حواشی داستان جذابتر است
سریال در مسیر زاینده رود مخالفان و موافقان خاص خود را دارد
اكنون نام حسن فتحی در تیتراژ یك سریال به عنوان كارگردان، اعتباری خاص برای آن اثر است. این اعتبار چنان است كه مخاطبان تلویزیون ابتدا حسن فتحی را انتخاب میكنند و بعد به دیدن مثلا سریال او مینشینند. مردم به فتحی اعتماد دارند و میدانند كه او اثری نازل را برای آنها به نمایش نمیگذارد.
او تاكنون ثابت كرده است كه هم داستان برایش مهم است و هم بازیگران و هم مكانی كه قصه را در آن روایت میكند. با این اوصاف، حسن فتحی رمضان امسال با سریال «در مسیر زایندهرود» به شبكه یك سیما آمده است. سریالی كه موافقان و مخالفانی دارد كه نظرات آنها را میتوان همسنگ هم دانست. آنهایی كه در مسیر زایندهرود را دوست دارند، دلایل خاص خودشان را دارند و مخالفان هم مصادیق خود را دارند؛ مصادیقی كه ثابت میكند، فتحی در جدیدترین كار خود نتوانسته رضایت آنها را جلب كند.
اولین ایرادی كه میتوان به سریال در مسیر زایندهرود گرفت این است كه این سریال بر خلاف سریالهایی مانند شب دهم و میوه ممنوعه داستان پرگره و پركشمكش ندارد. در قسمتهای ابتدایی در مسیر زایندهرود اتفاقی افتاده و داستان فقط روی همین اتفاق دارد میچرخد. قتلی صورت گرفته و حالا اولیای قاتل میخواهند از پدر مقتول رضایت بگیرند. یكی از راههایی كه داستان را پركشمكش میكند ورود داستانكهای فرعی به قصه اصلی است كه در سریال جدید فتحی این اتفاق نیفتاده است. داستان ازدواج پدر مسعود میتوانست در لایههای زیرین داستان اصلی حركت كند. حتی علاقه پسرعموی میترا به دخترعمویش میتوانست یك قصه حاشیهای باشد، اما او اكنون فقط درصدد توطئه است و پرداخت این توطئهها چنان نیست كه مخاطب آنها را دوست داشته باشد. همین یك بعدی بودن قصه باعث شده تا داستان فراز و فرودی جذاب برای مخاطب نداشته باشد.
در سریالهایی كه فتحی میسازد و فیلمنامه آنها را معمولا علیرضا نادری مینویسد، باید دنبال دیالوگهای پخته باشید. دیالوگهایی كه در ذهن میمانند و بسادگی فراموش نمیشوند، اما در سریال در مسیر زایندهرود این دیالوگها كمتر دیده میشوند. اما در این كار باز هم میتوان شخصیتپردازیهای محكم را دید؛ شخصیتهایی كه برای مدتها در پس زمینه ذهن مخاطب میمانند. مثلا در سریال «میوه ممنوعه» شخصیتی مانند «جلال» موتور سریال را گرم نگه میداشت، هرچند در ظاهر حاج یونس فتوحی و عشقش بود كه جذابیت داشت. در مسیر زایندهرود هم شخصیت «حاج بهزاد» توانسته به شخصیتی دوستداشتنی تبدیل شود كه با خصلت پهلوانی، میانهرو است و به صلح میاندیشد. بازی خوب مهدی سلطانی این نقش را دیدنیتر كرده است. این بازیگر هر چند تاكنون در فیلم یا سریالی دیده نشده، اما توانسته آنقدر خوب بازی كند كه نظر مردم را به سمت خود جلب كند.
حاج بهزاد شخصیت متعادلی دارد و سلطانی توانسته این تعادل را در بازی خود به نمایش بگذارد. اما شخصیتهای دیگر از ابتدای داستان تكلیفشان مشخص است و انگار قرار نیست كه اتفاقی در نوع شخصیتپردازی آنها رخ دهد. همه منتظر هستند تا پدر مسعود تصمیم نهایی را بگیرد و احتمالا اوست كه دچار تحول شخصیتی خواهد شد.
در مسیر زایندهرود محور خود را بر اساس اخلاق فوتبالیستها بنا گذاشته است و انگار یك جورهایی میخواهد از آنها دفاع كند. فوتبالیستها بین عموم مردم علاقهمندان زیادی دارند. كمتر كسی پیدا میشود كه به نوع اخلاق و رفتار یك فوتبالیست در زندگی خصوصی و حتی زمین بازی فكر كند. هواداران فوتبالیستها، آنها را میخواهند بدون در نظر گرفتن حواشی زندگی آنها. اما فتحی در سریال خود اخلاق آنها را هوشمندانه زیر ذرهبین برده است. هوشمندی او از این جهت است كه شخصیتها و ماجراها را به گونهای چیده كه تاكنون هیچ فوتبالیستی به در مسیر زایندهرود اعتراض نكرده است. در این سریال دیدیم كه یك فوتبالیست كه مغرور از شهرت خود بود، قتلی را مرتكب شد اما غرور چنان او را گرفته بود كه حتی حاضر نبود از پدر مقتول عذرخواهی كند. این نوع غرور را شاید بسیاری از فوتبالیستها داشته باشند اما فتحی برای جلوگیری از اعتراض آنها با دوربین خود به سراغ فوتبالیستهای معروف رفت و گذاشت خود آنها همصنفیهای خود را نقد كنند. در واقع فتحی از زبان خودش یا نویسنده سریال رفتار این ورزشكاران را به نقد نكشید بلكه این كار را به عهده خود فوتبالیستها گذاشت.
در زمان ساخت سریال در مسیر زایندهرود مدام اخباری مخابره میشد كه نشان میداد فوتبالیستهای معروفی مانند كریم باقری و آرش برهانی مقابل دوربین سریال در مسیر زایندهرود رفتند، اما واقعیت این است با زیاد شدن برنامههای تلویزیونی دیدن فوتبالیستها در یك سریال چندان غافلگیركننده نیست. در سینما و تلویزیون كشور ما از زندگی بازیگران و ورزشكاران كمتر فیلم و سریال تهیه میشود در صورتی كه زندگی این دو قشر همیشه جذابیتهای خاص خود را دارد. اما اكنون سریال در مسیر زایندهرود این اعتماد را به وجود آورده است كه ورزشكاران میتوانند به برخی از فیلمسازان اعتماد كنند.
در سریال در مسیر زایندهرود بازیگران معروفی ایفای نقش میكنند، بازیگرانی كه از همه تجربیات خود استفاده كردهاند تا نقشهای خود را دیدنیتر كنند. حسین محجوب یكی از این بازیگران است كه نقش پدر مسعود را بازی میكند. این بازیگر از همه توان خود استفاده كرده است تا نقش خود را تاثیرگذار اجرا كند و در این تاثیرگذاری از نوع نگاه خود بسیار استفاده كرده است. نگاهی كه مادر مهران سارنگ را ترسانده تا حدودی او را ناامید كرده است. نقش مادر مهران را مهرانه مهینترابی با تمام انرژی بازی میكند. این بازیگر دوست داشتنی تاكنون نقشهای زیادی را در ذهن مخاطبان ماندگار كرده است كه از اولینهای آن میتوان به سریال همسران و از متاخرین آن میتوان به سریال شمسالعماره اشاره كرد.
بهنوش طباطبایی، مهرداد ضیایی و پردیس افكاری هم برای در مسیر زایندهرود سنگ تمام گذاشتهاند. حضور همین بازیگران است كه داستان در ظاهر یكنواخت در مسیر زایندهرود را دیدنی كرده است. البته در این جذابیتبخشی مكان وقوع داستان یعنی شهر اصفهان هم مهم است. نماهای چشمنواز این شهر تاریخی و زیبا و خانههای بزرگ با معماری عهد صفوی سریال جدید فتحی را دیدنی كرده است. ناگفته نماند كه فتحی برای ساخت سریال در مسیر زایندهرود از كلیشههای سریالسازی در تهران خارج شده و هم قصه خود را در شهری جز تهران روایت میكند و هم با بهكارگیری لهجه اصفهانی نشان میدهد كه همه ایران فقط در تهران جمع نشده است.
نوشته : طاهره آشیانی
تنظیم برای تبیان : مسعودعجمی