تبیان، دستیار زندگی
مدارک‌ تاریخی‌ زیاد نیست جز در کتابهایی که هزاران سال پیش تاکنون تاریخ را در دل خود به یدک کشیده‌اند. قصر جمیلان یکی از این آثار تاریخی است که هم اینک تنها سایه‌ای‌ است‌ از یک‌ امپراتوری‌ کهن‌ که‌ چیزی‌ از آن باقی‌ نمانده‌ است‌.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گمشده ای‌ در تاریخ‌

اینجا قصر جمیلان است

قصر جمیلان


مدارک‌ تاریخی‌ زیاد نیست جز در کتابهایی که هزاران سال پیش تاکنون تاریخ را در دل خود به یدک کشیده‌اند. قصر جمیلان یکی از این آثار تاریخی است که هم اینک تنها سایه‌ای‌ است‌ از یک‌ امپراتوری‌ کهن‌ که‌ چیزی‌ از آن باقی‌ نمانده‌ است‌. اینجا قصر جمیلان است گمشده‌ در تاریخ‌ آنگاه که می توانستی دل به کوچه های کاه گلی بسپری و دوباره راه را از سر گیری، این تصویری است خاکستری از روزگاری که امروزه دیگر نشانی از آن نیست، امروزه نه نشان از آن کوچه باغ هاست و نه نشانی از آدم هایش.

هنوز آفتاب‌ به‌ میانه‌ آسمان‌ نرسیده‌ که‌ سعی‌ می‌کنم‌ از میان‌ کوچه‌های‌ تو درتوی‌ خیابان عبدالرزاق که می رسد به خیابان ابن سینا - ‌یکی‌ از محله‌های‌ اصفهان- راهی‌ پیدا کنم‌ و به‌ محلی‌ آشنا برسم‌.

سکوت‌ زنگ‌دار کوچه‌، گهگاه‌ با صدای‌ قلمزنی ‌همراه‌ می‌شود و گاهی هم سلامی که از جان بر می خیزد و به جان می نشیند و بین اهالی در تردد رد و بدل می‌شود، گویی مردم این محله آشنا و ناآشنا برایشان فرقی نمی‌کند.

کوچه‌های کاه گلی بی برگ و بار هنوز هم شکوه دوران ساسانی را دارد آن زمان که مردمان از راهی دور قصر جمیلان را به عنوان کاروانسرا برای اطراق خود انتخاب می‌کردند، یا آن زمان که شکر خاتون معشوقه خسرو پرویز به باغهای اطرافش نظاره می‌کرد از بالای باروهایی که دیگر ردی از آنها نیست.

قصر جمیلان

نوای‌ اذان‌ که‌ بلند می‌شود کمی‌ دلگرمم‌ می‌کند چرا که‌ صدای‌ نزدیک‌ و گرم‌ موذن‌زاده‌ زیاد دور به‌ نظر نمی‌رسد. گپی‌ با پیرمردهای‌ به‌ تاریخ‌ پیوسته‌ می‌زنم.

آنها که شاید از این قصر که حالا به کارگاه نجاری و نساجی تبدیل شده و طبقات اولیه دیگر وجود ندارد نوستالژی دارند از پدران پدرانشان. پشت‌ سرم‌ بقایایی‌ از تاریخ‌ گمشده‌ ایران‌ است، تاریخ‌ مردمی‌ دور که‌ قدمتشان‌ سنخیتی‌ با تمدن‌ امروزه‌ ندارد.

اینجا قصری است گمشده در اوراق تاریخ که شاید کمتر کسی از آن خبر دارد میراثی که زخم های ناسور دلش به دلیل بی تفاوتی و مهجوریت در دل کوچه پس کوچه ها نیمه جانش کرده ‌است‌. در طول تاریخ این سرزمین کهن، میراث تاریخی بارها تغییر شکل داده‌اند، به دفعات پیشروی کرده یا پس نشسته‌اند و در هر عقب نشینی بخشی از آثار و میراث به یادگار گذاشته شده.

قصر جمیلان هم یکی از همین میراث است. میراثی که حالا در دل خانه های نوساخته باید پیدایش کنی از در که به داخل وارد می شوی با کارگاه چوب بری اشتباهش می‌گیری با چشمهایی که به تو خیره شده‌اند که اینجا را چه به توریست، حالا یا داخلی یا خارجی. جایی که برای امنیت ساخته شده بود و حالا چیزی از امنیت برایش باقی نمانده است.

قصر جمیلان

از پیرمردی که قیافه اش در چین و چروک چهره‌اش گم شده طبقات بالایی را نشان می دهد و می گوید چیزی نمانده از این آثار تاریخی. همین هم که مانده چیزی نمی‌گذرد که از بین می رود. بوى مانده کاغذ و کارتون و سوختن چیزی مى پیچد توی دماغت و هاى کوره و داغی کنارش را به هویى مى گیرد.

قصر جمیلان را اگر به گفته محمد حسین ریاحی مسئول پژوهشی مرکز اصفهان شناسی در کتابهای مربوطه به هزار سال پیش و در گفته های محاسن اصفهان مافرخی دنبالش بگردی گفته می شود: در دوره ساسانیان خسرو پرویز فرزند وهرام چهارم، قصری باشکوه و زیبا برای همسرش شکر در حوالی قصر جمیلان کنونی ساخت و پس از آن فیروز پسر یزدگرد علاوه بر حفظ محله جویباره، مرکز شهری و نظامی جدیدی به نام جی در محله شهرستان کنونی ایجاد کرده بود که حد فاصل محله از باغهای مجاور بود که پس از تشکیل محله تبدیل به این راسته شد تا احتیاجات اهالی محل را تأمین کند.

ریاحی افزود: در زمان علاالدوله کاکویه یکی از حکمرانان پس از آل بویه برج و باروی شهر اصفهان گسترش یافت و محله سنبلان (جمیلان) در داخل حصار قرار گرفت، در آن زمان در محلات یاد شده بناهای متعددی ساخته شد که تعداد زیادی از آنها شامل قصرها و باغات متعدد بود و مهمترین آنها در محله ی درب کوشک و حوالی دارالبطیخ کنونی قرار داشتند.

قصر جمیلان

این محقق و پژوهشگر اضافه كرد: در عصر سلجوقی علاوه بر گسترش محلات قدیمی و ایجاد محلات جدید در امر ساخت و ساز آبادانی شهر تحولات عظیمی روی داد چنان که کاخ ها، باغ ها، مساجد و مدارس متعددی شکل گرفت و در محله ی سنبلستان کنونی نیز قصری به نام جمیلان در میان باغی بزرگ نظیر باغاتی چون پلاسان، احمد سیاه، بکر و کاران ایجاد گردید. این قصر زیبا در میان اهالی محله به قصر چلمون نیز شهرت داشت که اکنون قسمت هایی از ساختمان سردر ورودی و دیوارهای آن در همین محله قابل مشاهده است.

وی گفت: بنای قصر جمیلان در دوران صفویه تخریب شد و با تفکیک باغ به اجزایی کوچک تر، عمارات جدیدی در داخل محوطه آن احداث کردند. از جمله این بناها می توان به مدرسه علمیه ای که بقایای آن نیز هم اینک به صورت دکانهای تجاری قابل مشاهده است اشاره نمود. محله سنبلستان، جمیلان (دروازه نو) به گفته ژان شاردن سیاح فرانسوی جزئی از محله دردشت به شمار می آمده است.

امروزه با توسعه شهری این تقسیم بندی محله به هم ریخته است و مانند تمامی محله های شهر تمامی اقشار جامعه از متمول و فقیر و متوسط در این محله به زندگی می‌پردازند و چهره محله بنا بر در مرکزیت قرار گرفتن و نزدیک بودن به بازار بزرگ عتیق و در کل وجود راه‌های ارتباطی بسیار با تمام نقاط شهر جزء محله های متوسط به حساب می آید.

قصر جمیلان

اما با این همه و با تمام این تغییرات غریبه‌ای به نام جمیلان که آخرین نفس‌هایش را می‌کشد به سختی باقی مانده است و این حقیقت است که زجر می‌کشد در گذر زمان. محو شدن، چیزی است که باقی می‌ماند و تنها خرابه هایی که به مدد خرده فروشهای چوب که گاهی دست بر دیوار کشیده اند و جای لک و پیسهای گچ کاریشان پیداست مانده و مثل یک وصله ناجور بر تن زخم خورده جمیلان که چیزی از آن باقی نمانده است.بوی چسب و دود کهنه سیگار فضای تاریک و متروک این قصر را حالا پر کرده است.

همه چیز در شتاب طی می‌شود. ترانه‌های تند غربی با ترانه‌های کوچه بازاری، در کنار معماری که به گفته ریاحی می تواند به عنوان یک اثر بسیار قابل توجه برای نسلهای بعدی باشد فضایی مایوس کننده را مهیا کرده است.

با نگاه به کاشی هایی که از قرن هشتم و نهم هجری باقی مانده وقتی که این بنا دارالحکومه بوده است و معماری آجری پیرامون آنها بیش از پیش در می‌یابی که این قصر چقدر با رویاها و علاقه‌های ناکام خود در ارتباط است. حالا دیگر ساختمان‌های قدیمی، یکی پس از دیگری، نه برای بازسازی بلکه برای تخریب انتخاب می‌شوند.

ساختمان‌ها نه به احترام انسان و گویی به احترامی به اجبار به زیاده خواهی انسان، استوار می‌شوند. حالا به خاطر بی توجهی‌ها تغییرات ایجاد شده تنها تکثیری یاخته‌ای نیست بلکه رویشی است جدید که با سنگ و آهن رقم می خورد و بر جمیلان زخم می زند.

قصر جمیلان

این خیابان‌ها و این کوچه‌ها، شاید تنها، از چند سالی پیش، در هر بار تکرار گذر از آنها، شکل و بویی دیگر به خود گرفته؛ اما تا پیش از آن، تنها یک مسیر بود برای عبور، برای رسیدن به دیگر خیابان‌ها، به دیگر مسیرها، به دیگر فضاها که حالا جز خرابه هایی از میراث گذشته در آن نمانده است.

گویی با کند شدن روند توجه به میراثی مثل این قصر که به اعتقاد ریاحی پژوهشگر و تاریخ شناس سکوهایش در حال منهدم شدن هستند. گفتن از اینکه چقدر ارزش علمی سیاحتی و توریستی دارد کار ساده ای نباشد.

به گفته این تاریخ شناس برجسته مرمت و بازسازی این قصر که حالا جایی برای پارک ماشین ها شده می تواند کاربردهای علمی و فرهنگی هم داشته باشد و تا نسلهای بعدی بماند.

با این تفاسیر اگر قصر سنبلان وقعی ننهاده شود می توانیم شاهد زخمی دیگر بر تاریخی باشیم که شاید چندی دیگر برای آیندگانمان نماند تاریخی که حالا با تبدیل شدن به مکانی برای تفریح و هزاران کار خلاف با فعالیت‌هایی که با دستگاه‌هایی با حرارت بالا در این مکان تاریخی کار می کند یا وجود مواد شیمیایی، می‌تواند آسیب های جدی به آن بزند.

غروب شده، خورشید قصر جمیلان هم رو به افول است، در تاریک روشن قصر می توانی کپسول های زنگ زده گاز و ماشینهای مدل بالایی را ببینی که بهم پیچ شده‌اند با زنجیر و قفل و میلگردهایی که خاطره امروز را برایت تداعی می‌کند انگار قصر خوابیده است برای همیشه ای که کسی به فکر بیدار شدنش باشد.


گروه گردشگری تبیان- الهام مرادی

منبع: مهر