تبیان، دستیار زندگی
در مقالۀ پیشین به معنای عدل اشاره کردیم و برخی توضیحات اجمالی در این زمینه را بیان کردیم. این بحث را با توضیحات بیشتری در معنا و اقسام عدل پی می گیریم. وقتی سخن از عدل به میان می آید گاهی معنا و مفهوم عدل را در نسبت با افعال الهی مورد نظر قرار می گیرد و گ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا حلال و حرام الهی عادلانه است؟ (2)

حلال و حرام

در مقاله پیشین به معنای عدل اشاره کردیم و برخی توضیحات اجمالی در این زمینه را بیان کردیم. این بحث را با توضیحات بیشتری در معنا و اقسام عدل پی می گیریم. وقتی سخن از عدل به میان می آید گاهی معنا و مفهوم عدل را در نسبت با افعال الهی مورد نظر قرار می گیرد و گاهی با افعال بشری. بحث افعال الهی و نسبت آن با مسئله عدل در علم کلام و افعال بشری در علم اخلاق مورد بررسی قرار می گیرد. واضح است که مسئله مورد بحث ما افعال الهی و علم کلام است.

حضرت علی(ع) در بیان توحید و عدل الهی فرموده است:

«التوحید الاّ تتوهمه، و العدل الاّ تتهمه»؛ «توحید آن است، که با مقیاس و هم درباره وجود و صفات الهی نظر ندهی، و عدل آن است که خداوند را به افعال ناروا متهم نسازی» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 470)

«اما التوحید فان لا تجوز علی ربک ما جاز علیک و اما العدل فان لا تنسب الی خالقک مالامک علیه»؛ توحید آنست که صفاتی [چون جسمانیت و حدوث‏] را که بر تو رواست، بر خداوند جایز ندانی، و عدل آنست که افعالی که خداوند تو را بر انجام آن نکوهش نموده است به او نسبت ندهی. (امام صادق(ع) توحید صدوق، باب معنی التوحید و العدل، ص 96)

بنابراین، عدل از صفات فعل خداوند است و معنای آن از دیدگاه متکلمان عدلیه این است که همه افعال خداوند حَسَن و پسندیده بوده و از قبح و زشتی پیراسته ‏است.

«نحن اذا وصفنا القدیم تعالی بانه عدل حکیم، فالمراد به انه لا یفعل القبیح اولا یختاره، و لا یخل بما هو واجب علیه و ان افعاله کلها حسنة»؛ ما (متکلمان عدلیه) هر گاه خداوند را به عدل و حکمت توصیف می‏کنیم، مقصود این است که خداوند فعل قبیح را بر نمی‏گزیند و به آنچه (به مقتضای صفات کمال) بر او واجب است خلل نمی‏رساند، و اینکه همه افعال او پسندیده و زیباست.(قاضی عبد الجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسة، ص 301)

 «اطلق المتکلمون العدل علی العلوم التی لها تعلق باحکام افعاله تعالی من حسن الحسن منها وجوب الواجب و نفی القبیح عنها»؛ متکلمان عدل را بر علومی اطلاق کرده‏اند که بیانگر احکام افعال الهی است، یعنی وجه حسن افعال پسندیده و ملاک وجوب افعال واجب و برهان نفی صدور افعال قبیح را از خداوند بیان می‏نماید.(علامه حلی، انوار الملکوت، طبع دوم، ص 105)

«العدل الحکیم هو الذی لا یفعل قبیحا و لا یخل بواجب»؛ فاعل عادل و حکیم کسی است که فعل قبیح انجام نمی‏دهد، و به انجام فعل واجب اخلال نمی‏رساند. (شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص 27)

اکثریت شیعه معتقد است در مقام تکوین خداوند عدالت را رعایت مى کند. معنی عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت می کند و سراپای جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزا آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت شده است

مظاهر عدل الهی

معمولاً سه گونه عدالت برای خداوند تعریف می شود:

عدل اللهی

‌الف. عدل تکوینى یا عدل در خلقت: عدل تکوینی، یا عدل در آفرینش و تدبیر و مفاد آن این است که خداوند هر موجودی را با توجه به استعداد ذاتی او ایجاد نموده و متناسب با آن، اسباب و شرایط لازم حیات را برای او فراهم می‏آورد. به عبارت دیگر، نظام آفرینش به بهترین شکل ممکن، طراحی شده است. در این قسم از عدالت، سخن در پیرامون وظایف و تکالیف الهی بر بندگان و پاداش روز جزا نیست، بلکه محور بحث در این قسم نظام آفرینش و اینکه این نظام بر اساس عدل و داد استوار است می باشد. آیا خلقت و تکوین عالم از آسمان و زمین، مطابق عدالت است و آیا در خلقت و آفرینش به هیچ موجودی ظلم نمی شود یا اینکه هیچ چیز نمی تواند اراده خداوند قادر مطلق را محدود کند؟ آیا خلقت خداوند تابع میزان و قاعده و قانون است؟ به عبارت دیگر، آیا هر چه او بکند عدل است یا اینکه هر چه مقتضای عدل است او می کند؟ اکثریت شیعه معتقد است در مقام تکوین خداوند عدالت را رعایت مى کند. معنی عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت می کند و سراپای جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزا آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت شده است.

قرآن کریم در این باره می‏فرماید:

«الذی احسن کل شی‏ء خلقه»؛ «آفریدگاری که هر چیزی را نیکو آفرید.» (سجده/7)

‌ب. عدل تشریعی یا عدل در قانونگذاری: عدل تشریع مربوط به نظام تشریع و دستورهای دینی است. آیا نظام تشریع تابع میزان عدل است یا نه؟ آیا حلال و حرام الهی عادلانه وضع شده و هر حکمی تابع یک حقیقت و یک مصلحت و مفسده واقعی است؟ آیا چون خوبها خوب بوده و بدها بد بوده اند اسلام به آن امر کرده و از این نهی کرده یا آنکه چون اسلام به این یکی امر کرده خوب شده و چون از آن یکی نهی کرده بد شده است؟ عدلیه معتقد است خداوند در مقام تشریع نیز عادل بوده و هیچ ظلمی به بندگان روا نداشته است. یعنی خداوند موجوداتی که شایستگی دریافت کمالات را دارند، از هدایتهای تشریعی بهره‏مند ساخته و معارف، احکام و تعالیم دینی را به آنان ابلاغ نموده است، بنابراین ارسال رسل، انزال کتب و تشریع شرایع آسمانی از مظاهر بارز عدل تشریعی خداوند است. از سویی دیگر، همین فرامین و دستورات الهی نیز بر پایه عدل و حکمت استوار است، و تکلیف به ما لا یطاق1  در نظام تشریع الهی راه ندارد. 2

«لا یکلف الله نفسا الاّ وسعها»؛ خداوند، هیچ فردی را جز به آنچه در توان دارد تکلیف نمی‏کند (بقره/286)

‌ج. عدل جزایى: آیا خداوند در قیامت بر وفق موازین عادلانه است رفتار می کند یا نمی توان هیچ قانون و ناموسی برشمرد که حاکم بر فعل حق باشد؟ به نظر متکلمین شیعه امامیه خداوند در مقام جزا نیکوکاران و بدکاران را پاداش داده و مجازات مى کند و این پاداش ها و مجازات ها متناسب با اعمال نیک یا بد آن هاست. عقوبتها و کیفرهای الهی عادلانه است و هر کسی را نسبت به گناهانی که مرتکب شده است عقوبت می‏کند:

«و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا»؛ «روز قیامت میزانهای عدل را برپا می‏داریم، و به هیچ کس کمترین ظلمی نمی‏شود» (انبیاء/47)

شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» به هر سه نوع از انواع عدل الهی اشاره می کند:

1. «لم یکلف احدا الا دون طاقته و لم یأمره الا بما جعل له علیه الاستطاعة»؛ هر کس را جز به آنچه در توان دارد تکلیف نکرده، و جز به آنچه بر انجامش تواناست فرمان نداده است (عدل در تشریع).

2. «لا عبث فی صنعه، و لا تفاوت فی خلقه»؛ در آفرینش او عبث و ناموزونی راه ندارد.(عدل در تکوین)

3. «لا یعذب احدا الا علی ذنب فعله و لا یلوم عبدا الا علی قبیح صنعه، لا یظلم مثقال ذرة»؛ هر فردی را جز بر گناهی که مرتکب شده کیفر نمی‏دهد، و جز بر فعل ناروایی که انجام داده نکوهش نمی‏کند (عدل در جزاء) (شیخ مفید، اوائل المقالات، طبع دوم، ص 63).

نوشته بهرام علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1. محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه (شیخ صدوق)، التوحید، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین، تحقیق: هاشم تهرانى.

2. محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، شرح عقائد الصدوق أو تصحیح الاعتقاد به همراه اوائل المقالات مقدمه و تعلیق:سید هبة الدین شهرستانى با تصحیح و همت واعظ چرندابى، قم، انتشارات مكتبة الداورى.

3. النكت الاعتقادیة (شیخ مفید محمد بن محمد النعمان (ترجمه)،

4. قاضی عبد الجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسة.

5. علامه حلى، انوارالملکوت فى شرح یاقوت تهران 1338 هـ البیان.


1- منظور از تکلیف ما لایطاق، تکالیفی است که از طاقت و توان بشر خارج باشند.

2- برخلاف عدلیه (امامیه و معتزله) اشاعره به«خلق افعال»معتقد بوده، و تکلیف ما لا یطاق را بر خدا جایز می‏دانستند.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.