تبیان، دستیار زندگی
مصاحبه اختصاصی تبیان با معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فضای هنر از انحصار خارج می شود

شاه آبادی

دکتر حمید شاه آبادی را اهالی هنر خوب می شناسند. کسی که بر صندلی معاونت وزیر  تکیه زد تا به معضلات بخش موسیقی، هنرهای نمایشی و تجسمی رسیدگی کند. مشکلاتی که حالا همه به آن عادت کرده ایم و جزو لاینفک هنر ایران شده است.

 معاونت هنری برای برطرف کردن این معضلات ریشه ای راه زیادی در پیش دارد، برای همین مشکلات را صادقانه می پذیرد و از نقد استقبال می کند.

دکتر شاه آبادی در گفتگو با تبیان از تلاش ها و برنامه هایش می گوید و به انتقادهای ما با صبر و حوصله پاسخ می دهد.

 بخش اول این گفتگو را می خوانید :

• در فاصله چند ماهی که در جایگاه معاونت هنری وزارت ارشاد قرار گرفته اید خروجی این معاونت را چطور ارزیابی می کنید آیا به اهداف خود تا این جای کار رسیده اید؟

خیلی زود است که بخواهیم درباره رسیدن به اهداف صحبت کنیم. اما انصافا اگر بخواهیم نگاه گذرایی به این فعالیت ها بکنیم باید بگوییم اولا فعالیت های جاری همچنان ادامه پیدا کرده و تعطیل نشده؛ برگزاری نمایشگاه ها، جشنواره ها، کنسرت ها و اجرای تئاترها و تولید آلبوم ها و آن چه که وظایف ذاتی این معاونت هست کما و کیفا ارتقا داده شده. می توانیم مستندا ادعا کنیم در 90 درصد بخش ها به صورت خرد و کلان این رشد دیده می شود.

نکته بعدی این که ما تقریبا در این مدت به بالاترین سطح برنامه ریزی  رسیده ایم. ایجاد بخش برنامه ریزی تنظیم قوانین و مقررات و برنامه ریزی محوری برای آینده داشته ایم. ما هم در حوزه مطالعات توانسته ایم تمرکز کنیم و هم در حوزه اجرایی و ارتقای سطح برونداد های مجموعه کاری. این ادعای ماست که باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. اما هنوز خیلی کار باید بشود و باید در نهایت به یک نقشه راه جامع برسیم.

وقتی فعالیت های پنج سال اخیر معاونت را مرور می کنید اسم تمام گروه هایی که از طرف معاونت حمایت شده اند را می بینید، متوجه می شوید که اسم چند گروه تئاتر مشخص بارها تکرار شده و این گروه ها سهم بیشتری از امکانات تئاتر کشور برده اند. در حالی که اگر به سایت ایران تئاتر سر بزنید متوجه می شوید که در همین تهران بیش از سیصد گروه تئاتری ثبت شده است که اغلب غیر فعال هستند

• این فعالیت هایی که بر شمردید مثل برگزاری کنسرت و نمایشگاه  و تولید آلبوم و ... در کشورهای دیگر توسط مردم اداره می شود و دولت صرفا به برنامه ریزی و هدایت جریان هنری و فرهنگی می پردازد. در این نقشه راهتان نظری هم به حضور مردم  و بخش خصوصی داشته اید؟

بله یکی از افق هایی که در نظر داشتیم همین مساله بوده است. اولین کاری که کردیم جدا کردن صف و ستاد در معاونت هنری بود. ساز و کار ما در گذشته این بوده که اداره کل ها علاوه بر این که باید نقش ستادی و نظارتی می داشتند خودشان عهده دار اجرا و تولید تئاتر می شدند. مستقیما با کارگردان و تهیه کننده در ارتباط بودند و پول می دادند و می گرفتند و کارهای اجرایی را بر عهده می گرفتند. اما تفکیک صف و ستاد مر قانون است. قانون به اداره کل نمایشی و تجسمی و ... اجازه ورود به امور اجرایی را نمی دهد بلکه باید بستری را فراهم کند تا بخش خصوصی در این حوزه فعالیت کند. ما انجمن های نمایشی و موسیقی و تجسمی را تقویت کردیم و عملا این انجمن ها هستند که هماهنگ کننده گروه های نمایشی هستند تا این گروه ها به تولید آثار بپردازند.

نقش اداره کل ها را به این سمت می بریم که اداره کل ها نقش نظارت و برنامه ریزی را پیدا کنند. خیلی تفاوت هست بین این که یک دستگاهی ناظر باشد یا این که به اسم نظارت عهده دار کار اجرایی باشد. یک بحثی که برخی جراید ندانسته به آن دامن می زنند این است که به روش سابق انجمن های نمایشی و موسیقی ما نقش پرداخت کننده وتامین کننده مالی واحد ادارات کل را داشته باشند. چنین چیزی نخواهد بود. ما انتظار داریم که بخش خصوصی فعال شود و شکل بگیرد و برای هر ماموریتی طرح تعریف کنند و دولت هم میزان حمایتش را از این ها به طور روشن طبق ساز و کار موجود بیان خواهد کرد.

• وقتی از جدا کردن صف و ستاد صحبت می کنیم دستگاه اجرایی به طور مستقیم متصدی امور نیست و طبیعی است که نظارت بر کار کمتر می شود شما چطور می خواهید نقش نظارت و کنترل را به طور کامل انجام بدهید؟

من با این صحبت موافق نیستم. وقتی دستگاهی خودش هم ناظر باشد و هم مجری این بدنه اجرایی قطعا نمی تواند با عده ای کارمند کار ریشه ای و بنیادی انجام بدهد اما اگر این تشکیلات ماموریتی جز نظارت، برنامه ریزی و هدایت نداشته باشد قطعا در بخش نظارت قدرت و قوت بیشتری خواهد داشت. به نظر من اعمال این تفکیک آن قدر در داخل مجموعه دشوار است که باید به تدریج و آرام آرام صورت بگیرد.

البته باید بگویم که من اصلا مدافع یک تئاتر خصوصی یا چیزی به عنوان عدم حمایت دولت نیستم بلکه هدف این است که ما باید در طول کار کرامت هنرمند را حفظ کنیم و او را وادار نکنیم که برای هر کاری نیازمند تایید یک کارمند دولت باشد البته او در بخشی از فعالیتش نیاز به این دستگاه نظارتی دارد اما آن هنرمند و گروه هنری  که مثلا در شهرستان فعالیت می کند و امکانات رشد زیادی ندارد باید یک هویت مستقل داشته باشد و نقش خود را پیدا کند و جان بگیرد. این در حالی است که گروهی محدود همیشه دور و بر معاونت در تردد هستند و بقیه بی خبر و بی اطلاع این حوزه برایشان دست نیافتنی است.

•  طیف هنرمند ما بیشتر به تئاتر  و موسیقی غربی علاقه نشان می دهد تا موسیقی سنتی و نمایش های آیینی و ایرانی. واگذار کردن اجرا به بخش خصوصی و جدا کردن صف و ستاد مستلزم این است که دولت پیش از این که کادر سازی کرده باشد عرصه را به دست کسانی بدهد که چارچوب های فرهنگی را نمی شناسند و نگرانی ها را تشخیص نمی دهند و در این صورت دولت باید وارد کشمکش بی پایان با اهالی هنر بشود و سیاست های سلبی و محدود کننده را برای این طیف اعمال کند و باز هم همان ماجرای نارضایتی اهل هنر اتفاق می افتد.

درست است اما باز هم راه حل این مشکل در جدا کردن صف و ستاد است. شما مرور کنید ببینید در این سال ها چند تا گروه تئاتری برای ما کار آوردند و چند سالن و فضای اجرا، درگیر این کار است؟ وقتی فعالیت های پنج سال اخیر معاونت را مرور می کنید اسم تمام گروه هایی که از طرف معاونت حمایت شده اند را می بینید، متوجه می شوید که اسم چند گروه تئاتر مشخص بارها تکرار شده و این گروه ها سهم بیشتری از امکانات تئاتر کشور برده اند. در حالی که اگر به سایت ایران تئاتر سر بزنید متوجه می شوید که در همین تهران بیش از سیصد گروه تئاتری ثبت شده است که اغلب غیر فعال هستند اما  گروه های خاصی به دور این بخش چنبره می زنند و راه را بر دیگران می بندند. در حالی که می بینیم، گاهی مردم هم از کار این گروه ها استقبال مناسبی نمی کنند.

اما اگر شاخص بگذارید و اجازه بدهید مردم خودشان انتخاب کنند. اگر ما به گروه ها پول بدهیم اما رابطه پول و مخاطب را تعیین نکنیم پس نتیجه این می شود که تئاتری روی صحنه می رود که مخاطب استقبال نمی کند اما مجری پولش را از دولت می گیرند.

اتفاقی که در این حوزه می افتد این است که عده ای این مکانیزم را می شناسند و متناسب با ذوق و سلیقه ی این ناظر و آن بازرس و متولی کار تولید می کنند اما  این مکانیزم و این راه ورود برای بقیه دیگر دست یافتنی نیست و اصلا  آن ها وارد این بازی نمی شوند. تعداد آدم هایی که وسط این شطرنج مهره می آورند محدود می شود و کار بین همین مهره های محدود جابجا می شود. این طور می شود که شما می گویید شما کادرسازی نکردید. بله کادر سازی نکردیم اما این در حالی است که سالانه صدها دانشجو به بدنه هنریمان اضافه می کنیم  اما این افراد عرصه حضور نداند و شرایط برابری در اختیارشان قرار نگرفته است. ما در نیمه اول سال بستر جداسازی صف و ستاد را ساختیم و تا پایان امسال هم درگیر  همین ماجرا خواهیم بود تا شرایط اجرا فراهم شود و مثلا مدیران آن را درک کنند و برای اجرای آن آمادگی لازم را پیدا کنند. تا ببینیم که بدنه هنری از این برنامه چطور استقبال می کنند و چگونه در این مسیر قرار می گیرند.


گفتگو: لقمان یدالهی

گروه سینما و تلویزیون تبیان