیرین)، فرهاد، مریم، خسرو و شیرین مواجه می شویم و در داستان شکسپیر؛ مرکویتو (دوست رومئو)، تیبالت (پسر عموی ژولیت)، مادر رومئو، پاریس، رومئو و ژولیت.

- در هر دو داستان دو نفر از شدت عشق زیاد و با تصور این که محبوبشان از دنیا رفته و بی او تمایلی به ادامه ی زندگی ندارند دست به خودکشی می زنند. در داستان نظامی، فرهاد و شیرین و در داستان شکسپیر، رومئو و ژولیت.

- در ترسیم سیمای قهـرمانان عاشق، هم نظامی عشق خسـرو را همراه با تغییر و تحول توصیف می کند و هم شکسپیر شخصیت رومئو را از طریق شناخت عشق واقعی متحول ساخته و از او قهرمانی پویا می سازد.

- شیرین و ژولیت هر دو به عشق خود وفادار هستند و سختی های راه عشق را برای رسیدن به آن تحمل می کنند. هر چند هر دو مورد مـحبت و توجه بسیار مـردان دیگری چون فرهاد و پاریس قرار می گیرند، لیکن لحظه ای از اندیشـیدن به عشـق راستین خود دست بـردار نیستند و هر دوی آن ها را می توان قهرمان اصلی داستان در نظر گرفت که در فصل بعد به تفصیل در مورد آن بحث خواهد شد. هم شیـرین و هم ژولیت در نهایت به خاطر مرگ محبوبشان با خنجر سینه ی خود را شکافته و جان می سپارند.

- پایان هر دو داستان با مرگ دل خراش و فاجعه گونه ی قهرمانان، حالتی تراژیک و تکان دهنده دارد. در هر دو اثر، قهرمانان در اوج کشته می شوند و دفـتر عـشق پر سـوز و گدازی که در طول داستان ورق می خورد، در صفحه ی مرگ نا به هنگام آن ها به شکل غم باری بسته می شود.

- هر دو داستان پیشینه ی تاریخی دارند. هنوز آثاری از بیستون و نقش برجسته هایی از ماجرای خسرو و شیرین در کوه های کرمانشاه دیده می شود. در ورونا هم هنوز بالکن خانه ی کاپولت میعادگاه عاشقان است و به عنوان یک مکان دیدنی و تاریخی مورد بازدید قرار می گیرد.

- درون مایه و موضوع هر دو داستان بیان عشق و رسیدن به وصال و معشوق و به تبع آن فداکاری و ایثار قهرمانان در راه عشق و عاشقی است که از موضوع های جذاب و پر خواننده ی ادبیات است.

معرفی شخصیت های معادل در دو داستان

?- شیرین – ژولیت

این دو شخصیت از جنبه های مختلفی در این دو اثر به هم شباهت دارند از جمله:

زیبایی، شاد بودن، عاشق شـدن با یک نگاه، شرم و حیا، مهار کـردن هوس و تاکیـد بر ازدواج رسمی، بی قراری در عشق، دارا بودن شخصیت پویا، خودکشی به خاطر عشق، ...

?- خسرو- رومئو

این دو شخصیت نیز از دیدگاه های مختلفی به هم شبیه اند مانند:

زیبایی، شادخواری و موسیقی دوستی، زبان لطیف عاشقانه، داشتن معشوقه های دیگر به جز شیرین و ژولیت، عاشق شدن در یک لحظه، خشونت و درگیری، پویایی شخصیت و ...

?- فرهاد – کنت پاریس

از جمله شباهت های موجود بین این دو شخصیت می توان به این موارد اشاره کرد:

رقیب عشقی بودن برای قهرمانان مرد دو داستان، مرگ به دست قهرمانان مرد داستان، درگیر بودن با عشقی یک جانبه و ....

?- مریم، شکر- رزالین

از شباهت های موجود بین این سه شخصیت موارد زیر را می توان عنوان نمود:

حضور داشتن در حاشیه ی داستان، رقیب عشقی بودن برای قهرمانان زن داستان، کمک به تجلی بیشتر شخصیت اصلی زن داستان.

?- شاپور- کشیش لارنس

این دو شخصیت نیز از جهاتی به هم نزدیک اند مثلاً:

رابط بودن میان عاشق و معشوق، هم دلی با آنان، نقش پردازی برای رساندن عاشق و معشوق به هم دیگر، ...

نتیجه گیری

در مجموع آن چه از این رساله حاصل می شود، این است که " نظامی گنجوی" و" ویلیام شکسپیر"، دو شاعر مطرح و فرهیخته ی جهان ادبیات، در زندگی نامه ی خود شباهت های بسیاری با هم دارند و شرایط تقریباً یکسانی که در طی و طریق زندگی خود داشته اند، روحیات، دیدگاه ها، و احساسات به نسبت مشابهی را در ایشان موجب شده، که در نگارش آثار جاودانشان کاملاً مشهود است.

در پاسخ به این سؤال اساسی که آیا نظامی گنجوی اولین سراینده ی قصه ی عشق "خسرو و شیرین" بوده و آیا شکسپیر خالق داستان بی نظیر "رومئو و ژولیت" است یا خیر؟، به این نکته می رسیم که نه نظامی و نه شکسپیر هیچ یک خالق این داستان ها نبوده اند، بلکه در واقع این دو قصه، قدمتی طولانی داشته اند. جزیی از "خسرو و شیرین" از تاریخ ایران بوده که به صورت افسانه درآمد، سینه به سینه نقل شده و به وسیله ی شاعران بسیاری در طول زمان بازآفرینی شده و هرکس به سلیقه ی خود آن را به نظم یا نثر کشیده است. داستان عشق "رومئو و ژولیت" هم در اصل پیشینه ای ایتالیایی داشته، که زبان به زبان به گونه های مختلف نقل شده تا سرانجام، شکسپیر این قصه را به زبان انگلیسی سروده و آن طور که باید حق مطلب را در مورد آن ادا کرده است.

مقایسه ی داسـتانی این دو اثر ما را به ایـن نتیجه می رساند که هر دو از نظر محتوای داستان و پی رنگ آن بسیار به هم شباهت دارند. برای نمونه هر دو عاشق در هر اثر اشراف زاده و از خانواده ای ممتاز و برجسته هستند، در هر دو اثر عشق در یک لحظه به وجود می آید، هر دو زوج در راه وصال با مشکلات بی پایانی دست و پنجه نرم می کنند، هم برای عاشقان مردِ داستان رقیبانی وجود دارد و هم برای عاشقان زن، هر دو قهرمان باعث مرگ رقیب عشقی خود می شوند، قهرمانان زن در هر دو داستان عفیف و خویشتن دارند، در هر دو رابطه ی عشقی شخصی نقش رابط و میانجی را بازی می کند که در اثر نظامی، شاپور و در اثر شکسپیر، لارنس است، در طول هر داستان شش نفر از دنیا می روند، در هر داستان دو مورد خودکشی عشقی وجود دارد، پایان هر دو داستان تراژیک است و در هر دو، عاشق و معشوق به طرز فاجعه آمیزی کشته می شوند، هر دو داستان پیشینه ی تاریخی دارند و هنوز آثار و بناهایی از آن ها در دنیا به جای مانده و قابل رویت است، درون مایه و موضوع هر دو داستان عشق است، طرح و پی رنگ هر دو داستان در زمینه ی وجود بحران و کشمکش، هیجان، اوج و گره گشایی یکسان است.

شخصیـت ها در هر دو داسـتان با نهایت دقت و با رعایت استواری و اعتدال به تصویر کشیده شده اند. شخصیت های اصلی در هر دو داستان، قهرمانان عشقی یعنی خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت هستند که تقریباً از آغاز تا انتهای داستان در حوادث و موقعیت های مختلف حضور فعال دارند و هر چهار نفر شخصیتی متحول و پویا دارند و شخصیت های دیگر در طول داستان معرفی می شوند. نظامی و شکسپیر برای ابلاغ اندیشه و پیام داستان، مخاطب را به حال خود رها نکرده اند بلکه از طریق معرفی بی نظیر شخصیت ها و شناساندن الگوهای رفتاری آن ها، او را جذب ماجراهای داستان می کنند.

برخی شخصیت ها در دو داستان نقش و عملکردی موازی و معادل دارند و تأثیری که بر روند داستان می گذارند بسیار به هم نزدیک است که از آن میان می توان به این شخصیت ها اشاره نمود: خسرو و رومئو، شیرین و ژولیت، فرهاد و کنت پاریس، مریم، شکر و رزالین، شاپور و کشیش لارنس.

به هر حال شباهت میان این دو اثر بسیار شگفت انگیز است ، چرا که می دانیم چندین سده فاصله بین این دو شاعر وجود داشته و تفاوت فاحش فرهنگی و تاریخی میان آن ها بوده است و نیز آگاهیم که امکان مطالعه ی آثار پیرگنجه، به دلیل نبود وسایل ارتباطی برای شکسپیر میسر نبوده است. بنابراین علت این امر، چیزی نیست جز گستردگی دامنه ی ادبیات در سطح جهان، علاقه ی انسان های مختلف با افکار، عقاید، فرهنگ ها و احساسات گوناگون به داستان و داستان پردازی، درک معنا و عکس العمل مشترک از مفاهیم پسندیده و نکوهیده هم چون عشق، دوستی، فداکاری، صداقت، وفاداری، دروغ، نفرت، خیانت، مرگ و ... در همه جای دنیا و به وسیله ی انسان های گوناگون.


لیلا جوادپور

تهیه، تنظیم و تلخیص: مهسا رضایی- ادبیات تبیان