تبیان، دستیار زندگی
با اعتقاد به کلام الله مجید و علاقه و عشق به ولایت فقیه و برای رصای خداوند متعال و شوق به شهادت و ادامه راه حسین ابن علی قدم به جبهه می گذارم از اوایل جنگ تا به حال با کفار بعث می جنگم تا با خواست خدا و برای رضای خدا به درجه رفیع شهادت که رسیدن به این درج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تردید در شهادتش نداشت

وصیت نامه سردار شهید «رحمت الله اوهانی» / هیچ تردیدی ندارم که شهید خواهم شد

«رحمت الله اوهانی زنوز» در روستای «زنوز» مرند متولد شد. رحمت الله پس از پیروزی انقلاب اسلامـی ، در سال 1359 ، به عضویت رسمی سپاه پاسداران اسلامی مرند درآمد . با آغاز جنگ تحمیلی ، در شهریور ماه 1359 ، عازم مناطق جنگی شد . در عملیات مسلم ابن عقیل ، برادرش نعمت الله به شهادت می رسد و خودش نیز در عملیات کربلای 4 در حالی که فرماندهی محور لشکر 31 عاشورا را بر عهده داشت ، بر اثر اصابت ترکش خمپاره شصت در منطقه شلمچه ، به تاریخ 5 دی 1365 ، به شهادت رسید . پیکر مطهرش در روستای زنوز مرند به خاک سپرده شد. آن چه می خوانید متن کامل وصیت نامه این سردار شهید است:

شهید رحمت الله اوهانی

بسم الله الرحمن الرحیم

"الذین امنو و هاجروا و جاهدو فی سبیل الله با اموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون "

"کسانیکه ایمان آورده و هجرت و جهاد نمودند در راه خدا با مال ها و جان هایشان درجه عظیمی در پیشگاه خداوند دارند و ایشان از رستگارانند "

به نام او که همه چیزم از اوست، سلام بر تو ای روح خدا و سلام بر شما عزیزانی که درس شهادت را در دانشگاه کربلا آموختید و بی پروا چون کبوترهای آزادی از دشت های خون و آتش با فریاد الله اکبر به سوی معشوق پر کشیدید در بهار سرخ شهادت بر بال های ابر نشسته از این دیار بر کبریا شتافتید.

"و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون "

"کسانیکه در راه خدا کشته می شوند ،مرده مپندارید بلکه آنان زنده هستند و نزد خداوند خویش روزی می خورند "

برای بنده افتخار بزرگی است که در راه خدا قدم برداشته ام و از مکتبی پاسداری می کنم که به حقانیت آن آگاه هستم.

امروز می خواهم به ندای هل من ناصر حسین و به امام عزیزم لبیک بگویم و عازم عملیات می گردم که دست امپریالیسم غرب و کمونیسم شرق که امروز از آستین صدام تکریتی به وسیله مزدورانش که در کربلای ایران بیرون آمده قطع نمایم.

و حال ای امّت مسلمان! ما را ،شهیدان کربلای غرب و جنوب کشور صدا می کنند که برای چه نشسته اید؟ هان ای ملت! ما در برابر این شهیدان مسئولیتی به عهده داریم که باید این مسئولیت به نحو احسن و بطور جدی عمل شود و حتی اگر به ضرر جان و مال خودمان تمام شود باید از آن خون های شهیدان خودمان دفاع نمائیم تا اینکه نگذاریم شرق و غرب به انقلاب عزیزمان آسیبی رسانند.

هدف و منظور جهاد آزاد نمودن کربلای معلی حسین و به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام و صادر نمودن انقلاب اسلامی برای ملل مسلمان جهان بالاخص ملت عراق می باشد و روزی در جنوب و روزی در غرب کشور در دفاع از ناموس مسلمانان پاره پاره می گردید و در غرب از بریده شدن سرتان و شکنجه های دیگر ملحدان کردستان جان می سپارید یا اسیر می شوید،راستی به چه می مانید که هنگام ساختن قله های پیروزی سوار بر اسب شهادت این چنین مظلومانه می روید.

خط سرخ شهادت را ادامه می دهید گویی که از فتح ستاره ها می آیید اما افسوس که اینک در فقدانشان لاله های آتشین چهل پاره و زمین چاک چاک می گردد. اکنون که به پیشگاه باری تعالی راه یافتید همواره از او برای ما آرزوی شهادت طلب نمایید تا شاید ما نیز به خیل شهدا بپیوندیم و سلام بر شما ای امت جگر سوخته،ای امتی که بدن های پر از خون شده فرزندانتان در سرزمین اسلام که تلافی خون دیگر شهداء را می خواستند از صدامیان بگیرند به خون خودشان آغشته شدند اما باشد،هر چند تا مردهای زمانه شهید مظلوم بهشتی و باهنر و رجایی و دیگر شهدای عزیزتان را در آتش زغال و پاسدارانتان و بسیجیان را زنده زنده در آتش سوزاندند ولی صبور باشید که خدای شما زنده و جاوید است و او از شما حمایت می کند در روز قیامت فقط بر آن باشید و فراموش نکنید خداوند بر همه چیز توانا و قدرتمند است و حال تقوا و مقاومت را اخذ نمایید ،هر چند تا به حال هم که متقی و استوار بوده اید چند برابر نمایید.

بنده گناهکار شهادت می دهم بر وحدانیت خداوند یکتا و حقانیت رسول اکرم وجانشین ایشان امیرالمؤمنین و بر یازده اولاد علی که با اعتقاد به کلام الله مجید و علاقه و عشق به ولایت فقیه و برای رصای خداوند متعال و شوق به شهادت و ادامه راه حسین ابن علی قدم به جبهه می گذارم از اوایل جنگ تا به حال با کفار بعث می جنگم تا با خواست خدا و برای رضای خدا به درجه رفیع شهادت که رسیدن به این درجه بسیار بسیار دشوار است اما این مژده بر من حق است اگر خداوند از تقصیراتم بگذرد به لقاءالله خواهم رسید، خودم می دانم که من شهید خواهم شد.

بنده حقیر این مسئله را می دانم که به فیض شهادت نائل خواهم آمد و هیچ شک و تردیدی ندارم اما پدر و مادر عزیز و ارجمندم ابراهیم را که می شناسید همان ابراهیم بت شکن که برای رضای خدا اقدام به قربانی کردن فرزند برومندش نمود و خود خنجر را بر گلوی او گذارد.

اما پدر تو خود به من آموختی امام حسین با یار و انصار خویش خودش را به اسلام تسلیم نمود و به خواست دین خدا از همه چیز گذشت و به درجه شهادت رسید و چگونه امامان ما با خون خودشان درخت تنومند اسلام را آبیاری نموده اند و حال شما پدر و مادر عزیزم فرزند عزیز خودت نعمت الله را چون علی کبر حسین فدای اسلام نمودی و من هم امیدوارم مرا نیز مثل جناب قاسم فدای اسلام و برای خداوند قربانی بدهی انشاءالله. پدر تو خودت ثمره عمرت را به اسلام بخشیدی که شاید خداوند از گناهان و تقصیرات شما بگذرد.عزیزان صبر را از علی(ع) بیاموزید و از رهبر انقلابمان امام عزیز بیاموزید که در غم فرزندشان در مرگ امیدش چگونه صبر نمود و از امام حسین(ع) بیاموزید و سعی کنید پیام های قرآن را برای همه ملت های مستضعف جهان و بر مسلمانان واقعی برسانید.

پدر! شکر خداوند را فراموش نکن و بر این نعمتهای خدا شکرگزار باش تا اینکه صبر شما مشتی بر دهان یاوه گویان باشد.

"اللهم انی اسئلک راحتة عند الموت و المغفرة بعد الموت و العفو عند الحساب "

خدایا برای امام عزیز که مردی از تبار رسول اکرم و ایشان مثل آن ها زندگی نموده و همانند آنها توده های میلیونی ایران را به امّت اسلام بدل ساخت و هم او بود که بعد از هزار و چهار صد سال حکومت اسلامی را بنا نهاد و عمر و زندگانی خویش را برای به ثمر رسانیدن این انقلاب صرف نمود، عمری پر برکت و با عزت عطا بفرما انشاءالله تا همه شاهد آن باشند که روزی پرچم را به دست پر برکت امام زمان(عج) یاور شیعیان بسپارد انشاءالله.

اما پیام کوتاهی به امام بزرگوار،که ای امام،ما فرزندان تو تا آخرین قطره خون خودمان از اسلام عزیز دفاع خواهیم نمود و نمی گذاریم این خون های گرانقدر شهداء به دست ابر جنایتکاران بیافتد و اجازه نخواهیم داد انقلاب اسلامی کوچکترین آسیبی را ببیند و این عهد و پیمان را از اوایل جنگ با خدا بسته ام و اگر هم لیاقت کشته شدن در راه خدا را داشته و کشته شدم به آرزوی دیرینه خود رسیده ام چون خودم مشتاق شهادت در راه خدا هستم.

و شما ای مادر مهربانم! از بابت من می دانم سختی ها و مشقت های زیادی را متحمل شدی اما تعجب نکن همه اینها به خاطر اسلام بوده است.

و این مسئله را می دانم که همیشه نسبت به مسائل شرعی حساس بودی و هر موقع برایم مسئله شرعی را گوش زد می نمودی این را بدان که نماز و دعاهایت و قرآن خواندنت در مواقع صبح و عصر و قبل از ظهر و بعد از ظهر در ما علاقه بسیاری به وجود آورد اگر بنده نیز به مقام شهادت نائل آمدم مثل موقع شهادت آن یکی برادرم صبور و مقاوم باش و اصلاً ناراحت نباشید زیرا هدف اصلی ام رسیدن به لقاءالله بوده است چون بسیاری از مادران مثل شما هستند و پاره های تنشان را فدای اسلام نموده اند و مادرم از تو می خواهم شیرت را بر من حلال کنی و از گناهانم صرف نظر کنی و مرا حلال نمایی.

و شما ای برادرانم! می خواهم تا آخرین قطره خونتان از اسلام عزیز دفاع کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و نگذارید امام تنها بماند و به فرامین امام گوش فرا دهید و همیشه خواری باشید بر چشم دشمنان اسلام،این را می دانم که همیشه اینطور بودید و الان هم هستید این را می دانم که اسلحه مرا به زمین نخواهید گذاشت .

وصیتی که به برادرانم دارم و همیشه این مسئله را نیز می گفتم و حال هم می گویم همیشه تقوا را پیشه خود سازید و برای جامعه اسلامی مفید و ارزشمند باشید.

وصیتی که به خواهرم دارم و او را می شناسم که همچون شیر زن زینب کبری در جامعه حرکت می کند اینست که بدان که بعد از شهادت من رسالت تمام شهداء را در گردن داری.

از تو می خواهم فرزندان خودت و فرزند مرا مثل بچّه های خودتان بزرگ کنی و در خط اسلام به آن تربیت بدهی تا اینکه در آینده در جامعه مثمر ثمر و مفید باشند.

از تمامی آنهایی که مرا می شناسند اعم از دوستان و آشنایان اگر ذره ای از من بدی دیده اند از آنان نیز حلیت می طلبم و خداحافظی می نمایم و آخرین سخنان من این است که نماز جمعه ها و صفوف دعاهای کمیل و توسل را گسترده نمایید و به افراد تماشاگر و بی طرف بگویید دیگر تا کی در خواب و خیال خواهید بود.

والسلام

وصیت بنده فقط این جمله زیر می باشد،تنها آرزویم این است که در موقع ظهور امام زمان در رکاب وی با دشمنان و کفار بجنگم به این مسئله خودم،امیدوار هستم.

مشتاقان حسین باید از راه کربلا گذشته و جان های خود را به روی قبرش بیاندازند.

منبع : خبرگزاری فارس

تنظیم : رها آرامی – فرهنگ پایداری تبیان