تبیان، دستیار زندگی
یك روز به دكّان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده ومشغول كاهو سوا كردن است؛ ولی به عكس معهود؛ كاهوهای پلاسیده و آنهایی كه دارای برگ‏های خشن و بزرگ هستند بر می‏دارد. من كاملاً متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی كاهوها را به صاحب دكان داد و ترازو كرد؛ و م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقیر نوازی به سبک مرحوم قاضی

فقر

یك روز به دكّان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول كاهو سوا كردن است؛ ولی به عكس معهود؛ كاهوهای پلاسیده و آنهایی كه دارای برگ‏های خشن و بزرگ هستند بر می‏دارد. من كاملاً متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی كاهوها را به صاحب دكان داد و ترازو كرد؛ و مرحوم قاضی آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد؛ مَن كه در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مرد مُسنّ و پیر مردی بود به دنبال رفتم و عرض كردم: آقا من سؤالی دارم! شما به عكس همه چرا این كاهوهای غیر مرغوب را سوا كردید!؟

مرحوم قاضی فرمودند: آقاجان این مرد فروشنده است و شخصی بی بضاعت و فقیر؛ و من گاهگاهی به او كمك می‏كنم و نمی‏خواهم به او چیزی بلاعوض داده باشم تا اولاً آن عزت و شرفِ آبرو از بین برود، و ثانیاً خدای ناخواسته عادت كند به مجانی گرفتن؛ و در كسب هم ضعیف شود.

و برای ما فرقی ندارد كاهوی لطیف و نازك بخوریم یا از این كاهوها؛ و من می‏دانستم كه این‏ها بالاخره خریداری ندارد؛ و ظُهر كه دكان خود را می‏بندد؛(1) بیرون می‏ریزد، لذا برای جلوگیری از خسارت و ضرر كردن او این‏ها را خریدم».(2)


1. در نجف اشرف در آخر تابستان به علت شدت گرمای هوا دكان‏ها را از ظهر می‏بندند. (به نقل از: مهر تابان، ص 20).

2. سیمای فرزانگان، ص 350 - 349.

تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.